English Version
This Site Is Available In English

لژیون سردار ؛جای برای یافتن خود و رسیدن به خداوند

لژیون سردار ؛جای برای یافتن خود و رسیدن به خداوند

جلسه اول از دوره سوم لژیون سردار کنگره ۶۰ ، ویژه مسافران نمایندگی صالحی ۲
با استادی پهلوان محترم مسافر علی
نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر مجتبی و خزانه دار مسافر علی اصغر
با دستور جلسه (وادی هشتم،
باحرکت راه نمایان می شود)در تاریخ ۱۹مهر۱۴۰۴رأس ساعت: ۱۵:۳۰ برگزار شد.

 


سلام دوستان، علی هستم، مسافر.

خدا را شکر می‌کنم که در یک نمایندگی دیگر هستم. من به‌محض ورود، خیلی حال خوبی پیدا کردم؛ حسش من را گرفت. با محمد صحبت می‌کردیم و گفتم عشق در کل کنگره جاری است. در اکثر شعبه‌های کنگره ۶۰ که می‌رویم، عشق جاری است.
لژیون سردار هم «صور آشکار» دارد و هم «صور پنهان».
صور آشکارش همین تابلوهایی است که می‌بینید؛ این سنگ، کاشی، میز، صندلی و میکروفون. لژیون سردار در جای‌جای کنگره فریاد می‌زند که «من هستم». اگر لژیون سردار نبود، به قول آقای مهندس، هیچ سنگی روی سنگ بند نمی‌شد و هیچ بنایی آباد نمی‌گردید.
اما صور پنهان این لژیون چیست؟
گاهی کسی می‌خواهد برود حرم امام رضا و خدمت کند، باید پنج سال در نوبت بماند تا تازه بتواند کفش جفت کند!
ولی در کنگره ۶۰، ماشاءالله، هر جایش جای خدمت است. یکی می‌شود میکروفون‌گردان و سیستم خَمرش راه می‌افتد؛ یکی مثل آقا رضا در مشهد، ده میلیارد تومان کمک می‌کند و سیستم خَمرش راه می‌افتد. هر کس به اندازه‌ی خودش.


ما باید قدر بدانیم که به ما اجازه داده‌اند در کنگره ۶۰ خدمت کنیم؛ برای چه؟ برای دردمندترین قشر جامعه.
آقای مهندس می‌فرمایند: «هیچ دردی بالاتر از درد خماری نیست.»
تازه‌واردی که وارد کنگره می‌شود، با هزار گرفتاری و حال خراب می‌آید؛ زن از یک طرف، دختر از طرف دیگر، زندگی از هم پاشیده. اما بعد از دو ماه سفر، زندگیش سر و سامان می‌گیرد. این اتفاق خوب را چه کسی رقم می‌زند؟ همین راهنماها.
آقای زرکش همیشه می‌گویند: سیستم OT دارد کار می‌کند برای سفر اولی؛ سیستم مرزبانی دارد کار می‌کند برای سفر اولی؛ راهنمای OT دارد کار می‌کند برای سفر اولی.
اما تنها لژیونی که دارد به سفر دومی آموزش می‌دهد، لژیون سردار است.
تنها لژیونی که می‌توانی در آن خودت را پیدا کنی و به خداوند برسی، فقط و فقط لژیون سردار است.
ما خدمتگزار واقعی می‌خواهیم.
گر مرد رهی، میان خون باید رفت.
می‌گوید: باید خلیل بود و به یار اعتماد کرد، چون گاهی بهشت درون آتش است.
زمانی دیگران کاشتند و ما خوردیم؛ حالا نوبت ماست که بکاریم تا دیگران بخورند.
بچه‌ها، گلریزان نزدیک است. مهم این است که «صِدت» را بگذاری؛
یکی توانش ۵۰۰ هزار تومان است، یکی ۵۰۰ میلیون.
خیلی ممنونم از اینکه به حرف‌های من گوش دادید.

تایپ: مسافر مجتبی لژیون پنجم

عکس : مسافر حسین لژیون یکم‌

تنظیم و ارسال مطلب : مسافر عبدالله لژیون چهارم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .