جلسه هشتم از دوره سیوپنجم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی کاسپین قزوین به استادی همسفر مریم، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر فریبا با دستور جلسه «وادی هشتم (با حرکت راه نمایان میشود.) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه 21 مهرماه ۱۴۰۴ در ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان جلسه و دبیر ایشان تشکر میکنم که اجازه دادند تا اولین مشارکت را داشته باشم. از آقای مهندس حسین دژاکام و خانواده محترم ایشان تشکر میکنم که این بستر را برای ما فراهم کردند تا علاوه بر درمان اعتیاد، قوانین درست زندگی کردن را نیز آموزش بگیریم. از راهنمای خود همسفر شهربانو بسیار تشکر میکنم که اجازه دادند تا در این جایگاه قرار بگیرم و کسب آموزش کنم.
دستورجلسه هفته، وادی هشتم که شامل دو قسمت است؛ قسمت اول با حرکت راه نمایان میشود و قسمت دوم اجرای پیمان وادی هشتم است. ما از وادی اول تا وادی هفتم آموزش گرفتیم که وادی اول با تفکر ساختارها آغاز میشود، وادی دوم هیچ موجودی بیهوده خلق نشدهاست و همه ما در این جهان دنبال راه و وظیفه خود هستیم، در وادی بعدی بایستی به قوهعقل برسیم، وادی هفتم رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت میکنیم. وادی هشتم میگوید حالا که راه پیدا شده است، حرکت کنیم.
وقتیکه من وارد کنگره۶۰ شدم راه بهوسیله مسافرم بازشده بود و اولین قدمی که در کنگره۶۰ برداشتم سیدی نوشتن و شرکت در جلسات بود که من پلهپله ادامه دادم و به جلو حرکت کردم. حرکت به معنی جنبوجوش، جلو رفتن و رشد کردن است. در سکون هیچچیزی شکل نمیگیرد و رشد نمیکند و ما باید حرکت کنیم و به جایگاههای بالاتر برسیم.
وقتی وادی هشتم را گوش کردم دو ضربالمثل به ذهنم رسید؛ یکی اینکه با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود و یا اینکه با دست روی دست گذاشتن کاری انجام نمیشود. اگر ما میخواهیم حلوا درست کنیم با فکر کردن درست نمیشود باید حرکت کنیم و حلوا را درست کنیم و از شیرینی آن لذت ببریم. الآن زندگی ما هم همینطور است، اگر ما بخواهیم در مسیر زندگی قدمبهقدم جلو برویم در این مسیر مشکلات زیادی برای ما اتفاق میافتد؛ مثل گرفتاری، بیپولی و هزاران مشکل دیگر که ما باید راه آن را پیدا کنیم.
ما به کنگره60 آمدهایم آموزش بگیریم تا بدانیم چگونه با مشکلات خود مواجه شویم. قبل از ورودم حال خوبی نداشتم دچار مشکلات و گرفتاری بسیاری بودم. خداوند را شکر میکنم که به کنگره60 آمدم و با آموزشهایی که گرفتم فهمیدم که مشکلات برای ساختهشدن است، هیچوقت خود را در کنار مشکلات کوچک نشمارم و خود را قویتر از مشکلات بدانم.
وقتیکه من سیدی بادبادکباز را گوش میکردم آقای مهندس حسین دژاکام مشکلات را مثل امواج دریا برای ما تصویرسازی کردند و گفتند: «وقتیکه موجسوار، سوار موج است، اگر موجسواری را یاد گرفته باشد میتواند بر روی امواج سوار و از موجسواری لذت ببرد؛ ولی اگر موجسواری بلد نباشد غرق میشود.» ما در مسیر زندگی خود نیز همینطور هستیم. اگر بتوانیم با آموزشهایی که گرفتیم در برابر مشکلات و مریضیها قوی باشیم از زندگی هم میتوانیم لذت ببریم.
ما در مسیر زندگی هستیم تا بتوانیم آموزش بگیریم و مشکلات را خودمان حل کنیم، در مقابل مریضیها و گرفتاریها قوی باشیم و صددرصد از زندگی لذت ببریم؛ چون ما فقط یکبار به این دنیا میآییم و باید بتوانیم از زندگی کردن لذت ببریم و خود را گرفتار مریضی، بیپولی و مشکلات نکنیم.
مسافرم قبل از ورود به کنگره60 دچار اعتیاد و گرفتاری بود و قضاوت، غیبت و افکار منفی به سراغ او میآمد؛ اما خدا را شکر که راه کنگره۶۰ برای ما باز شد و حرکت مسافرم باعث شد من نیز حرکت کنم. درواقع مسافرم به رهایی رسید حال من نیز خوب شد و از آن همه مشکلات و گرفتاری توانستیم نجات پیدا کنیم و مثل موجسواری که موجسواری را یاد گرفته و توانسته از آن لذت ببرد، لذت زندگی کردن و کنار هم بودن را چشیدیم.
اگر میخواهیم به صلح و آرامش برسیم باید جبران خسارت از خود، خانواده و جامعه را داشته باشیم. من شخصاً قبل از ورود به کنگره60 از لحاظ روحی و روانی بسیار آسیب دیده بودم و مشکلات جسمی نیز داشتم. از خانه بیرون نمیآمدم؛ ولی خدا را شکر راه کنگره60 برای من باز شد و آموزش گرفتم که در مقابل مشکلات صبر و آرامش داشته باشم و توکل به خدا کنم و بدانم مشکلاتی که دارم باعث ساخته شدن من است که جسم و روح خود را قوی کنم و توانستم در برابر مشکلات خودم را نه صددرصد بلکه تا حدودی قوی کنم. در گذشته مسافرم را بسیار قضاوت میکردم به خانه دیر میآمد، زود میرفت. فکرم درگیر او بود؛ ولی یاد گرفتم که قضاوت نکنم و شکاک نباشم تا زندگی آرامی داشته باشم.
در مورد جبران خسارت از جامعه قبل از ورودم گهگاهی از شیشه ماشین آشغال را بیرون پرتاب میکردم؛ ولی با آموزشهایی که گرفتهام میدانم که باید آشغال را از زمین جمع کنم، روز درختکاری نیز درختی بکارم و تا آنجا که میتوانم جنگل یا مکانهای تفریحی که میروم آتش روشن نکنم تا آسیب به جامعه نرسانم.
در مورد قسمت دوم وادی هشتم که پیمان است. اجرای پیمان باید توسط راهنما انجام شود و مراحلی دارد که باید انجام شود. اول باید بدن شستشو شود و بعد باید لباس سفید پوشیده شود. در مکانی باشیم که کسی صدای ما را نشنود، در کنار کوه، دریا یا رودخانه باشد.
اجرای پیمان نیز دو قسمت است؛ یک قسمت آن نوشتن سیاهه و قسمت دوم درخواست از قدرت مطلق است. نوشتن سیاه به این صورت است که اگر خسارتی به خود و اطرافیان زده باشم بر روی کاغذ بنویسم و این نوشتارها را باید سه بار با صدای بلند بخوانم و آنها را به تکههای ریز تقسیم کنم، سپس بسوزانم و خاکستر آن را به دریا یا باد بسپارم. در قسمت دوم درخواست از قدرت مطلق است که بر روی کاغذ مینویسم، سه بار با صدای بلند میخوانم و بعد از آن از خدای مهربان میخواهم که اجابت کند. در ادامه تلاش و کوشش کنم تا خواسته من محقق پیدا کند.
در آخر از راهنمای خود و همچنین از مسافرم تشکر میکنم که راه را برای من نمایان کردند که توانستم آموزش بگیرم و با شرکت در جلسات راه را برای خود آسانتر کنم.
در ادامه دبیر دوم همسفر فریبا از دبیر دوره قبل همسفر مریم تقدیر و قدردانی کردند.


تایپیست: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سما (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مهناز (لژیون یازدهم)
ویرایش و ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر زهره نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کاسپین قزوین
- تعداد بازدید از این مطلب :
241