English Version
This Site Is Available In English

جنگ با افکار و اندیشه‌ها

جنگ با افکار و اندیشه‌ها

در ابتدا باید معانی واژه‌ها را متوجه شویم تا بتوانیم به عمق واژه‌ها برسیم و از آن‌ها برداشت درستی داشته باشیم، یعنی همان وادی اول: تفکر کردن. آموختیم که جهان‌بینی یعنی نوع نگرش و دیدگاه شخص نسبت به جهان درون و برون خودش و واژه‌ ورزش عملی است که با انجام آن انسان به تندرستی می‌رسد و صاحب جسمی قوی و نیرومند با ساکنینی سالم و باانرژی می‌گردد.

حالا جهان‌بینی در ورزش چه ارتباطی با منِ همسفر دارد؟ منِ همسفر با مصرف مواد در قسمت‌های جسم، روان و جهان‌بینی خودم مشکل و اختلال ایجاد نکردم، بلکه سیستم ایکس من و خلق‌وخو و دیدگاه من با افکار منفی مثل حس‌های ترس، ناامیدی، حقارت، سرخوردگی و منیت دچار تخریب و به‌هم‌ریختگی و تغییر شده است، با آموزش‌های کنگره و حضور در جلسات و لژیون می‌توانم با آرامشی که در پی پیروزی در جنگ با افکار و اندیشه‌هایم به دست آورده‌ام، تا حدود بسیار زیادی بیماری‌های جسمی، روانی و جهان‌بینی خود را ترمیم و بازسازی کنم.

آیا جسم من با آموزش‌ها قوی و نیرومند می‌شود؟ به خاطر اندیشه‌ی ژرف آقای مهندس، ایشان ورزش را مکمل درمان قرار دادند و فرمودند تمامی مسافران و همسفران می‌توانند بعد از اجازه‌ی راهنما یعنی بعد از آموزش جهان‌بینی و فراگرفتن حرمت‌ها، وارد پارک شوند و با انتخاب یک رشته‌ی ورزشی به جسم خودشان بهای بیشتری بدهند. ما شاهد این هستیم که صدها نفر از مسافران، همسفران و اعضای خانواده‌هایشان در پارک‌ها حضور پیدا می‌کنند و بدون هیچ مشکلی در کنار هم یک روز شاد و پرانرژی را می‌گذرانند. در هنگام ورزش کردن به یکدیگر جا می‌دهند و مدام در حال آموزش گرفتن و رد و بدل کردن انرژی و حال خوش با یکدیگر هستند.

در مسابقات ورزشی، به قول آقای مهندس، باختن و بردن نداریم و از این واژه‌ها استفاده نمی‌کنیم، بلکه می‌گوییم: از یکدیگر آموختیم و آموزش گرفتیم و به شخص برنده با تمام وجود تبریک می‌گوییم، بدون هیچ احساس شکست و حسادتی. چراکه جهان‌بینی را خوب آموخته‌ایم و تمامی شکست‌هایمان تجربه‌ای می‌شود برای تکرار نکردن تاریخ و دوباره آموزش گرفتن و تجربه‌ جدید کسب کردن برای پیشرفت، موفقیت و خودساختگی.

من نرگس، به‌عنوان ورزش‌بان در پارک، زمانی که ساعت ورزش آغاز می‌شود، می‌بینم و شاهد هستم که تمامی همسفران با شوق و انرژی خاصی وارد زمین ورزش می‌شوند، در هنگام ورزش کردن با انرژی و برقی که در چشمانشان مشاهده می‌کنم، تمامی آن نور و انرژی را که باید به من برسد، از نگاه‌ها برداشت می‌کنم؛ ولی در این مرحله، منِ نرگس فقط حال خوش خودم را بخشیدم و هزاران برابر حال خوش کسب کردم؛ پس چگونه و چه چیزی را می‌توانم ببخشم تا باعث آبادانی زندگی‌ها و آزاد شدن جان‌ها شوم؟

اساتید می‌فرمایند:
«خوشا به حال آنانی که می‌بخشند و دنبال بازپس گرفتن نیستند، نه از خداوند و نه از بنده‌ی خدا.» در وادی پنجم، منِ همسفر، پس‌انداز کردن و قناعت را یاد گرفتم و متوجه شدم که مادیات فقط در دست من امانت است و ماندگار نیست؛ پس تصمیم گرفتم برای آرامش قلب و روحم عضو لژیون سردار شوم، روزی که برای عضویت در لژیون سردار مبلغی ناچیز را پرداخت کردم، آن‌قدر برای من شیرین و گوارا بود که همانند نوشیدن آب خنک و گوارا در کوزه‌ای گِلی در زمان تشنگی بود و به جان و دل و روح و روان من جان دوباره‌ای بخشید، انگار نیرویی الهی دوباره به من نیرو و جانی تازه داد تا بتوانم در این مسیر با عشق و علاقه‌ بیشتری طی طریق کنم.

نویسنده: همسفر نرگس (ورزش‌بان ایروبیک)
رابط خبری: همسفر مريم رهجوى راهنما همسفر مريم (لژيون ششم)
ویرایش و ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر شفیعه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شفا مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .