🌹 گوهری به نام نظم 🌹
سلام دوستان، اکبر هستم، یک مسافر.
اکنون پنج روز است که بر دشمن قدّار، اهریمن سفّاک و مظهر تمام تباهیها پیروز شدهام.
گل رهایی را از دستان بانی خیر و راهنمای ارزشها، جناب آقای مهندس حسین دژاکام، دریافت کردهام.
بر خود لازم دانستم در برابر قادر مطلق، پیشانی بر خاک بسایم و شکر نعمتش را بهجای آورم.
دو رکعت سرود عشق خواندم و سپس پرندهی تفکر در درونم به پرواز درآمد...
به یاد آوردم آن روز نخستین را که به کنگره قدم گذاشتم؛
لباسهای سفید، نظم در نشستن، احترام در سخن گفتن و فضایی آکنده از محبت و آرامش.
اکنون در سحرگاهان بیدارم، در حالیکه روزگاری تا نیمههای روز در خواب بودم.
بینظمی، رشتهی زندگیام را گسسته و تاریکی، جسم و جان و روانم را در چنگال خود گرفته بود.
اما رهایی از آن دوزخ ممکن نبود جز بر پایهی نظم.
نظم در الگوی مصرف شربت شفابخش OT،
نظم در اجرای دستور راهنما،
و احترام به او که وظیفه است و به دیگران که ادب است.
هر بار که این احترام را بهجا آوردم، نیرویی تازه و انرژیای پاک در وجودم جاری شد.
وقتی با خود میاندیشم، میبینم اساس خلقت و تمام کائنات بر مدار نظم است.
وجود همین نظم در این هستی بیکران، گواهی روشن بر حضور قادر مطلق است.
سالها اهریمن بدطینت مرا از درک و حس این گوهرهای ناب—نظم، محبت و احترام—محروم کرده بود.
طبیعت انسان چنین است که قدر داشتههایش را نمیداند، مگر آنکه از دستشان بدهد.
اما آرزو برای بازگشت کافی نیست؛
باید دانایی را با آموزش، سعی و تلاش در صراط مستقیم، و جبران خسارت به دست آورد.
باید جسم و جان را بازسازی کرد، به خود و دیگران احترام گذاشت،
چرا که نظم، احترام و انضباط نیرو میبخشند تا سفر کنیم به سلامت.
اکنون، با تمام وجود، قادر مطلق را شکر میگویم
برای این حیات دوباره،
برای این حال خوش و سرمستی ناب،
برای این زندگی سرشار از نظم، محبت و احترام.
با سپاس و عشق ❤️
اکبر – یک مسافر
ویراستار و تنظیم: مسافرمحمد
«مسافران نمایندگی پرویناعتصامی اراک »
- تعداد بازدید از این مطلب :
1026