English Version
This Site Is Available In English

یا پیروز می‌شویم یا می‌آموزیم

یا پیروز می‌شویم یا می‌آموزیم

ششمین جلسه از دوره شانزدهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶۰ ، نمایندگی دکتر علیرضا (مبارکه)، با استادی پهلوان محترم مسافر ولی الله، نگهبانی مسافر سعید و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه « جهان بینی در ورزش »روز یکشنبه ۲7 مهرماه ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان ولی الله هستم یک مسافر، در ابتدا تشکر می‌کنم از ایجنت و گروه مرزبانی و کلیه راهنمایان عزیز و اعضای لژیون سردار که به من اجازه خدمت در این جایگاه را دادند. اگر امروز در این جایگاه قرار گرفتم اتفاقی نیست وقتی توسط آقا محمد نگهبان لژیون دعوت شدم حتماً برنامه‌ای در پشت پرده است و از قبل برنامه‌ریزی شده است. خدا را شکر می‌کنم شعبه‌ای که روی برنامه باشد از آمدن بچه‌های آن شعبه راس ساعت مشخص می‌شود، شعبه‌ای که روی برنامه باشد باید کلیه خدمتگزاران آن شعبه راس ساعت در محل شعبه حضور داشته باشند. رهجویی که در ساعت پنج در جلسه حضور پیدا می‌کند قطعاً آمده است که با خود مطالب و آموزش‌های جدید را ببرد و اگر دیر به جلسات بیاید خواهان بردن همه مطالب نیست.
طبق تجربه‌ای که من دارم این است که در دنیای هست و نیست فکر نکنم دنیای بهتر از بودن در کنار آقای مهندس. آموزش‌های مهندس وجود داشته باشد، و اینکه ما چقدر عملکرد داشته باشیم و طرز حرکت ما و نوع نگرش ما نشان دهنده این است که قرار است بدست آوریم و همه ما دنبال آرامش هستیم و آرامش پاداش انجام وظیفه است .در یک مقطعی کوتاهی کردیم وقتی نگاه می‌کنیم به این نتیجه می‌رسیم که وظایفی که به عهده ما بوده است را درست انجام نداده‌ایم، امروز داریم به این توانایی و رشد می‌رسیم که آن وظایفی که برای ما تعریف شده است، وظایفی که هستی برای ما تعریف کرده است در کنگره اگر وظایف خود را به نحو احسنت انجام دهیم قطعاً به آن جایی که قرار است برسیم خواهیم رسید. کنگره شرایط را آسان نموده است و در بیرون اگر می‌خواستیم کاری بکنیم در حد توانمان انجام می‌دادیم در یک مجموعه و یا مسجدی و... ما فکر می‌کردیم که آیا این کمک ما به آن جایی که در نظر ما است آیا می رسد یا نه؟
اما کنگره آمده است شرایطی را فراهم نموده است و ما را در مسیر درست قرار داده است .کنگره ما را در مسیر درست یک رودخانه به حرکت در می‌آورد و هر جا احساس کردیم که در خلاف مسیر رودخانه هستیم آنجا حالمان بد می‌شود. اگر جایی دیدیم که حالمان بد شده است بدانیم که در خلاف مسیر کنگره هستیم. بدانید که هر جا حال شما خوب نیست حتما یک جایی در خلاف مسیر دارید حرکت می‌کنید و یک جای دارید اشتباه می‌روید. فرقی هم ندارد که سفر اول یا سفر دوم و یا اینکه ده سال است رهایی دارید. دستور جلسه در مورد جهان بینی در ورزش است. آنچه من احساس می‌‌کنم نسبت به جهان بیرون و جهان درون، یک سفر اولی خیلی از این تعریف درک درستی ندارد و اما در چند تعریف آقای مهندس جهانبینی را بیان نموده است. جایی که شما به دیگران آسیب نزنید و به خودتان هم آسیب نزنید آنجا جهانبینی را برای خودتان تعریف کرده‌اید. بی‌دلیل نیست که اکنون بخواهی بگویی قصد داری نگرش خود را ‌بطور کلی نسبت به جهان تغییر دهی  تغییر نگرش و دیدگاه شدنی است؟ از همین به‌موقع آمدن و وقت‌شناسی آغاز می‌شود. از همین نوشتن منظم. از همین فرمان‌برداری، از همین نظم. از همین ادب. از همین احترام‌گذاری به جایگاه و مقام، به راهنما. آغاز از همین‌جاست.


امروز این استادیِ جلسه بازی‌ای است که آمده‌ام خبر سلامتی‌ام را به شما برسانم؛ این ‌که من در کنگره به سلامتی دست یافته‌ام و هر کسی که بخواهد به سلامت برسد و در مسیری که من پیموده‌ام، مسیری است که مهندس تعیین کرده بود. این سلامتی است که به آن دست یافته‌ام با دو ماه، سه ماه، شش ماه یا یک سال حاصل نشده است. در ده ماه توانستم از نظر جسمی به تعادل نسبی دست یابم اما هنوز در تلاش هستم تا به آن سلامتی کامل برسم و بسیاری از آن‌ها را هنوز به دست نیاورده‌ام. اما تلاش می‌کنم و از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کنم. ان‌شاءالله که بتوانیم. شعار کنگره این است: «ما یا پیروز می‌شویم یا می‌آموزیم.» در کنگره هیچ شکستی وجود ندارد و اگر امتیازی کسب نکنیم، از آن عدم کسب امتیاز، آموزش می‌گیریم. اگر می‌خواهید بدانید کدام شعبه از جهان‌بینی مطلوبی برخوردار است، بروید و مسابقاتی مانند مسابقات والیبال و فوتبال را رصد کنید
شنیده‌ام در یکی از شعبه‌ها فردی پای فرد دیگری را شکسته است، نمی‌دانم چگونه بوده است ولی به نظر من، جهان‌بینی آن شعبه مطلوب نبوده است. آن رهجو، راهنمایش و ایجنت شعبه، همگی مسئول‌ هستند چون به نظر من نتوانسته‌اند علم کنگره۶۰ را به‌طور کامل به آن فرد منتقل کنند. دو دلیل دارد: یا فرد در سفر اول بوده و تازه وارد شده و مقصر است که او را وارد تیم کرده، یا جهان‌بینی و نتوانسته‌اند خوب آموزش بدهند. بنابراین، ما باید در میدان عمل، جهان‌بینی کاربردی را به‌کار گیریم. آن‌جایی که فشار وارد می‌شود، باید ببینیم تا چه اندازه توانسته‌ایم از جهان‌بینی بهره‌مند شویم. آن‌جایی که چراغ سبز می‌شود و تو می‌خواهی حرکت کنی اما خودروی مقابل حرکت نمی‌کند، در آن لحظه باید بدانی تا چه اندازه جهان‌بینی کسب کرده‌ای. تا چه حد توانسته‌ای از آن استفاده کنی؟ در خصوص لژیون سردار نیز باید بگویم لژیون سردار دریچه‌ای است برای ورود به دنیای روشنایی.
تا شش ماه پیش تصور می‌کردم کسی که به لژیون سیگار می‌آید، از جهان‌بینی خوبی برخوردار است. سپس فکر می‌کردم کسی که همسفرش می‌آید، از جهان‌بینی مطلوبی برخوردار است. امروز دریافته‌ام که کسی که به لژیون سردار می‌آید از جهان‌بینی بسیار خوبی برخوردار است؛ چرا که لژیون سردار دریچه‌ای است برای ورود به دنیای روشنایی. امروز اگر بتوانم از پولم بگذرم از سیگار نیز می‌توانم بگذرم. اگر دیدی شخصی در لزیون سیگار هست ولی در لژیون سردار نیست به سفرش شک کن.

چرا که ممکن است سفر مطلوبی نباشد. شاید این سخنان مسئولیت‌زا باشد؛ ممکن است فردی بگوید: «من که پول ندارم نباید سیگار را درمان کنم؟» تو پول داری، خوب هم داری؛ و آن پول است که گره از کارت باز می‌کند. اصلاً مبلغ آن مهم نیست. مهم عیار آن است. و آن صد هزار تومان، که از فردی با وضعیت مالی نامطلوب پرداخت می‌شود، همان کاری را می‌کند که ده میلیارد تومان برای فردی دیگر انجام می‌دهد. شخص می‌گوید من حتی همان صد هزار تومان را ندارم. من می‌گویم اگر نصف شب یکدفعه حالت بد شد و به بیمارستان رفتی می‌گویند باید پنج میلیون تومان واریز کنی می‌روی و جور می‌کنی. پانصد هزار تومان از این مبلغ را در حساب داری، فلان ‌قدر را برای خرید کنار گداشته‌ای.
پس وقتی هستی فشار وارد می‌کند پول جمع می‌شود. چرا باید هستی فشار وارد کند؟ چرا خودت در را باز نمی‌کنی؟ کلید را به دستت داده‌اند، چرا قفل را باز نمی‌کنی؟ چرا نمی‌دانی اگر این قفل باز شود، هزاران قفل دیگر نیز پشت سر آن باز خواهد شد؟ دیگر بیرون‌روی ندارد. عطسه، سرفه و تشنج ندارد. دیگر خماری و خمیازه ندارد. پول بده، آن کلیدها را باز کن. اصلاً برای هیچ‌کس غیرممکن نیست. فکر نمی‌کنم مبلغ زیادی باشد، اما شاید قفل با همین شش میلیون باز شود. شاید قفل باز شود. ممکن است قفلی که برای تو با صد هزار تومان باز می‌شود، برای من با پنج میلیارد تومان هم باز نشود. روزی در جلسه، یکی از دیده‌بان‌ها گفت: وقتی سبد از مقابلتان عبور می‌کند، اگر پول ندارید، دستی به سبد بزنید، تکانی به آن بدهید تا هستی ببیند که حواست هست که آن‌چه را که به تو داده شده را دیده‌ای. راهنما وسیله است، ایجنت وسیله است، کنگره وسیله‌ای است تا تو متوجه نعمات و رحمت الهی شوی. تا زمانی که نبینی، قدم از قدم برنمی‌داری. به همین دلیل می‌گویم: کنگره۶۰ همه‌چیز نیست اما تو را به همه‌چیز می‌رساند. لژیون سردار را نمی‌توان همه‌چیز دانست. لژیون سیگار نیز هست، لژیون ایکس نیز هست.
تایپ: مسافر حسین و همسفر پیمان
عکس: مسافر مصطفی
تنظیم و ارسال: مسافر مهرداد

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .