یکی از آموزههای بسیار ارزشمند کنگره ۶۰، نظم و انضباط است. پایههای این سیستم بر احترام، نظم و انضباط بنا شده است. تمام کارگاههای آموزشی، جشنها و مراسم در این محیط با نظمی خاص برگزار میشود. اولین چیزی که توجه من را به خود جلب کرد، همین نظم و انضباط بود؛ چراکه قبل از آشنایی با کنگره، در هیچ فضایی مانند جلسات مدرسه، مطب دکتر یا حتی مراسمهای دیگر چیزی مشابه ندیده بودم. همیشه جلسات دیر شروع میشدند و این انتظار خستهکننده تمام انرژی را از من میگرفت. من همیشه نسبت به زمان اعلامشده حساس بودم و سعی میکردم دقیقاً در همان ساعت مقرر حضور داشته باشم؛ اما وقتی وارد کنگره شدم، از دیدن این سطح از نظم و تعهد بسیار خوشحال شدم و فهمیدم که کنگره فضایی متفاوت از هر جایی است که قبلاً میشناختم.
در کنگره شاهد احترام متقابل میان افراد هستم. از مرزبانها و راهنماها گرفته تا ایجنتها و رهجوها، همه به یکدیگر احترام میگذارند و این تعامل محبتآمیز بود که من را در این مسیر نگه داشت. قبل از ورود به کنگره، اگر کسی به من بیاحترامی میکرد، حتماً پاسخ آن را میدادم؛ اما آموزشهای کنگره به من یاد دادند که لازم نیست همیشه به بیاحترامیها واکنش نشان دهیم. سکوت در برابر چنین رفتارهایی را آموختم و اکنون میدانم که ممکن است فرد مقابل هنوز در ناآگاهی باشد و آموزشهای لازم را نگرفته باشد.
یکی دیگر از نکاتی که برایم جذاب بود، نبود مسئول نظافت یا کار خدماتی در کنگره است. هر فرد خودش یاد گرفته که بدون درخواست یا چشمداشت، فضای کنگره را مرتب و تمیز نگه دارد. حتی نظم و انضباط در گفتار و ظاهر افراد نیز مشهود است. یکی از نکات قابلتوجهی که در همان روزهای ابتدایی سفرم تجربه کردم، مربوط به صحبتهای آقای حکیمی بود که به شعبه بوشهر آمدند. ایشان تأکید کردند که وقتی چند نفر کنار هم نشستهاند، نباید پا روی پا گذاشت؛ چراکه این کار نوعی بیاحترامی به فرد مقابل تلقی میشود. از همان لحظه تا امروز که یک سال از رهایی ما میگذرد، این توصیه را رعایت کردهام و هر بار قصد انجام چنین حرکتی داشته باشم، صحبتهای ایشان در ذهنم مرور میشود.
در کنگره متوجه شدم که نظم و انضباط ارتباط مستقیمی با درمان جسم دارد. این ویژگی بنیادین به افراد کمک میکند تا به اهدافشان برسند. شاید برای فرد مصرفکننده، نظم معنای خاصی نداشته باشد، اما با دریافت آموزشهای کنگره، کمکم اثرات آن را در زندگیاش مشاهده خواهد کرد. برای مثال، مسافر من قبل از ورود به کنگره هیچ توجهی به زمان نداشت؛ اگر میگفت ساعت چهار به خانه برمیگردم، ممکن بود یک یا دو ساعت تأخیر داشته باشد و این بینظمیها باعث ناراحتی و کلافگی من میشد؛ اما پس از ورود او به این سیستم، همه رفتارهای بینظم او تغییر کرد.
در کنگره اصول مهمی مانند نظم، احترام، صبر، تلاش و تفکر موردتوجه قرار دارند. جناب مهندس دژاکام همواره تأکید دارند که باید در چارچوب قوانین و مقررات قدم برداریم، از عبور از خط قرمزها اجتناب کنیم و احترام متقابل را حفظ کنیم. ایشان همچنین جملهٔ معروفی دارند که میفرمایند: حتی اگر شال ایجنت، مرزبانی یا کمکراهنمایی بر گردن یک مترسک باشد، باید به آن احترام بگذاریم و فرمانبردار باشیم. در اینجا خبری از «چرا» نیست؛ تنها پاسخ ما باید «چشم» باشد.
در پایان، از جناب مهندس دژاکام و خانوادهٔ محترمشان نهایت تشکر را دارم. با فراهم کردن چنین بستری در کنگره ۶۰، منِ همسفر توانستم با دریافت آموزشهای ناب، جهانبینی خود را رشد داده و زندگیام را سامان ببخشم و در کنار مسافرم و فرزندانم حال خوش را تجربه کنم.
نویسنده: مرزبان ورزش همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ویرایش و رابط خبری: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ارسال: همسفر رها رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی خلیجفارس بوشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
35