چهاردهمین جلسه از دوره هفدهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی گرگان با استادی ایجنت و راهنما مسافر حمید و نگهبانی مسافر کمال و دبیری مسافر نعمت با دستور جلسه "جهانبینی در ورزش و جشن تولد یکسال رهایی مرزبان مسافر مجید" پنجشنبه 1 آبان ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۴۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حمید هستم یک مسافر خدا را شاکرم که در این جایگاه قرار گرفتم تا از خدمتم آموزش بگیرم، از نگهبان و دبیر متشکرم که استادی و اداره این جلسه را به من سپردند از سایر خدمتگزاران شعبه به خصوص مرزبانان متشکرم همچنین تشکر میکنم از ایجنت قسمت همسفران خانم زینب، خوشحال و خرسندم که خدمتشان در جایگاه ایجنتی تمدید گردید.
جلسه امروز دو بخش دارد یک بخش جهانبینی در ورزش و دیگری جشن تولد مرزبان مسافر مجید از ایشان خواهش میکنم بایستند تا شما تشویقشان کنید.
جهانبینی در روش DST یکی از اضلاع مثلث درمان هستن اگر بخواهم یک تعریف خلاصه داشته باشم از جهانبینی درکی که به پیرامون و مسایل جهان هستی میباشد است جهانبینی در ورزش هم مانند یک آنزیم میباشد. چرا مهندس این موضوع را در دستور جلسه قرار داد؟ زیرا مهندس چیزی جز سلامتی ما فکر نمیکند، افرادی که دو ماه از سفر آنها میگذرد با اجازه راهنما میتوانند در پارک ورزشی شرکت کنند، علت اینکه باید دوماه بگذرد چیست؟ زیرا مقداری از جهانبینی را آموزش گرفته است و درک میکند در پارک چطور باید رفتار کند. من ورزش میکنم تا سلامت باشم من برای برد و باخت ورزش نمیکنم.

به نظر بنده فقط در کنگره اینطور است خیلی از مسافران بیان میکنند که ما بیرون از کنگره نمیتوانم بازی کنیم زیرا در بیرون کنگره دیدیم که برای یک اشتباه داور چقدر اعتراض میکنند در حقیقت جهانبینی ندارند اما در کنگره به دلیل وجود جهانبینی نمیتوانند در مسیر ضد ارزشی قدم بگذارند.
قسمت دوم در مورد تولد یکسال رهایی مرزبان مسافر مجید میباشد سفر اول ایشان با راهنما راهنما محترم آقا مجید به پایان رسید. ایشان در 16 ماهی که از رهاییشان میگذرد، خدمتگزار خوبی بودند. ایشان در آزمون راهنمایی قبول شدن در حال حاضر در مرزبانی خدمت گزار هستن، من این تولد را به خودشون راهنما گرامیش آقا مجید همسر گرامیشان خانم مینا و راهنما همسفرانشان تبریک میگویم.

سخنان مرزبان محترم مسافر مجید:
از راهنما تازه واردینم مسافر زکریا متشکرم، از راهنما خوبم در سفر اول و سفر ویلیام راهنما مسافر مجید متشکرم. روز های اولی که وارد کنگره شدم با آشفتگی زیادی وارد شدم و فکر میکردم هیچ وقت درست نمیشود؛ راهنما محترم خیلی کمکم کرد از شما عزیزان متشکرم که در زمان خدمتم موارد زیادی آموزش گرفتم، سپاس گزاری ویژه ای دارم از مهندس که چنین بستری بوجود آوردن که من بتوانم کنار همسفرم این راه را طی کنم خیلی از مواقع میخواستم برم ولی هسفرم با کمکی که کرد مانع از این کار کرد. امروز خوشحالم که اگر در سفرهام چیزی نیست اما قدردانم و خوشحالم. در گذشته زمانی بود که من و همسفرم اصلا همدیگر را درک نمیکردیم و متوجه گذشت زمان نمیشدیم. اما حالا در تک تک لحظات خوشحالیم.

اعلام سفر مرزبان مسافر مجید:
مدت تخریب 17 سال
انتی ایکس مصرفی تریاک کشیدنی
روش درمان dst
داروی درمان ot
مدت 10 ماه و 11 روز به کمک راهنما ایجنت محترم آقا حمید سفر کردم
رهایی 17 ماه
در ضمن سفر سیگار داشتم به راهنمایی آقا مجید مدت سفر 10 ماه 16 روز
رهایی از دام سیگار 16 ماه
آرزوی مسافر مجید: آرزو میکنم در تمامی شهر ها و روستا های کشور حداقل یک شعبه برای مسافران آقا و یک شعبه برای مسافران خانم داشته باشیم.
ایجنت همسفران: سلام زینب هستم همسفر خیلی خوشحالم بابت این تولدها که دو هفته پی در پی تولد داریم و آن درخت های پوسیده در حال شاخ برگ دادن هستن و ستونهای خانوادههایشان میشوند گریه آقا مجید اشک شوق است تبریک میگویم تولد را به مهندس و راهنمای آقا مجید به همسفر خانم مینا تبریک میگویم و این راهنما ها خوب درخشیدن که ما این دو بزرگوار را در این جایگاه مشاهده میکنیم که خدمت میکنند. من مدتی است که خدمت خانم مینا را در جایگاه مرزبانی مشاهده میکنم و بسیار خدمتگزار عالی هستند خواستهای که از این دو بزرگوار دارم این است که مراقب هدیهای که خدا بهشون داده باشن
همسفر خانم مینا: امیدوارم تمامی سفر اولی ها مستدام باشن از آقا مهندس نه برحسب عادت بلکه برای محیا کردن این بستر که به ما آموزش دادن ناآگاهانه عمل نکنیم و با چشمی گشوده ببینیم، از راهنما خودم و راهنما مسافرم متشکرم که اگر این دو بزرگوار نبودن ما نمیتوانستیم به این راه ادامه بدهیم از راهنما مسافر باباپور متشکرم موضوعی که تا به امروز بیان نکرده بودم، مسافربنده قبل از ورود به کنگره مدتی بصورت سقوط ترک نمودند، ما با مشاوره اشتباهیی که از اطرافیان داشتیم تنها راه درمان را کمپ ترک اعتیاد میدانستیم ما اطلاعی از کنگره نداشتیم به هر روشی که بود من او را به کمپ فرستادم حالا بعد از گذشت 3 سال به یاد میآورم قلبم به درد میآید که چه ظلمی در حق ایشون و چه ظلمی در حق خود نمودم که یک ماه بصورت تنهایی زندگی کردم غافل از اینکه چنین بستری هست که در کنار هم به درمان برسیم همینجا از صمیم قلب ازشون عذر میخوام از تمام عزیزانی که در این راه به ما کمک کردن متشکرم
آرزو همسفر خانم مینا: آرزو میکنم تمامی مساران جشن بیست سال رهاییشونو در شعبه جشن بگیرن.
- تعداد بازدید از این مطلب :
240