جلسه پنجم از دوره چهل و هشتم از سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره 60 نمایندگی شهرری با استادی مسافر مرتضی، نگهبانی مسافر افشار و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه: "وادی هشتم ( با حرکت راه نمایان میشود)" دوشنبه 1404/07/21 ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، مرتضی هستم یک مسافر.
از راهنمای عزیزم آقا محمدحسین تشکر میکنم که مسئولیت اداره جلسه را به من سپردند تا بتوانم خدمت کنم. موضوع دستور جلسه «با حرکت راه نمایان میشود» است.
من با مصرف شربت تریاک وارد کنگره شدم، حدود دو سال بود که میخواستم برای درمان اقدام کنم، اما حرکتی نمیکردم، هیچ تکانی به خودم نمیدادم و حتی تفکری هم برای آمدن نداشتم، درواقع به درمان اعتقادی نداشتم، تا اینکه یک روز با یکی از دوستانم آشنا شدم که مرا با کنگره آشنا کرد و به این مسیر آورد.
اوایل که آمدم راه را بلد نبودم و با کمک راهنمای خوبم آقا محمد حسین سفرم را شروع کردم، اما در سفر اول تحرکی نداشتم؛ نه سیدی مینوشتم، نه منظم در جلسات شرکت میکردم. فکر میکردم مثلاً با دو تا سیدی نوشتن کار تمام است! اما کمکم مسیر را پیدا کردم و بعد از مدتی به لطف خدا به رهایی رسیدم.
فهمیدم درمان اعتیاد یعنی پیدا کردن راه و در این مسیر باید حرکت کرد. نمیشود انتظار درمان داشت اما هیچ تلاشی نکرد. همانطور که گفته میشود: "سکون بر هیچ انسانی جایز نیست."
از سکون هیچ چیز به وجود نمیآید؛ انرژی از بین نمیرود، بلکه از حالتی به حالت دیگر تبدیل میشود. اگر حرکتی نکنی، مثل گل خشکیدهای هستی که فرو میریزد.
من قبل از کنگره همیشه از انجام هر کاری میترسیدم، هراس داشتم. در کنگره یاد گرفتم با ترس مقابله کنم. وقتی تفکر میکنی، ترس از بین میرود. قبلاً بدون فکر عمل میکردم، اما حالا فهمیدم باید اول تفکر کرد و بعد حرکت؛ آنوقت مسیر خودش مشخص میشود.
در این چند سالی که در شعبه بودم، یاد گرفتم هیچ راهی بدون تلاش ساخته نمیشود. مثلاً سیدی نوشتن، منظم آمدن به جلسات، شرکت در پارک، خدمت کردن، همه اینها نوعی حرکت است و جزء درمان محسوب میشود.
خدمت هم نوعی تحرک است، ورزش هم همینطور. من ورزش کوهنوردی را انتخاب کردهام؛ وقتی از پایین به قله نگاه میکنی، به نظر نزدیک میآید، اما تا حرکت نکنی، نمیرسی. باید سختی بکشی تا به بالای قله برسی. درمان اعتیاد هم همین است، باید حرکت کرد، سیدی نوشت، دارو را بهموقع مصرف کرد، بهموقع به لژیون آمد، همه اینها لازمه مسیر است.
در زندگی کاری هم همین مشکل را داشتم؛ حدود ۱۲ یا ۱۳ سال سابقه کار دارم، اما همیشه دنبال کار آسان بودم. یاد گرفتم که راحتی وجود ندارد، انسان با سختی به دنیا میآید و با سختی هم از دنیا میرود. راه کنگره، راه آسانی نیست، ولی راه پیدا شده است.
در نهایت فهمیدم هر راهی کلیدی دارد و هر مشکلی راهحلی. تا در مسیر قرار نگیری و حرکت نکنی، به رهایی نمیرسی.
.jpg)
مرزبان کشیک: مسافر محمد
تنظیم و ویراستار: مسافر حسین از لژیون سوم
تایپ: مسافر هاشم از لژیون ششم
مسافران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
45