ما ورزش را برای این انجام میدهیم که سلامت باشیم تا وقتی به سن بالا رسیدیم از چربی خون، دیابت و بیماریهای متعدد مجبور نباشیم مرتب به آزمایشگاه برویم و برای ما آزمایشهای مختلفی بنویسند و این نتیجه کار آدمهایی است که ورزش نمیکنند. انسانها به گونهای آفریده شدهاند که باید در روز پنجهزار قدم راه بروند؛ این در حالی است که خیلی از ما انسانها راه نمیرویم، هوای بعضی شهرها هم اینقدر آلوده است که بعضیها در اثر تنفس هوای آلوده میمیرند؛ به دلیل همین آلودگی، پرندگان اصلاً در این شهرها نیستند. پیادهروی نمیکنیم و برای رفتن از جایی به جای دیگر؛ حتی مسیرهای کوتاه با ماشین میرویم. از پله پایین و بالا نمیرویم و حتماً باید از آسانسور استفاده کنیم.
غذای بعضی از ما به دلیل مشغله کاری فست و فود و مانده و نانهای ما نان فانتزی و بدون سبوس است، گوشت و سبزی را به صورت تازه مصرف نمیکنیم و ورزش هم نمیکنیم. ما ورزش میکنیم که سالم باشیم، اگر ما حرکت نکنیم عضلات پای ما ضعیف میشود و از کار میافتد؛ حتی حرکت نکردن میتواند روی مغز هم اثر منفی بگذارد و خطر زوال عقل را افزایش میدهد. بدن انسان طوری طراحی شده است که اگر فعالیت نکند، از بین میرود. کم تحرکی میتواند علاوه بر بیماریهای جسمی باعث بروز بیماریهای روانی مثل افسردگی هم بشود؛ زیرا در اثر بیتحرکی هورمون سروتونین ترشح نمیشود و فرد دچار افسردگی میشود. بدن انسان طوری خلق شده که اگر در حد نرمال کار کند روزبهروز قویتر، نیرومندتر و مستحکمتر میشود.
هرچه بازو بیشتر هالتر بزند به جای اینکه فرسوده شود، قویتر میشود.
کسانی که ورزش میکنند از شادی و نشاط خوبی برخوردار هستند و انرژی بیشتری دارند. انسان ورزشکاری که خواب منظم، غذای سالم، نظم، انضباط و امیدواری بیشتری دارد، بیماری قلبی و هیچگونه مریضی ندارد، سرحال و شاد است و زندگی را خوب و رنگی میبیند. آقای مهندس میفرمایند: در بدن انسان وقتی ورزش میکند مواد شبهافیونی مانند دینورفین، اندورفین، انکفالین، سروتونین و دوپامین خوب ترشح میشود و سرحال و قبراق است و برای تمام زندگیاش برنامه دارد؛ ولی وقتی ورزش نمیکند چه آقا و چه خانم، هیچ برنامهای برای زندگیاش ندارد. من متأسفانه بهدلیل مشکلات پا نمیتوانم زیاد راه بروم؛ ولی سعی میکنم شنا کنم تا روزی که زنده هستم این کار را انجام میدهم.
همه باید بهطور جدی به فکر ورزش باشید؛ چون این بدن، ماشین و شهر وجودی ما است؛ پس باید به آن رسیدگی کنیم. شما اگر لوله خانهتان بپوسد فوری به آن رسیدگی میکنید، آیا به جسم خود هم میرسید؟ خانه اصلی ما همین جسم ما است. ما در این خانه، در این شهر، در این ماشین و در این جسم زندگی میکنیم و باید آن را قبراق و مرتب نگه داریم.
تا اینجا فهمیدیم که ورزش برای سلامتی و داشتن یک زندگی خوب و سالم لازم است؛ ولی این سؤال پیش میآید که آیا ورزش مخرب هم میتواند باشد و آیا میتواند به جای اینکه به فرد انرژی بدهد انرژی را از فرد بگیرد؟ بله، ورزش اگر به صورت اصولی و از روی برنامه کار نشود، میتواند به بدن آسیب برساند و باعث تخریب و از دست رفتن انرژی فرد شود. من اگر ورزشی را انتخاب کنم که مناسب توان بدنی و جسم من نباشد از انجام آن ورزش هیچ لذتی نمیبرم و انرژی هم نمیگیرم و این باعث میشود که به طور کلی ورزش را کنار بگذارم.
