English Version
This Site Is Available In English

لژیون سردار_ نمایندگی نسترن اصفهان

لژیون سردار_ نمایندگی نسترن اصفهان

یازدهمین جلسه از دوره‌ی اول لژیون سردار کنگره ۶۰ ویژه‌ی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی نسترن اصفهان، با استادی راهنما مسافر مهری، نگهبانی راهنما همسفر سحر و دبیری مسافر زهرا، با دستور جلسه‌ی «جهان‌بینی در ورزش»، روز شنبه ۲۶ مهرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۳ آغاز به کار نمود.

در مورد دستور جلسه‌ی «جهان‌بینی در ورزش»، هر کلمه‌ی آن دنیایی حرف دارد که باید آن را بشکافیم. کلمه‌ی «جهان‌بینی» چیست؟ جهان‌بینی، همان‌طور که در جزوه آمده است، برداشت، ادراک و احساس من در رابطه با موضوعاتی است که با آن روبه‌رو می‌شویم و باید در مورد آن موضوع یک جهان‌بینی داشته باشیم. یعنی چه برداشتی می‌کنم، چه ادراکی دارم و چه احساسی نسبت به آن موضوع دارم تا بتوانم برداشت و درک بهتری داشته باشم و در ادامه احساس بهتری دریافت کنم.

در مورد ورزش نیز همین‌طور است. ورزش یک «صور آشکار» و یک «صور پنهان» دارد. ظاهراً ما به ورزش می‌رویم، تمرین می‌کنیم و یک‌سری اتفاقات در جسم ما می‌افتد و بخشی نیز ممکن است در روان ما رخ دهد. خود جهان‌بینی نیز دارای یک صور آشکار و یک صور پنهان است. ورزش هم به همین شکل، یک صور آشکار دارد و یک صور پنهان.

در مورد جهان‌بینی ورزش، اولین نکته‌ی بسیار مهم این است که درک من از این موضوع چیست؟ اگر چرایی، چگونگی و علت‌ها را متوجه شوم، می‌توانم احساس خوبی دریافت کنم و ادراک بهتری داشته باشم.

در باب جهان‌بینی، ما می‌توانیم در هر موضوعی وارد شویم. جهان‌بینی در مورد لژیون سردار نیز به همین صورت است. لژیون سردار یک کلمه است، یک جمله است و یک رفتار که ما در «صور آشکار» انجام می‌دهیم؛ دور هم جمع می‌شویم، با هم گفت‌وگو می‌کنیم، گردهمآیی داریم و در ظاهر مبالغی را اعلام می‌کنیم.

در صور آشکار، نیت ما این است که کارهایی انجام شود؛ ساختمان‌سازی می‌شود، دانشگاه تأسیس می‌شود، برای انسان‌ها هزینه می‌شود تا بتوانیم سیستم را گسترش دهیم. این، صور آشکار لژیون سردار است. هرکسی متناسب با توان خود احساس می‌کند باید در این مسیر قدمی بردارد. اما لژیون سردار، صور پنهانی هم دارد که صحبت من بیشتر بر روی همان صور پنهان است.

چون همه‌ی انسان‌ها، از جمله خود من، انسان‌های قدرت‌طلبی هستیم، جهان‌بینی ما این است که «این کاری که انجام می‌دهم چه نفعی برای من دارد؟ برداشت من از این عمل چیست؟ چه احساسی به من می‌دهد؟ آیا حال من را خوب می‌کند؟ آیا چیزی به دست می‌آورم؟»

در کنگره سه سفر مطرح می‌شود: سفر اول، از مصرف مواد تا رسیدن به قطع آن؛ سفر دوم، از قطع مواد تا رسیدن به خویشتن. و این دو سفر الزامی است، زیرا برای رسیدن انسان به خویشتن خویش، سفر خودشناسی لازم است. ظاهر خودشناسی زیباست، اما در عمل بسیار سخت است و سفر هر فرد با توجه به گذشته و عقبه‌ای که دارد متفاوت است.

آقای مهندس در مورد «عقبه» می‌فرمایند: «تو چه می‌دانی آن عقبه چیست؟» رها گرداندن یک انسان و آن عقبه را ما خبر نداریم و هرکسی با عقبه‌ای متفاوت در اینجا نشسته است.

در سفر دوم، ما باید آن مسیر را طی کنیم. این سفر بسیار سخت است، مانند یک تونل تنگ و تاریک که باید وارد آن شوی؛ گاهی آن‌قدر دردناک است که صدای شکستن استخوان‌های خودت را می‌شنوی. زیرا سفر دوم، سفری از جنس بیداری است و تو خرد شدن خودت را می‌بینی، صدای شکستن خودت را می‌شنوی و در مواقعی آن‌چنان درمانده می‌شوی که نمی‌توانی قدم از قدم برداری. در آنجاست که به نیروهایی احتیاج داری، و هرچه آگاهی تو بیشتر شود، ابزارهای کمکی‌ات نیز افزون‌تر می‌شود.

