سالها، در تاریکیِ اعتیاد سرگردان بودم تاریکی که نه آغازش را میدانستم و نه پایانی برایش میدیدم. روزهایم بیمعنا بود و شبهایم بیپایان و در میان آن سیاهی دلم خسته بود، خسته از تکرارِ دردی بیانتها دروغ، ترس، بیاعتمادی و شرم، دیوارهایی بودند که میان من و زندگی قد کشیده بودند. احساس میکردم دیگر راهی نیست و نوری در این سیاهی پیدا نمیشود و درحالیکه تمام وجودم فریاد کمک بود، خودم را در ناامیدی گم کرده بودم؛ اما خداوند مهربان نگاهی به من انداخت و درهایِ رحمتش را گشود و پایم به کنگره ۶۰ باز شد، جایی که واژهها بوی عشق میدهند و نگاهها، از جنسِ آرامش و فهم است. آنجا فهمیدم که رهایی فقط دوری از مواد نیست بلکه؛ رهایی یعنی تولد دوباره یک انسان، یعنی بازگشت به خود گمشده، بیداری از خوابِ درد.
اکنون در سفری مقدس هستم، سفری با هواپیمای کنگره ۶۰ در پروازی آرام، مطمئن و سرشار از امید همراه با خلبانی آگاه و راهنمایي دلسوز، استاد محترم آقا داوود که با مهر و آموزشهایشان، مسیر را برایم روشن کردهاند. در این پرواز، مقصد ما تنها پاکی نیست؛ بلکه رسیدن به خودباوری، خودشناسی و خداشناسی است؛ تا انسان تازهای شویم، انسانی باارزش، مهربان و مفید برای خانواده و جامعه. امروز دیگر آن انسان خاموشِ گذشته نیستم، هر صبح با شکر خداوند و لبخند، چشم به زندگی میگشایم؛ چون میدانم در مسیری قدم گذاشتهام که به نور ختم میشود، به عشق، آرامش و رهایی. از صمیم قلب از بنیان کنگره ۶۰، استاد ارجمند جناب آقای مهندس دژاکام که با عشق، دانش و ایمانشان، چراغ راه هزاران انسان گمگشته را روشن کردند سپاسگزارم. باایمان، عشق و امید در ادامهی این راه مقدس رهسپارم.
عکاس: مسافر میلاد لژیون چهارم
ویرایش: مسافر ایمان لژیون هشتم
ارسال مطلب:همسفر محمدجواد لژیون ششم
مرزبان خبری: مسافر رامین
- تعداد بازدید از این مطلب :
920