موضوع جهانبینی در ورزش که مطرح میشود هدفش همین است که اول از همه من بفهمم برای سالم ماندن و داشتن عمر مفید نیاز به ورزش منظم دارم، دوم اینکه ورزش مناسب با بدن، سن و روحیات خودم را انتخاب کنم و سوم اینکه بدانم که اخلاق و رفتار یک ورزشکار در حین ورزش در زمین ورزشی با دیگران، با مربی یا اگر مسابقهای برگزار میشود با حریفان، داوران و ... چگونه باید باشد. ورزشکاری که از جهانبینی بالایی برخوردار است در زمین ورزشی فقط و فقط به لذت بردن از ورزش و انرژی گرفتن از آن فکر میکند و سعی میکند حرمت دیگران را محترم بشمارد و به تصمیم داوری احترام بگذارد و اعتراض نکند. جهانبینی بالا در ورزش یعنی اینکه من در زمین ورزشی داد نزنم، به داور اعتراض نکنم؛ حتی اگر داور اشتباه کند.
به بازیکن تیم مقابل توهین نکنم و در ورزشهای گروهی به همتیمی خود احترام بگذارم و این را بدانم همانقدر که من دوست دارم تیم برنده شود او هم دوست دارد و تلاش میکند و اگر اشتباهی میکند عمدی نیست، برای او ایراد نگیرم؛ به هر حال مسابقه هم یک تمرین و آموزش است و همه اجازه آزمون و خطا را دارند و یاد گرفتهایم که اضداد همیشه در کنار هم هستند یکجا خوب بازی میکنیم و یکجا خوب بازی نمیکنیم و به نظر من هیچ اشکالی ندارد، آموزش میگیریم تا دفعات بعد خوب بازی کنیم. جهانبینی به من آموزش میدهد که تلاش کردن و پیروز شدن یا بردن خیلی خوب و عالی است؛ اما نه به قیمت تقلب کردن، توهین کردن و استرس داشتن و استرس دادن به دیگران و آموزش میدهد که برد و باخت مهم نیست و آن لذتی که من در حین بازی میبرم و انرژی که به دست میآورم مهم است و به قول استاد امین فتح قله مهم نیست؛ فتح قله یک لحظه است و آن کسی که در طول مسیر احساس خوبی پیدا میکند، برنده میشود؛ پس همه قرار نیست مدال بگیرند؛ ولی همه میتوانند از کارهایی که انجام میدهند، لذت ببرند، شاید به جایی نرسند، حداقل چیزی که بهدست میآورند آن لحظات خوب و لذتبخش است؛ چون زندگی انسان را آن لحظات خوبی تشکیل میدهد که دارد تلاش میکند.
به نظر من میبایست در کنار ورزش در مدارس یا باشگاهها جهانبینی هم تدریس میشد تا شاهد بعضی صحنههای بیادبانه در ورزش به ویژه ورزشهای گروهی نباشیم. گاهی وقتها که شاهد درگیری بازیکنان تیمهای مطرح دنیا از تلویزیون هستم خیلی تأسف میخورم که چرا اینقدر جهانبینی این آدمها پایین است و یاد جمله دانایی به سواد نیست میافتم و به این نتیجه میرسم که جهانبینی بالا در ورزش به پول و ثروت و بازیکن حرفهای بودن نیست، جهانبینی بالا در ورزش به ادب و آرامش داشتن است و این با آموزش گرفتن و کسب دانایی و کاربردی کردن آموزشها به دست میآید و به نظر من هر تیم ورزشی به این آموزشها نیاز دارد. در آخر از آقای مهندس، استاد امین، راهنمای عزیزم و همه خدمتگزاران کنگره۶۰ تشکر و سپاسگزاری میکنم که به من کمک کردند که آموزشهای زیادی را در کنگره فرا بگیرم و امیدوارم که بتوانم ذرهذره این آموزشها را در زندگی و در هر جای دیگر کاربردی کنم.
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون سردار)
رابطخبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون سردار)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون سردار)
همسفران نمایندگی کریمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
63