به نام قدرت مطلق الله
«اگر بنایی آباد باشد اما ساکنان آن خراب باشند، بنا نیز کمکم رو به خرابی و ویرانی میرود؛
اما ساکنان آباد، بناهای خراب و ویرانهها را نیز میتوانند احیا کنند.»
سلام دوستان، ناصر هستم، یک مسافر.
با گذر ایام و عبور از روزهای سرشار از عشق و انرژی مثبت در مکتب جمعیت احیای انسانی کنگره ۶۰، آرام آرام به دستور جلسه آموزشی و جشن معنوی گلریزان نزدیک میشویم.
هفتهی گلریزان، هفتهی عشق، معرفت و بخشش است؛
هفتهای که اعضای کنگره ۶۰ بار دیگر ثابت میکنند درمان، تنها پایان مصرف مواد نیست، بلکه آغاز سفری زیبا بهسوی محبت، سازندگی و خدمت است.
در این هفته، مسافران و همسفران با دستانی سرشار از عشق، از مال و سرمایهی خود برای پیشبرد اهداف بلند کنگره و گسترش این مکان مقدس میگذرند.
شاید برای فردی بیرون از کنگره این پرسش پیش آید: چرا کسانی که سالها با رنج اعتیاد دستوپنجه نرم کردهاند، اکنون علاوه بر خدمت جانی و زمانی، از مال خود نیز میبخشند؟
پاسخ در یک واژه خلاصه میشود: عشق.
عشقی که در دل اعضای کنگره موج میزند، نه از جنس عاطفهی گذرا، بلکه عشقیست برخاسته از عمق جان.
آنان با چشم خود دیدهاند که چگونه از تاریکی و نیستی به روشنایی و حیات بازگشتند؛ چگونه در آغوش کنگره دوباره متولد شدند.
و این عشق، همانند عطریست که تا استشمام نکنی، درک لطافت و عمق آن ممکن نیست.
کنگره ۶۰ تنها یک مکان فیزیکی نیست؛
درمانگاه انسانیت است، پناهگاه رنجکشیدگان، مدرسهی عشق و معرفت.
جایی که انسانِ سقوطکرده، دوباره برخاسته و در مسیر حقیقت گام میزند.
این مکان باید استوار و زیبا بماند تا هزاران انسان دیگر نیز فرصت رهایی بیابند.
به یاد دارم روزگاری نهچندان دور، هیچ شعبهای در مالکیت کنگره نبود.
ساختمانها اجارهای بودند و اعضا با سختی و رنج بسیار خدمت میکردند.
در شعبهی قبلیام، همسایگان از حضور ما بیم داشتند و مسافران را نه به چشم انسانهای در حال درمان، بلکه بهعنوان افراد خطرناک مینگریستند.
حتی جای پارک موتورسیکلتی نبود!
یادم هست روزی ایجنت محترم شعبه، موتور مرا برداشت و در راهپله گذاشت تا همسایه شکایت نکند و من بتوانم در آرامش سفر کنم.
آن روز دلم سوخت از این مظلومیت و با خود گفتم: «چرا اعضای کنگره نباید خانهای از خود داشته باشند؟»
امروز، با لطف خداوند و در سایهی آموزشهای بنیانگذار اندیشمند کنگره، جناب مهندس حسین دژاکام، و همت ساکنان آباد این سرزمین نور، به جایی رسیدهایم که دیگر در کنگره هیچ کمبودی حس نمیشود؛
نه از نظر محبت، نه از نظر علم، و نه از نظر فضا و امکانات آموزشی.
اکنون همهی اعضا به درک و آگاهی رسیدهاند که دیگران کاشتند و ما امروز برداشت میکنیم و بیتردید، ما نیز رسالت خود را ادا خواهیم کرد و برای آیندگان خواهیم کاشت؛ نه از سر اجبار، بلکه از سر عشق.
و چه زیبا میفرماید استاد سردار:
«اگر بنایی آباد باشد اما ساکنان آن خراب باشند، بنا نیز کمکم رو به ویرانی میرود؛ اما ساکنان آباد، بناهای خراب و ویرانهها را نیز میتوانند احیا کنند.»
آری، این آبادانی دلهاست که کنگره را زنده و استوار نگه داشته است؛ این عشق و ایمان اعضاست که دلهای ویرانهی دیروز را به کاخهای امید و ایمان امروز تبدیل کرده است.
در هفتهی گلریزان، هر قطرهی بخشش، دانهای از نور میکارد در زمین عشق ، هر مبلغی که تقدیم میشود، هرکس به اندازهی توان واقعی خویش، چراغیست که مسیر نجات دیگری را روشن میکند ؛ زیرا اینجا قانون الهی جاریست و آنکه میبخشد، نخست خودش سیراب میشود.
در پایان میگویم: کنگره ۶۰ برای ما تنها یک مکان نیست؛ خانهی عشق است، خانهی خداست و خانهی خدا را باید با عشق ساخت، با عشق نگه داشت و با عشق گسترش داد ؛ امید است در این مسیر معنوی، رسالت خود را به نیکی به انجام رسانیم؛ همانگونه که پیشقراولان کنگره ۶۰ این رسالت را به زیبایی انجام دادند و ما امروز از ثمرات آن بهرهمندیم، ما نیز بذر نیکویی بیفشانیم برای آیندگان ؛ گلریزان یعنی جاری کردن عشق در مسیر خدمت به انسان.
.jpg)
به قلم مسافر ناصر ( لژیون 21 - سفر اول )
ارسال : مسافر مهدی ( لژیون 16 )
نمایندگی میرداماد اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
192