English Version
This Site Is Available In English

کنگره‌۶۰ ساعت را به ما می‌آموزد

کنگره‌۶۰ ساعت را به ما می‌آموزد


جلسه دوازدهم از دوره سیزدهم سری کارگاه‌‌های آموزشی عمومی کنگره‌ ۶۰، در نمایندگی شهباز، با استادی  مسافر راهنما حسین، نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر عباس با دستور جلسه: (نظم، انظباط و احترام در کنگره‌۶۰) در روز پنجشنبه تاریخ ۱۴۰۴/۷/۱۷ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر
خدای بزرگ را شکر می‌کنم که امروز این جایگاه را تجربه می‌کنم. از راهنمای خودم، آقای محسن، به خاطر آموزش‌هایشان تشکرمی کنم. در رابطه با دستور جلسه «نظم، انضباط و احترام»
هنگامی که سفر درمانم را در کنگره‌۶۰ آغاز می‌کنم و وارد پروسه درمان می‌شوم، اولین چیزی که به من آموزش می‌دهند، نظم است. جالب است که برای توجیه اوتی (OT)، اگر یک دقیقه هم دیرتر از ساعت مقرر (مثلاً ساعت ۲) حاضر شوم، اجازه ورود داده نمی‌شود. این ساختار برای آموزش اهمیت نظم به من طراحی شده است.
در کنگره جمله‌ای به ما می‌گویند؛ راهنما یا کسی که خدمت می‌کند، می‌گوید اگر مسئول اوتی به فردی که دو یا سه دقیقه دیر کرده اجازه ورود بدهد، در حق او خیانت کرده است؛ یا اگر من به عنوان راهنما برای رهجویم دلسوزی بی‌جا کنم و او را راه بدهم، در حق او خیانت کرده‌ام.
آقای ترابخانی امروز می‌گفت چرا این‌ها می‌گویند «خیانت»؟ یعنی چه؟ منظور این است که رهجو به درمان نمی‌رسد. اگر رهجو نتواند نظم را بیاموزد و نتواند راس ساعت ۲ برای انجام توجیه  (OT) حاضر شود، به درمان نخواهد رسید. تجربه کنگره نیز نشان داده است که افرادی که دیرتر آمده‌اند یا فرصت شرکت در جلسه توجیه را از دست داده‌اند، به درمان نرسیده‌اند
کنگره ساعت را به ما می‌آموزد. ساعت خودش نظم‌دهنده است. می‌گویند کارگاه‌های آموزشی راس ساعت پنج در تمام شعب شروع می‌شود؛ اگر ساعت پنج و یک دقیقه بیایی، باز هم نظم را نقض کرده‌ای. این به منظور آموزش نظم به ماست. سفردومی که نظم را یاد می‌گیرد، می‌داند که جلسه ساعت پنج است، پس باید یک ربع به پنج در محل حاضر شود. کسی که ساعت چهار و نیم می‌آید، نظم را یاد گرفته است. حتی کسی که راس ساعت پنج می‌آید، نظم حقیقی را که مورد تأکید دیده‌بان‌ها و پیشکسوتان است، نیاموخته است؛ آن‌ها می‌گویند کسی که جلسه ساعت یک است، اگر ساعت دوازده و نیم آمده باشد، نظم را یاد گرفته است.
یکی از نکات مهم در بحث نظم و انضباط که امروز در جلسه به آن اشاره شد، این است که حتی یک فرد تازه‌وارد که قدم در کارگاه آموزشی می‌گذارد، به عنوان یک فرد کنگره‌ای شناخته می‌شود. وقتی راهنما به او نامه می‌دهد تا داروی خود را از کلینیک بگیرد، مسئولین کلینیک آن فرد تازه‌وارد را به عنوان عضوی از کنگره۶۰ می‌شناسند. وظیفه من به عنوان راهنما این است که مسائلی مانند نظم و انضباط و قوانین آن را به رهجو بیاموزم، و وظیفه رهجو این است که آن‌ها را عملی کند. به عنوان مثال، اگر کلینیک دارو را بین ساعت چهار تا پنج توزیع می‌کند، رهجو باید در آن تایم مشخص، با لباس سفید، مرتب و با ظاهری مناسب آنجا باشد؛ زیرا عملکرد او نشان‌دهنده الگوی کنگره ای بودن است. آن‌ها نگاه نمی‌کنند که شما تازه‌وارد هستید یا اطلاعات کافی ندارید؛ راهنما آموزش داده و شما باید آن را اجرا کنید.
این نظم و ساعت‌آموزی در کنگره، در راستای آموزش تمام دستور جلسات است. آقای ترابخانی امروز اشاره کرد که مسائل کنگره یک حرکت درونی و یک حرکت بیرونی دارد. هر دستوری بر سفر درونی و درمان من و همچنین بر زندگی بیرونی و اجتماع من تأثیر می‌گذارد.
آقای مهندس در بحث فیزیولوژی توضیح دادند که اعتیاد «جایگزینی مزمن» است؛ مواد بیرونی جایگزین مواد داخلی بدن ما شده‌اند. بدن ما به طور طبیعی موادی مانند اندورفین (ضد درد)، سروتونین، آدرنالین و استیل کولین را در زمان‌های مشخص تولید می‌کرد. من به‌موقع می‌خوابیدم و بیدار می‌شدم؛ دوپامین من به‌اندازه لازم برای شادی ترشح می‌شد و به‌اندازه کافی ناراحتی را تجربه می‌کردم. اما مصرف مواد، کل این تنظیمات را از تعادل خارج کرد؛ نظم و تعادل تقریباً مترادف هستند.
ما سی‌دی‌، به نام «اهمیت خواب شب» داریم که نظم خواب شبانه را آموزش می‌دهد. باید ساعتی مشخص برای خواب داشته باشیم، زیرا ترشح مواد حیاتی در همان زمان انجام می‌شود. شما صبح از خواب بیدار می‌شوید و باید طبق برنامه راهنما، راس ساعت شش بیدار شده و داروی خود را مصرف کنید. راهنمای من می‌گفت: سلول‌های بدن راس ساعت شش برای دریافت جیره غذایی و OT خود می‌آیند؛ اگر مصرف شما شش و پنج دقیقه شود، این سلول‌ها برگشته‌اند و مواد اضافی در بدن ته‌نشین شده و صرف ساختن سیستم ایکس بدن نمی‌شود. این نظم را من باید در جهت ساختن بدن خودم بیاموزم.


این نظم در بحث فیزیولوژی شامل اضافه وزن نیز می‌شود؛ همان‌طور که آقای مهندس تأکید دارند، غذای من باید زمان مشخصی داشته باشد که همه این‌ها به فیزیولوژی بدن بازمی‌گردد. در بخش ورزش نیز باید ورزش مستمر و مرتبی داشته باشم تا جسمی سالم داشته باشم.
یک بخش دیگر بیرونی است. در سی‌دی «بادبادک باز»، آقای مهندس اشاره کردند که انسان یک زندگی دنیوی و یک زندگی پس از مرگ دارد و چیزی که منتقل می‌شود، تفکر و اندیشه است. تفکر یک شخص مصرف‌کننده به دلیل مواد، افیونی و خارج از تعادل شده است. برای من می‌گفتند: «سفره پهن است، بیا.» می‌گفتم نیم ساعت دیگر، بیست دقیقه دیگر می‌آیم. این نظم را به هم می‌زدم. می‌خواستم خرید بروم یا بچه‌ها را بیرون ببرم، می‌گفتم حالا فردا، حالا پس‌فردا. همانند «پنجره‌های شکسته» که آقای مهندس صحبت می‌کردند؛ تعویض یک لامپ هفته‌ها طول می‌کشید. اکنون بلافاصله کارهایم را انجام می‌دهم چون نظم را یاد گرفته‌ام.
مورد دیگر که آقای ترابخانی به آن اشاره کرد و من به آن اهمیت می‌دهم، بحث احترام به جایگاه‌ها و شال خدمتگزاران در کنگره۶۰ است. من به عنوان راهنما باید به مرزبان، راهنمای دیگر و تمام جایگاه‌ها احترام بگذارم. به یکی از همکاران می‌گفتم: ببین، هر جایگاهی، جایگاه آموزش است. من، حسین در جایگاه راهنمایی در حال آموزش دیدن هستیم. من قبلاً فکر می‌کردم کسی که جایگاه دیده‌بانی دارد، چون بیست سال آموزش دیده، دیگر نباید خطایی داشته باشد؛ اما این‌طور نیست، او هم در جایگاه خود در حال آموزش دیدن است. وظیفه من این است که به آن جایگاه و آن شال احترام بگذارم. این نیز به سفر و درمان من بازمی‌گردد.
من این را در عمل آموختم. یک روز در ساختمان سیمرغ، در حال بالا رفتن از راه‌پله‌ها، آقای زرکش را دیدم. به ایشان احترام گذاشتم و گفتم: «آقا شما بفرمایید.» ایشان متقابلاً احترام کردند و گفتند: «نه، شما بفرمایید.» من این را یاد گرفتم؛ همان‌طور که آقای مهندس می‌گویند: «درخت هر چقدر پربارتر باشد، خمیده‌تر می‌شود.» افرادی که آموزش بیشتری در کنگره می‌بینند، این احترام را متوجه شده و عملی می‌کنند.
ممنون که به صحبت‌هایم گوش دادید.
تایپ:لژیون ششم
تهیه و تنظیم: مسافر احمد کاربر سایت.

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .