ایمان تجلی نور خداوند است. روح خداوند در ما دمیده شدهاست و همه ما جزئی از وجود او هستیم. تجلی نور خداوند در انسان چه مفهومی دارد؟ مگر نه اینکه روح خداوند در ما دمیده شده و ما جزئی از اقیانوس الهی هستیم. رشد، تزکیه و پالایش با بودن در صراطمستقیم و کمک به انسانها تجلی پیدا میکند و نمایان میشود. خداوند نور خودش را در همه هستی میتاباند و به فکر پس گرفتن آن نیست، کسی که این صفات را داشته باشد؛ یعنی صفات خداوند در او وجود دارد و به خداوند و هستی نیز ایمان دارد.
ساختار هستی در حال حرکت است، هر کس به اندازه خودش از آب این رودخانه برداشت میکند. کسی که ایمان داشته باشد از جان و مال خودش برای دیگران مایه میگذارد و آنچه برای خودش میپسندد برای دیگران نیز میپسندد؛ ولی کسانی که بیایمان هستند همه چیز را برای خود میپسندند و نمیتوانند از نعمتها استفاده کنند.
آقای مهندس حسین دژاکام در سیدی ایمان میفرمایند: «ما تا وقتی نکاریم برداشت نمیکنیم، مثل عشق و محبت که با بخشیدن آنها میتوانیم حال خوبی داشته باشیم.» اعتقاد ایشان این است که نظام در کنگره۶۰ باید صد مرتبه بیشتر از دانشگاه، ورزشگاه و ... باشد؛ به دلیل اینکه افراد دارای بیماری خاصی بودهاند، از نظر افکار و اندیشه تزلزل بسیاری دارند و دو قطبی یا دوشخصیتی هستند. حرفها باید یکبار زده شود، افراد باید اجراکننده باشند و نیازی به تکرار نیست، این مسئله ما را به نتایج دلخواه میرساند.
چه چیزی ما را از تعلقات و خواستههای شخصی خود دور میکند؟ از چیزهایی که دوست داریم دور میشویم، کارهایی که باید انجام دهیم را انجام نمیدهیم، سختیها را متحمل میشویم و وقت خود را برای دیگران میگذاریم؛ اما چه چیزی باعث شده که این نیرو در وجود راهنمایان باشد؟ از نظر ظاهری عقل است؛ اما از نظر حسابگرانه با چه معیاری میخواهید این را بسنجید؟ چیزی جز عشق در پس این مسئله نیست و این عشق نشأت گرفته از ایمان است؛ ایمان یعنی اعتقاد داشتن. اعتقاد داشتن به چه معنا است؟ اعتقاد داشتن به خود، انسانها، خانواده، جوامع بشری، حیات، زندگی، صداقت، مهر و محبت است.
ایمان این نیست که شما سفره بیندازید و دعا بخوانید این قسمتی از آن است، ایمان آن چیزی است که شما از عصاره جان خود بدهید. کسی که ایمان داشته باشد، سعی میکند از تمام خوبیها و زیباییهایی که در وجودش است به بقیه انسانها نیز بدهد. در هستی نمیتوانید طوری باشید که ندهید و بگیرید، هیچ کس نمیتواند، بگوید من ایمان و عشق دارم؛ ولی از عصاره جان و مالم نمیدهم، این افراد ایمان ندارند، حتی اگر بالاترین عبادتها را انجام دهند. ریشه تمام بیماریها از بیایمانی است. انسان موجودی است که همه چیز را برای خودش و خانوادهاش میخواهد و این ایمان یک طرفه است. ایمانی که انسان میخواهد همه چیز به طرف او بیاید اینگونه است که بهطور فرض من ۱۰ تا میدهم و ائمه و بزرگان ۱۰۰ تا جوابش را به من بدهند. کسانی که ایمان دارند در آسایش و امنیت هستند، میدانند هر کاری و مشکلی حکمتی دارد و کسانی که ایمان ندارند همیشه شک و تردید در آنها وجود دارد و به انواع و اقسام بیماریها دچار میشوند، چون تکیهگاهی ندارند. اعتقاد مثل فردی است که در دریا در حال غرق شدن است و جایگاهی ندارد. این افراد به جایگاهی میرسند که میخواهند همه چیز را با دارو حل کنند. افکار، اندیشه و زاویه دید خود را میتوانیم تغییر دهیم.
زمانی که میخواهید به فردی حرف نیشدار بزنید و ناراحتش کنید ابتدا تخریب در خودتان ایجاد میشود و باید فشارها را تحمل کنید. بنابراین کسانی که افکار متعادلی ندارند در صلح و آرامش نیستند و به خودشان آسیبهای بسیاری میزنند. اگر بخواهی به کسی نفرت و کینه بدهی؛ باید این کینه و نفرت در وجود خودت باشد و مانند این است که آتش گداخته را در دستان خود گرفتهاید و میخواهید آن را به دیگران هدیه دهید، در نتیجه به خودتان آسیب میزنید و دچار انواع و اقسام بیماریها میشوید.
منبع: سیدی ایمان
نویسنده: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هفتم)
رابط خبری: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هفتم)
ویرایش: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سونا (لژیون شانزدهم) دبیر سایت
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر زهره نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کاسپین قزوین
- تعداد بازدید از این مطلب :
89