English Version
This Site Is Available In English

نظم، انضباط و احترام، ارتباط مستقیم با درمان دارند

نظم، انضباط و احترام، ارتباط مستقیم با درمان دارند

دلنوشته مسافر محمد مهدی از لژیون۱۱

دستور صادر شد که دل‌نوشته‌ای بنویسم، من هم اطاعت امر کردم.

باید ببخشید، من نمی‌توانم کلیشه‌ای صحبت کنم.
اول از همه خدا را شاکرم که کنگره را شناختم و این اجازه صادر شد که وارد کنگره شوم تا ان‌شاءالله بتوانم درمان شوم؛ که حتماً این اتفاق خواهد افتاد، به شرط آن‌که در مسیر مستقیم حرکت کنم.

من با سال‌ها مصرف آنتی‌ایکسم، تخریب سنگینی به خودم و خانواده‌ام وارد کردم.
خدا رحمت کند پدرها و مادرهای از دست‌رفته را، پدرم خیلی دوست داشت من درمان شوم، ولی اجل این فرصت را از او گرفت و این آرزو همیشه در دلم ماند و باعث شد نسبت به درمانم تعصب خاصی داشته باشم.

من سال ۱۴۰۱ با حال خیلی خراب وارد کنگره شدم، با ناباوری زیاد. وقتی پذیرش شدم، هیچ درکی از کنگره نداشتم. حدود دو سه ماهی گذشت تا فهمیدم خداوند چقدر مرا دوست دارد.

دوستان، این چیزی که تعریف می‌کنم خیلی مهم است، خواهش می‌کنم جدی بگیرید، مخصوصاً سفر دومی‌ها، چون من سفر دوم را تجربه کرده‌ام.

اول از همه نظم، انضباط و احترام، چیزهایی هستند که ارتباط مستقیم با سفر و درمان دارند. وقتی فهمیدم کنگره می‌خواهد مرا به درمان برساند، خیلی جدی گرفتم.
سرِ ساعت آمدن‌ها، لباس سفید، حضور در پارک لاله و پارک طالقانی، رفتن به استخر حتی در روزهای برفی... می‌خواهم بگویم خوب سفر کردم.
البته مشکلات فکری هم داشتم، اما به‌مرور با آموزش‌ها برطرف می‌شد.

من در تمام رهایی‌های برادران لژیونی‌ام شرکت کردم؛ مثل آقا وحید (مرزبان)، آقا مجتبی، علی آقا باقری، آقا اسحاق، محمدحسن و خیلی‌های دیگر.
نمی‌خواهم سرتان را درد بیاورم، بالاخره رها شدم، اما به آموزش‌هایی که گرفتم احترام نگذاشتم.

چندان نگذشت که دوباره رفتم دنبال مصرف مشروب، و همین باعث شد اعتماد همسرم از بین برود و نگاهش به کنگره منفی شود.
به من گفت: «تو با آن قشنگی سفر کردی، چی شد که بعد از یک ماه دوباره خوردی؟»

الان که مجدد سفر می‌کنم، بعد از ۲۷۲ روز، هنوز دارویم را دور از چشم همسرم می‌خورم. وقتی می‌بیند، می‌گوید: «خودت را سر کار گذاشتی!»
و این مرا آزار می‌دهد، چون خودم می‌دانم مو لای درز، آموزش‌های کنگره نمی رود، بلکه تقصیر خودم بود که به درمانم احترام نگذاشتم.

برای همین از شما خواهش می‌کنم مراقب باشید، نگذارید چنین اتفاقی برایتان بیفتد. من تجربه‌اش را دارم و واقعاً سخت بود.

از خدا می‌خواهم تمام بچه‌هایی که سفر می‌کنند، چه سفر اولی و چه سفر دومی، همیشه حال خوش را تجربه کنند.
از آقای مهندس، استاد امین، راهنمای خودم، ایجنت شعبه، مرزبانان، بچه‌های سایت و همه کسانی که خدمت می‌کنند، صمیمانه تشکر می‌کنم و بهترین‌ها را برای همه آرزو دارم.
ممنون به صحبتهایم توجه نمودید.


گروه سایت نمایندگی لوئی پاستور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .