English Version
This Site Is Available In English

بیماری اعتیاد همه رویاهایمان را در کام خود کشید

بیماری اعتیاد همه رویاهایمان را در کام خود کشید

سپاس از خداوندی که پروردگار جهانیان، بخشنده و مهربان است، مالک روز جزا و قیامت است؛ ولی کسانی که ایمان آورده‌اند، آن‌ها را قبل از تاریکی خارج و به سمت نور هدایت می‌کند. من در اوج نوجوانی با مردی که عاشقش بودم ازدواج کردم، خانه‌ای داشتیم پر از عشق، بسیار دوستش می‌داشتم قرارمان عاشقی کردن بود و امنیت داشتن، خندیدن و با هم بودن؛ ولی خیلی زود بیماری اعتیاد همه رویاهایمان را در کام خود کشید.

عشق ما به سردی گرایید، لبخندمان اشک شد، شادی ما غم، غزل ما ناسزا، آغوش باز ما بسته، آزادی‌مان اسارت، خواب ما بی‌‌خوابی، درد ما بی‌درمان و امیدمان ناامیدی، زندگیمان میدان جنگ و بعد از هر بار درمانی بیهوده، شکست و تسلیم دوباره بود. بارها راه‌های مختلف را امتحان کردیم از سم زدایی گرفته تا ترک سقوط آزاد، مصرف داروهای تبلیغاتی تا شربت تریاک؛ ولی نشد که نشد.

تاریکی بود و سرما، غل و زنجیر بود بر قلب، عقل، اندیشه، جسم و روح ما، چشمانی که نمی‌دید و گوش‌هایی که نمی‌شنوید؛ اما در این میان سجاده‌ای نیاز بود که همیشه بر درگاه باری تعالی می‌گشودم و از خداوند بیشتر برای خودم در خواست بخشش و هدایت به سوی صراط مستقیم می‌کردم. راه کسانی که به آن‌ها نعمت بخشیدی نه راه کسانی که بر آن‌ها غضب کرده‌ای و نه گمراهان. آری، بعد از ۲۵ سال بیماری اعتیاد راه نمایان شد و همسرم با کنگره آشنا شد، بسیار از ورود به کنگره احساس شعف و شادمانی می‌کرد.

فکر این‌که می‌شود بدون درد رها شد به ایشان قدرتی تازه بخشید و گام در سفر نهاد. با شادمانی ۱۰ ماه سفر کرد و به رهایی رسید، بعد از ایشان من نیز وارد کنگره شدم و کم‌کم شور و هیجان همسرم را درک کردم، ذره‌ذره کلام استاد به جان خسته من شور، نشاط و شعور بخشید. هر چه دارم از کلام جناب مهندس است که شفا می‌دهد و درمان می‌کند، کلام ایشان است که یخ‌ها را ذوب می‌کند و نور و روشنایی را بر تاریکی‌های وجودمان می‌تاباند. با کلام ایشان بلند می‌شوم، پرواز می‌کنم و اوج می‌گیرم.

اکنون یک سال و دو‌ ماه است که همسرم سفر اول خود را تمام کرده و من نیز در انتهای مسیر سفر اول هستم، راه کنگره صراط مستقیم و راه هدایت یافتگان است، راه کسانی است که به آن‌ها نعمت داده شده و با آموزش‌های جناب مهندس و سی‌دی‌هایی است که با جان به آن‌ها گوش می‌سپارم با دل می‌نویسم باشد که رستگار شوم. در همین‌جا از این فرصت استفاده می‌کنم و مراتب تشکر و قدردانی از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان به خصوص همسر بزرگوارشان ابراز می‌دارم از تمامی عزیزانی که در این راه، مانند کوه استوار و پابرجا ایستاده‌اند، تشکر می‌کنم و از راهنمای محترم خودم تشکر فراوان دارم‌.

نویسنده: همسفر مرجان رهجو راهنما همسفر سمیرا (لژیون پانزدهم)
رابط خبری: همسفر مرجان رهجو راهنما همسفر سمیرا (لژیون پانزدهم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجو راهنما همسفر زهرا (لژیون دوازدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجو راهنما همسفر زهرا (لژیون هجدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی میرداماد اصفهان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .