درگذشته ما راجع به نور، صوت و حس سخن بسیار گفتیم و راجع به نفس هم همینطور و مراتب آن را نیز بیان کردیم. مراتب نفس، فقط در انسان به علت وجود روح کامل میشود و در سایر موجودات چون نیازی به روح ندارند، بنابراین نیازی به تکامل نفس هم نیست و یزدان پاک روح را انحصاراً به انسان تفویض نمود و تکامل نفس تا درجه کمال باوجود روح امکانپذیر است.
	ما انسان را به دو بخش تقسیم کردیم؛ صور آشکار و صور پنهان. صور آشکار که همان فیزیولوژی و جسم است که قابل رؤیت است و صور پنهان، غیر قابل رؤیت است و شامل: روح، نفس، ذهن و عقل است.
	حال سؤال این است که آیا ما راجع به صور آشکار همهٔ چیز را میدانیم؟ خیر؛ چون اگر میدانستیم، میتوانستیم اعتیاد را درمان کنیم که یک بیماری چندبعدی است.
	در این صورت بیماریهای دیگر در مقابل این مسئله، کمبها و ناچیز هستند و البته که در مورد صور پنهان هم چیزی نمیدانیم.
	ما چون تا حدودی جسم را شناختیم، توانستیم مسئلۀ اعتیاد و همچنین چاقی و سیگار را حل کنیم.
	با آزمایشها و تحقیقات انجام شده به نتیجه رسیدیم که نهتنها اعتیاد؛ بلکه ریشۀ تمام بیماریها در حد سلولی و مولکولی است که همه نقاط مشترک دارند و بیان ژنها از تنظیم خارج گردیده و همین امر موجب بروز بیماریها شده است.
	مسئلۀ مهم این است که نمیتوان بهزور و اجبار جسم را درمان کرد؛ بلکه بدن خودش باید تصمیم بگیرد که مثلاً وزن کم کند.
	بسیاری از بزرگان و عرفاً "روح و نفس" را یکی میدانند؛ درحالیکه یکی نیستند.
	در کلامالله آمده است که ما شما را از "نفس واحده" خلق کردیم؛ شما با مرگ از بین نمیروید و بعد از مرگ، فرشتگان نفس شما را تحویل میگیرند؛ نه روح شما را.
	مراتب نفس، مراحل رشد و تکامل را نشان میدهد. نفس اماره، لوامه و مطمئنه؛ درحالیکه روح مقولهای جداگانه است.
	هرگاه ما تفاوت روح و نفس را متوجه شدیم، راه درمان برای ما باز میشود و میدانیم که به دنبال چه هستیم و در نهایت فرق انسان با حیوان را میفهمیم.
	روح در انسان منحصربهفرد است و به منزلۀ "پادشاه جسم" است؛ یعنی او را بهطرف کارهای مثبت هدایت میکند و روح از خداوند است و بنابراین، ما روح شیطانی و حیوانی نداریم.
	اگر انسانها به دنبال سیروسلوک هستند، بدون روح و تکامل یافتن نمیتوانند به آن مقام، مقام انسان واقعی برسند.
	حال متوجه میشوید که کار انسان در تکامل چقدر سخت و دشوار است. اگر نفس تکامل نیابد، روح در آن معنایی ندارد و تفاوتی ندارد که انسان در چه مقام و درجهای باشد.
	بدون رب و مربی، درمانی درکار نیست و شما توسط مربی یاد میگیرید و راهنما، در حکم روح است و اگر نباشد، انسان پیشرفتی ندارد و تفاوت انسان و حیوان، در همین مسئله است.
	ارزش روح با هیچچیزی قابلقیاس نیست و اکثر انسانها در نیمۀراه مسائل را رها کرده و بازگشت مینمایند؛ زیرا راهحل مسائل را نمیدانند و از طرفی نیروهایی بهموازات آنها در حرکت هستند که سد راه انسانها میشوند و او را از ادامۀ مسیر باز میدارند؛ به عبارتی او را فریب میدهند تا به مقصد نرسد.
	استاد: آیا متوجه حرفهای ما هستید؟ نگهبان: کاملاً.
	استاد: این را بیان کردیم تا بدانید که گاهی ما هم دچار موضوعاتی میشویم که نتوانیم وقایع را برایتان بگوییم.
	آیا روح قسمتی از نفس است؟ خیر؛ چون نفس کامل نیست. حال اگر کامل شود، در مقام یا جایگاه روح تأثیرگذار خواهد بود. روح و نفس کاملاً مستقل هستند و هرکدام وظیفهای دارند و مکمل یکدیگر هستند.
	همهٔ انسانها روح دارند؛ ولی تکامل نفس در انسانها یکسان نیست؛ چون از نظر آگاهی در مراتب مختلفی قرار دارند و به همین علت همه نمیتوانند از نقطهای که انشعاب یافتهاند، به همان نقطه برگردند.
	حال سؤال مهم این است که حرف روح را گوش کنیم یا حرف نفس را؟
	درنتیجه ما تلاش نمیکنیم که عارف و صوفی شویم؛ بلکه میخواهیم خودمان را بشناسیم و به مرحلهای برسیم که بتوانیم مسائل خود را حل کرده و به آرامش و آسایش برسیم.
	نگارش و تایپ: همسفر ناهید رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
	ویرایش: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر رویا (لژیون هشتم) دبیر دوم سایت
	تنظیم و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون ششم) نگهبان سایت
	همسفران نمایندگی زنجان
                                
                                    
                                    
                                        - تعداد بازدید از این مطلب :
                                        268