آقای مهندس همیشه توصیه می‌کنند که سریال «ارباب حلقه‌ها» را تماشا کنیم. اگر آن را دیده باشید، می‌دانید زمانی که آن نیرو قصد آغاز سفر را داشت، نه نیروی دیگر همراهی‌اش کردند تا یاری‌اش دهند؛ اما تا قسمتی از داستان نیروها بودند و از جایی به بعد، فقط جن بود و روح و خودش.

ما نیز دقیقاً در سفر دوم، در بخش‌هایی تنها خودمان هستیم و باید در این تونل پیش‌روی کنیم، درد بکشیم و رنج آگاهانه ببریم. پس از طی مسیری طولانی، سؤالی پیش می‌آید که: «آخر این ماجرا چیست؟ من چه سودی می‌برم؟» و پاسخ آن، ورود به سفر سوم است؛ سفری از رسیدن به خویشتن تا رسیدن به قدرت مطلق الله.

در کنگره هیچ چیز سلیقه‌ای نیست؛ از شمعی که روی میز روشن می‌شود تا سلام‌هایی که به یکدیگر می‌گوییم، همه فلسفه دارد. خداوند آن‌قدر معرفت بدهد که بدانیم کجا نشسته‌ایم و چه می‌کنیم.

حال، صور پنهان لژیون سردار چیست و چقدر می‌تواند در این سفر به من کمک کند؟ آنجا که شکسته‌ام، ناتوانم و قدرت حرکت ندارم؛ آنجا که حتی باید با ناخن‌هایم این تونل را بکنم، لژیون سردار در آن لحظات به من قدرت می‌دهد. در لحظاتی به نقطه‌ای می‌رسیم که دیگر توان برخاستن نداریم. آن بخششی که انجام می‌دهم، آن پول ظاهری که در حقیقت حکم انرژی را دارد و من چقدر برای آن می‌جنگم تا بتوانم پرداختش کنم، هیچ‌گاه از بین نمی‌رود؛ آن انرژی به تو بازمی‌گردد و کمک می‌کند دوباره سقوط نکنی، بازنگردی و درمانده نشوی، بلکه بتوانی این تونل را تا انتها طی کنی. به عبارتی، لژیون سردار به من و تو ابزار می‌دهد.

این تجربه‌ی شخصی من است که درباره‌اش صحبت می‌کنم. شاید سال‌های نخست، این‌قدر بینش وجود نداشت و تنها شور بود. آری، ابتدا شور بود، اما هرچه گذشت، دیدم ای وای! لژیون سردار چقدر به من کمک می‌کند؛ آنجایی که در حال شکسته شدن هستم، دیگر نمی‌توانم ادامه دهم و هر آن ممکن است سقوط کنم، لژیون سردار به دادم رسیده است.

فلسفه، جهان‌بینی و صور پنهان لژیون سردار، همان انرژی‌ای است که می‌تواند به من نیرو ببخشد تا از گذرگاه‌های سخت عبور کنم و به خود و خویشتن خویش برسم. من به‌عینه آن را تجربه کرده‌ام و هنوز هم در حال حرکت در این تونل هستم. امیدوارم این لژیون کمک کند تا ببخشم و این انرژی به من بازگردد تا بتوانم ادامه دهم. این مقوله ارتباط مستقیم با میزان آگاهی من دارد. هرچه انسان معرفت و دانایی‌اش بیشتر باشد، حرکتش سریع‌تر و پرشتاب‌تر می‌شود؛ گاهی حتی سوار بر «جت» می‌شود!

بچه‌هایی که پهلوان شدند می‌دانند چه اتفاقاتی موجب شد از این گذرگاه عبور کنند. آنان بسیار درد کشیدند، اما انرژی لژیون سردار کمکشان کرد تا سقوط نکنند. امیدوارم امسال با معرفت بیشتری نسبت به لژیون سردار، «صد» خودمان را بگذاریم. هرچه این سیستم رشد کند، من نیز رشد می‌کنم. اینجا بحث ناخودآگاه جمعی است، زیرا روح من به جمع وصل است و ما تنها نیستیم؛ همگی ما «ید واحده» هستیم و هرچقدر این «ید» قدرت بیشتری پیدا کند، توان و نیروی من نیز در خودشناسی، خودسازی، حرکت‌های زندگی و گشایش‌های آن بیشتر می‌شود.

من نیز در اتفاقات مهم، علمی و انسانی کنگره، حتی به اندازه‌ی یک صندلی یا یک خشت، سهیم هستم و آثارش را در زندگی خود می‌بینم. ان‌شاءالله خداوند توفیق عضویت، سعادت و معرفت در این لژیون را به همگی ما عطا فرماید.

تایپ: مسافر زهرا، دبیر لژیون سردار، نمایندگی نسترن اصفهان
ویرایش: مسافر هاجر، لژیون هفتم، نمایندگی نسترن اصفهان
بازبینی و ارسال: همسفر سولماز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .