همسفر معصومه:
خداوند را شاکرم که راه را برای من هموار کرد تا به کنگره۶۰ بیایم و آموزش بگیرم. خیلی حس و حال خوبی دارم و خوشحالم که در این مسیر قرار گرفتم تا بتوانم یاد بگیرم و تغییر کنم.
آقای ویلیام میفرمایند: «ورزش نقش منحصر به فردی در کنگره۶۰ دارد». در جاهای دیگر، مثلاً کشورها برای نشان دادن قدرت نظامی خود مانور میدهند؛ مثل چین و روسیه یا انگلیس و عربستان که با مانور، قدرت نظامیشان را به رخ میکشند. اما ما در کنگره ۶۰ میخواهیم قدرت درمانی خود را نشان دهیم. قدرت درمانی ما، ورزش است.
ما ورزش نمیکنیم برای قهرمانی یا رقابت، بلکه ورزش میکنیم تا سالم بمانیم، تا در سنین چهل یا پنجاه سالگی، هر روز در مطب پزشک و آزمایشگاه نباشیم، بلکه جسم و روحی سالم داشته باشیم.
من خودم تا قبل از ورود به کنگره، از نظر روحی و روانی بههمریخته بودم و هیچ حوصله و انگیزهای برای ورزش نداشتم. اما وقتی وارد کنگره شدم، سه ماه بعد خانم ترانه عزیز، راهنمای مهربان و دلسوزم، به من پیشنهاد دادند که جمعهها به پارک بروم.
وقتی برای اولین بار وارد پارک شدم، دوستان با آغوش باز از من استقبال کردند و من را تشویق کردند که ورزش کنم. من که هیچ شناختی از ورزش نداشتم، رشتهی دارت را انتخاب کردم و با همگروهیهایم شروع به تمرین کردم. کمکم با فضای ورزش آشنا شدم تا اینکه زمان مسابقه فرا رسید.
من به همراه چند نفر از دوستان در مسابقه شرکت کردیم. خداوند نیرویی به من عطا کرد که هیچ استرسی نداشتم و با آرامش مسابقه دادم. خدا را شکر، با اینکه اولینبارم بود، تیم ما در مسابقه برنده شد. خیلی ذوق و شوق داشتم و احساس شادی و اعتمادبهنفس عمیقی درونم ایجاد شد.
خدا را شاکرم که آقای مهندس دژاکام را بهعنوان ناجی برای ما فرستاد تا ما را از تاریکی به روشنایی و از حال خراب به حال خوش برساند.
همسفر سمیه:
زمانی که مسافرم وارد کنگره۶۰ شد، فقط فکر میکردم برای رهایی از مواد و کنار گذاشتن مصرفش به کنگره آمده است. نمیدانستم که در کنگره روی جهانبینی و سلامتی او نیز کار میشود.
وقتی میدیدم یک روز در میان شنا میرود و پیادهروی میکند، برایم عجیب بود. چطور ممکن است فردی که در زمان مصرفش حتی اسم ورزش را نمیآورد، حالا تا این اندازه به ورزش علاقهمند شده باشد؟ وقتی شور و اشتیاق او را در والیبال میدیدم، باورم نمیشد؛ کسی که نمیتوانست از موادش دل بکند، چطور اینطور تغییر کرده بود؟
خودم وقتی این تغییرات را در او دیدم، به اصرار مسافرم برای تولد یکسالگیاش به کنگره ۶۰ آمدم تا در آن جشن در کنارش باشم. وقتی خونگرمی و مهربانی اعضای کنگره را دیدم، در دلم جرقهای روشن شد؛ اما هنوز بهطور کامل راغب نبودم که بیایم.
تا اینکه برای اولینبار راهنمای عزیزم، همسفر ترانه را دیدم. ایشان جملهای گفتند که مسیر زندگی من را تغییر دادند. گفتند: «علم و دانشی که مسافرت از جهانبینی به دست آورده، خیلی بالاتر از توست. اگر بخواهم مقایسه کنم، جهانبینی او ۷۰ درصد رشد کرده و تو فقط ۳۰ درصد!» این جمله تأثیر عمیقی بر من گذاشت و باعث شد جذب کنگره شوم. حالا حدود هشت ماه است که در کنگره۶۰ حضور دارم و خدا را بابت این هدیه بزرگ شکر میکنم.
ورزش من شنا و بدمینتون است. از دوران دبیرستان به رشته بدمینتون علاقه داشتم و با خوشحالی همان را انتخاب کردم. روزی که مسابقه داشتم و در آن مسابقه باختم، ورزشبان جملهای گفت که همیشه در ذهنم مانده است: «یا میبریم یا آموزش میگیریم؛ باختی در کار نیست.»
در کنگره آموختم که عشق و محبت، پایه و اساس همهچیز است. خداوند را شاکرم به خاطر وجود آقای مهندس دژاکام و همه دوستان خوبی که در این مسیر پیدا کردهام.
نویسنده: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر ترانه ( لژیون سوم)
همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر ترانه (لژیون سوم)
رابط خبری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر ترانه (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر ترانه (لژیون سوم) نگهبانسایت
همسفران نمایندگی اِرم کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
83