
سلام دوستان فرشاد هستم یک مسافر
رابط خبری لژیون هشتم
موضوع: وادی هشتم
با حرکت راه نمایان میشود.!!!
چه راهی در ذهنمان نمایان میشود؟ راهی که خودمان میخواهیم، اگر این تصویر ذهنی نمایان بشود توان حرکت پیدا میکنیم. اینکه کسی به نتیجه درمان اعتیاد دست پیدا نمیکند یک علت دارد و اینکه اصلا به آن فکر نمیکند و خواستش این نیست برای همین هیچ تصویری در ذهنش نقش نمیبندد.
اگر چندتا چیز را باهم بخواهیم چندتا راه باهم جلوی پایمان نمایان میشود، مثلا میخواهیم پول دربیاوریم، ازدواج کنیم، اعتیادمان را درمان کنیم، مهاجرت کنیم، تحصیل کنیم. اگر تمام اینها به یک اندازه اهمیت داشته باشند سردرگم میشویم اما اگر فقط یکی اهمیت داشته باشد تمام نیرو و توان ما متمرکز میشود و کائنات و نیروهای الهی به کمکمان میایند.
زمانیکه میخواهیم حرکت کنیم بزرگترین نیرویی که میتواند مانع ما شود چیزی نیست جز خودمان، هیچ کسی نمیتواند جلوی ما را بگیرد جز خودمان.
زمانیکه حرکت میکنیم باید جبران خسارت کنیم، اولین جبران خسارت را باید از خودمان کنیم و آن چیزی نیست جز بخشش، باید خودمان را ببخشیم بابت آسیبهایی که به جان، مال، آبرو و... خودمان وارد کرده ایم. بزرگترین سنگی که میتواند جلوی حرکت مارا بگیرد احساس گناه است و نبخشیدن خود
این بخشش، نه از سر فراموشی، بلکه از دل آگاهی و پذیرش میآید. باید بپذیریم که آن خطاها، بخشی از مسیر رشد ما بودهاند؛ نشانههایی از ندانستن ، نه نشانههایی از ناپاکی. وقتی خود را ببخشیم، گویی زنجیرهای گذشته را از پایمان باز کردهایم، و سبکبارتر میتوانیم در صراط مستقیم حرکت کنیم.
.jpg)
سلام دوستان احمد هستم یک مسافر
لژیون هشتم شعبه شهرری
موضوع: وادی هشتم
با حرکت راه نمایان میشود
در وادی هشتم، میآموزیم که هیچ تغییری بدون حرکت و تلاش امکانپذیر نیست. تفکر، اولین مرحله است، اما اگر در همان مرحله بمانیم و وارد عمل نشویم، هیچ نتیجهای حاصل نخواهد شد. انسان برای یافتن مسیر درست، باید از جای خود برخیزد و قدم در راه بگذارد. خداوند راه را برای کسانی آشکار میکند که نیتشان خالص است و ارادهی عمل دارند.
ما اغلب در زندگی منتظر میمانیم تا همه چیز مهیا شود؛ تا شرایط بهتر شود، تا دیگران حمایت کنند یا ترسهایمان کمتر شود؛ اما وادی هشتم به ما میگوید که باید از همان جایی که هستیم شروع کنیم. حرکت، حتی اگر کوچک باشد، آغاز روشن شدن مسیر است.
حرکت یعنی ترک سکون و خروج از منطقهی امن ذهن. ممکن است در مسیر اشتباه برویم، زمین بخوریم یا با سختی روبهرو شویم؛ اما تجربه نشان داده است که همین اشتباهات و افت و خیزها، زمینهی رشد و آگاهی ما را فراهم میکنند. هر قدمی که برمیداریم، نشانهی ایمان، امید و زنده بودن روح ماست. مثلاً مسافری را در نظر بگیریم که سالها در دام تاریک اعتیاد اسیر بوده است. او بارها به خود گفته که «نمیتوانم»، «الآن وقتش نیست» یا «شرایطش را ندارم»؛ اما روزی تصمیم میگیرد حرکتی به نظر خودش کوچک انجام دهد و وارد کنگره شود.
در همان لحظه، راه برایش نمایان میشود؛ راهی که قبلاً در تاریکی نمیدید. اگر او همچنان در فکر و تردید میماند، هرگز طعم رهایی را تجربه نمیکرد. این حرکت آغاز نوری است که کمکم ظلمت را از زندگی او میزداید و او را به آرامش و تعادل میرساند.
وادی هشتم به من آموخت که حرکت، آغاز معجزه است. فهمیدم تا زمانی که خودم دست به کار نشوم، هیچ نیرویی از بیرون نمیتواند مرا نجات دهد؛ وقتی قدم اول را برداشتم، هرچند با ترس و تردید، دیدم که راه بعدی آرامآرام روشن میشود. این وادی به من جرأت و ایمان داد که در برابر سختیها تسلیم نشوم و بدانم هیچ بنبستی وجود ندارد، مگر آنکه خودم توقف کنم.
این وادی نگاه من را به زندگی تغییر داد. پیش از آن، همیشه منتظر فرصتهای مناسب و شرایط بهتر بودم، اما حالا میدانم که فرصت واقعی همان لحظهای است که تصمیم به حرکت میگیرم. آموختم که در مسیر رشد و تغییر، فقط با اندیشه به جایی نمیرسم؛ باید عمل کنم، حتی اگر گامهایم کوچک باشند.

سلام دوستان فرهاد هستم یک مسافر
لژیون هشتم شعبه شهرری
موضوع: وادی هشتم
ضمن عرض ادب خدمت تمام دوستان و تقدیر و تشکر از جناب مهندس.
با حرکت راه نمایان میشود،
خوب یاد دارم زمان مصرف آدمی بودم که خیلی چیزها رو بد نمیدونستم و آلبومی از کارهای ضد ارزشی رو در کوله بار داشتم و فکر میکردم که هرچی تنوع این کارها بالاتر باشد به اقتدار و شخصیت من افزون میکند به همین خاطر بود که ۱۴ سال از عمر گران را در انواع زندان ها در کارنامه داشتم تا زمانی که با کنگره آشنا شدم
در این جا بود که یاد گرفتم که این کارها نه تنها ارزشمند نیست بلکه ، هم به خود و هم خانواده و هم اجتماع آسیب جدی وارد میکند در این جا بود که یاد گرفتم درخت هر چه پربارتر باشد سر به زیر تر است .
یاد گرفتم که باید گذشت کرد نه به این دلیل که زور و توان کاری را نداشته باشی بلکه به این خاطر که اثری از خود به جای بگذاری و بتوانی هم جبران مافات کرده باشی و هم قدمی برداری تا از تاریکی ها جدا شوی و به سمت نور حرکت کنی.
هنوز به طور کامل درست نشدم و به این دلیل بود که هنوز نتوانستم پیمان وادی هشتم را اجرا کنم
ولی دارم سعی میکنم تا از کارهای ضد ارزشی دوری کنم و به دنبال دیگر مسافران به پیمایش ادامه دهم و میدانم اگر در جمع قرار بگیرم کم کم حال خوب آنها در من هم اثر میکند و از آنها آموزش میگیرم و میتوانم خود را به سرای امن برسانم

سلام دوستان هادی هستم یک مسافر
لژیون هشتم شعبه شهرری
موضوع: وادی هشتم
با حرکت راه نمایان میشود،
این وادی به ما میگوید برای نمایان شدن راه و مسائل باید حرکت کرد، همه چیز در دنیای مادی و حتی دنیای غیر مادی با حرکت کردن شکل میگیرید و روشن میشود حرکت میتواند از یک مسیر که تا به حال از اون نرفته ایم و از اون ترس داریم ، شروع بشود.
حرکت اول برای شروع ، مشخص کردن هدف و نقاط قوت
فکر کردن به مشکلات و موانع ما در مسیر میباشد
حال این سوال پیش می آید ،
در این مسیر همه چیز به توانایی و عدم توانایی ما ربط دارد؟
البته که اینطور نیست!
بعضی اوقات همه چیز فراهم و ما هم توانایی داریم ، ولی تقدیر و یا فرمان الهی بر این است که این کار به انجام نرسد.
و برعکس ممکن است که ما وارد مسیر شدیم ولی پتانسیل لازم را برای انجام کار نداریم، آنجاست که این جمله معنی پیدا میکند ( با حرکت راه نمایان میشود) این وعده خداوند است که شما تلاش کنید و من یکی از راهها رو به شما نشان میدهم.
بارها شده از تصور سختی کاری وارد اون مسیر نشدیم ولی وقتی وارد شدیم دیدیم که ترس انجام اون کار از خود اون کار بزرگتر بوده، پس با حرکت کردن راهی نمایان میشود ولی با حرکت نکردن هیچ راهی نمایان نمیشود
در پایان انسان محکوم به حرکت است
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست

سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر
لژیون هشتم شعبه شهرری
موضوع: وادی هشتم
با حرکت راه نمایان میشود،
بهنظر من، وادی هشتم و تأثیر آن بر زندگیام، دقیقاً در همین جمله خلاصه میشود: «با حرکت، راه نمایان میشود». اگر من، مهدی، در هیچ زمینهای حرکت نداشته باشم، بیتردید از مسیر هستی خارج خواهم شد. چرا که در این عالم، هر چیزی اگر در سکون باقی بماند، رو به فساد و نابودی میرود.
حتی آب دریاها نیز، بهواسطهی موجها و بادهایی که آن را به حرکت درمیآورند، از گندیدن و تباهی مصون میمانند. این حرکت، راز زندهماندن و پویایی است.
تمام سختیها و آسانیهایی که در مسیر زندگیام تجربه میکنم، خود عاملی هستند برای حرکت؛ تا از چرخهی هستی حذف نشوم و بتوانم در مسیر رشد و تکامل باقی بمانم.
با سپاس و احترام

سلام احمدهستم یک مسافر
لژیون هشتم شعبه شهرری
موضوع: وادی هشتم
با حرکت راه نمایان میشود،
من خداراشکر میکنم اول از اینکه کنگره ای هستم
چون از وقتی که وارد کنگره ۶۰ شدم خیلی از گره های اخلاقی زندگی من باز شد .
من خیلی قضاوت میکردم ، خیلی دروغ میگفتم و زود عصبانی میشدم ولی خداروشکر با تاثیری که کنگره ۶۰ روی من گذاشت، سعی کردم دونه دونه از این مشکلاتی که به نظر کوچیک میومدن ولی خیلی بزرگ بودن خودم رو نجات بدم و تنها بخاطر این بود که حرکت کردم در مسیر درست، در مسیر کنگره ۶۰
باز هم خدارو شکر میکنم
در آخر هم
از جناب مهندس ممنونم که این بستر رو فراهم کردند و از راهنمای عزیزم
جناب زمان پور ممنونم که من رو یاری میدهند تا در این مسیر با قدرت پیش برم
ممنون که به مشارکت من توجه کردید

سلام دوستان، محسن هستم، یک مسافر
لژیون هشتم، شعبه شهرری
موضوع: وادی هشتم و تأثیر آن روی من
با حرکت، راه نمایان میشود.
امواج چون گردبادی بر زمین فرود میآیند و آنچه برداشتنی باشد، با خود به امانت میبرند؛ و این جز به فرمان نیست.
همهچیز از حرکت شکل میگیرد: ساختارها، موجودات و آفرینش، همه از حرکت آغاز میگردند.
زندگی و حیات، آن چیزی نیست که ما مشاهده میکنیم؛ بلکه پشت پرده، یک نیمپردهای هم وجود دارد و زندگی ابعاد گوناگونی دارد.
ما نیز میتوانیم با تلاش و کوشش، هر کاری را به نحو احسن انجام دهیم
به قول شکسپیر:
بودن یا نبودن، مسئله این است.
پس ما چیزی بهعنوان «نیستی» نداریم؛ فقط ممکن است در صور یا اشکال دیگر باشد—در این جهان، یا جهانهای دیگر، و یا در ابعاد دیگری.
در قصه آدم و حوا هم دیدیم که وقتی نقض فرمان کردند، به زمین آمدند و با حرکت، راه نمایان شد.
انسان همیشه سر دو راهی قرار میگیرد؛ که این میتواند هم بُعد فیزیکی داشته باشد، هم بُعد متافیزیکی.
البته در این حرکت، ما بدون مطالعه و تفکر نمیتوانیم پیش برویم. باید اطلاعات کافی داشته باشیم و از حرکت در مسیر نترسیم و شجاع باشیم؛ که قطعاً راه نمایان میشود.
در زمان حرکت، خواسته و هدف ما باید مشخص باشد و با تمام وجودمان بخواهیم که به خواستههایمان برسیم—مثل تشنهای که به دنبال آب میگردد.
در مسیر حرکت، ما به دو راه برخورد میکنیم:
یکی مسیر ارزشها یا مسیر الهی، و دیگری مسیر ضد ارزشها یا شیطانی.
و هر کس بنا به داناییای که کسب کرده، یکی از این دو مسیر را انتخاب میکند و حرکت میکند.
ولی باید بدانیم که تنها یک راه وجود دارد، و آن صراط مستقیم است؛ هرچند که مسیرهای انحرافی زیادی وجود دارد.
اگر خواسته و هدف ما رسیدن به صلح، آرامش و محبت باشد، باید از ضد ارزشها دوری کنیم و حسابهای منفی خود را تسویه کنیم.
این بدهیها ممکن است به خودمان باشد، به خانواده یا به جامعه؛ که باید آنها را پرداخت کنیم.
در پایان، از جناب مهندس که ما را با صراط مستقیم آشنا کردند، از صمیم قلب تشکر و قدردانی میکنم.
باشد که همگی در این مسیر قرار بگیریم.

سلام دوستان حمید هستم یک مسافر
لژیون هشتم شعبه شهرری
موضوع: وادی هشتم
با حرکت راه نمایان میشود
یادم می آید که ضرب المثلی بود که چند باری شنیده بودم که میگفت " کار را دست میکند اما چشم میترسد " این جمله ای بود که انگار برای من گفته بودند ، همیشه هر کاری که میخواستم بکنم ترس اینکه شاید نتوانم ، شاید وقتش را نداشته باشم ، شاید الان موقع اش نرسیده و شاید های دیگر سراغم می آمد .
همیشه کار ها را به آینده موکول میکردم به قول معروف از شنبه و آن شنبه هیچ موقع نمی آمد ولی در کنگره آموزش هایی هست که به ما یاد میدهد که کار ها نه تنها از شنبه بلکه زودتر هم به انجام برسند .
تمامی این آموزش ها در این جمله خلاصه میشود : با حرکت راه نمایان میشود .
چه جمله ی زیبایی ، چقدر دقیق و کوتاه ، نه نیاز به معنی کردن دارد و نه نیاز به تفسیر ، آنقدر واضح و شفاف است که هر شنونده ای مفهوم آنرا کاملا درک میکند . من در بدو ورود به کنگره کلی سوال برایم مطرح شده بود و کلی نگرانی داشتم ، نه تعادلی بود و نه خواست آنچنانی ولی حرکت من به سمت کنگره هرچند کوچک باعث شد راه بر من نمایان شود و به جواب سوال هایی که ذهنم را مشغول خود کرده بود به تدریج برسم و مسیر سفر بر من نمایان شود .

سلام دوستان، احمد هستم، یک مسافر
رابط خبری لژیون یکم
موضوع: وادی هشتم
با حرکت راه نمایان میشود،
هیچکس در دنیا وجود ندارد که اول میوه را پوست بکند و بعد آن را بشوید.
تقریباً برای رسیدن به خوبیها، باید اول بدیها را جدا کنیم.
و برای رسیدن به درمان، باید با اعتیاد روبرو شویم.
برای روبرو شدن با اعتیاد، حرکت لازم است؛ با گامهای منظم.
من بر این عقیده هستم که هیچ انسان بدی وجود ندارد،
و برای رسیدن به خوبی، یک انسان باید تربیت شود (آموزش).
حرکت من رو به جلو، راه را برایم نمایان میکند.
و با نشستن و افسوس خوردن، به هیچ چیز دست پیدا نمیکنم.
فطرت همه انسانها پاک است،
اما زنگار روزگار اجازه نمیدهد که فطرت پاک آدمی نمایان شود.
در کنگره به رهجو آموزش میدهند که چگونه این زنگارها را پاک کند
و به فطرت پاک انسانی دست یابد.
و این همه ممکن نیست، مگر آنکه منِ رهجو رو به جلو حرکت کنم.
دیری نمیگذرد که من تا ته راه را میتوانم ببینم.
برای رسیدن به مغز نارنگی،
من باید اول پوست نارنگی را بکنم تا به میوه خوشمزهاش دست یابم.
و در آفرینش، همه چیز به همین صورت است:
اول حرکت در مسیر درست، و بعد دستیابی به هدف.

سلام دوستان نیما هستم مسافر
از لژیون هفتم
در وادی هشتم یاد میگیرم که هیچ تغییری بدون حرکت آغاز نمیشود.
همه رؤیاهایم، همه امیدهایم، در همان قدم اول معنا پیدا میکنند.
زندگی، سکون و بیحرکتی را برنمیتابد؛ اگر حرکت کنم، یعنی زندهام.
حرکت، حتی اگر آهسته باشد، باز هم مرا از مرداب ناامیدی جدا میکند.
گاهی میترسم، گاهی توانم کم میشود، اما وادی هشتم میگوید: «حرکت کن.»
به من میآموزد که راههای بزرگ با گامهای کوچک ساخته میشوند.
به من میگوید مقصد مهم است، اما ارزش واقعی در خودِ سفر نهفته است.
هر بار که قدمی برمیدارم، خودم را دوباره پیدا میکنم.
یاد میگیرم که هیچ تغییری بدون خواست قلبی من ماندگار نمیشود.
دیگران میتوانند یاریام کنند، اما حرکت از درون من آغاز میشود.
این وادی به من شجاعت میدهد که از تاریکیها دل بکنم.
و امید میدهد که در روشنایی، حقیقتی تازه بیابم.
حرکت، معجزهایست که آدمی را از اسارت به آزادی میرساند.
حرکت یعنی دل بریدن از گذشته و رو کردن به آینده.
حرکت یعنی نه گفتن به تسلیم و بله گفتن به زندگی.
وادی هشتم مرا به مسئولیتپذیری فرا میخواند.
این وادی چراغ راهیست برای آنکه بفهمم: من میتوانم.
من میتوانم دوباره برخیزم، دوباره زندگی کنم، دوباره دوست بدارم.
حرکت، تنها راه رسیدن به عشق، آرامش و رهایی است.
تنظیم:خدمتگزاران سایت نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
181