English Version
This Site Is Available In English

نظم و انضباط در امواج عشق

نظم و انضباط در امواج عشق

جلسه هشتم از دوره بیست و هفتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره‌۶۰ نمایندگی رودهن به استادی دستیار اسیستانت لژیون سردار پهلوان همسفر شادی، نگهبانی همسفر فرزانه و دبیری همسفر مریم با دستور جلسه «نظم، انضباط و احترام در کنگره۶۰» روز سه‌شنبه ۱۵ مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.


خلاصه سخنان استاد:

گاهی گمان نمی‌کنی ولی خوب می‌شود
گاهی نمی‌شود که نمی‌شود که نمی‌شود
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو می‌شود

خدا را شکر در جمع عزیزانی هستم که به دور نور و این لوگوی بسیار زیبای کنگره‌۶۰ که معرفت، عمل ‌سالم و عدالت است همه جمع شده‌ایم و به‌مانند خوشه‌های گندم که دقیقاً دور این لوگو است کاری می‌کنیم که پیوند محبت واقعی برای همه رقم بخورد که از قافله کنگره عقب نمانیم. دستور جلسه «نظم، انضباط و احترام در کنگره60» این مثلث بسیار زیبا و بی‌‌نظیر کنگره، ما در اوج بی‌نظمی و به‌هم‌ریختگی چه در درون و چه در بیرون یا همان صور آشکار و پنهان با عزیزانی که در کنگره هستند همراه شده‌ایم و در مسیر کنگره۶۰‌ قدم گذاشته‌ایم. بسیار تا بسیار تعجب‌آور است؛ من در دانشگاه هم چنین نظمی را ندیده بودم، در جلسات سطح بالا شاهد چنین نظمی نبودم؛ اینجا از اصل موضوع یک دقیقه هم خارج نمی‌شوند. آقای مهندس اگر قرار باشد رأس ساعت ۵ شروع کنند، همان رأس ساعت ۵ جلسه را شروع می‌کنند. ما و تک‌تک اعضاء کنگره‌۶۰ در اوج بی‌نظمی وارد کنگره شدیم؛ وقتی در این مکان قرار می‌گیریم و این مکان مقدس و امنی است و اولین اتفاقی که می‌افتد منظم بودن به چشم همه می‌آید. ناخودآگاه انسان شاید بتواند بیرون کارهایی را انجام بدهد؛ ولی اینجا باید حواسمان جمع باشد اینجا کنگره است.

اگر با دقت نگاه کنیم می‌بینیم که همه ما در عشق شناور هستیم. تمام اعضاء کنگره و تک‌تک اعضاء که شال دارند و آن‌هایی که شال ندارند همه با عشق در حال خدمت هستند؛ پس اولین اتفاقی که می‌افتد ترتیب و نظم است. همه‌ چیز منظم است چه از زمانی که سر لژیون قرار می‌گیریم و از کارهایی که انجام می‌دهیم، ولی انضباط می‌شود نظمی که فردی اجرا می‌کنیم تا در گروه مشکلی ایجاد نشود. انضباط مربوط به گروه می‌شود. اگر کاملاً نظم را رعایت کنیم، آن‌ وقت لژیون مرزبانی زمانی که برای راهنمایی قبول شدیم و قرار است پیش آقای مهندس برای دریافت شال برویم، آن موقع لژیون مرزبانی به ما نمره انضباط می‌دهد، در کنگره ما نمره انضباط داریم. آیا رهجوی خوب بوده‌ایم؟ آیا تعاملمان با دیگران خوب بوده و آیا به تعادل رسیده‌ایم؟ لوگو کنگره‌60 معرفت، عمل سالم یا تعادل، آیا روی تعادل هستیم؟ آیا درون و بیرونمان یکی است؟ آیا لبخندی که بر روی لب داریم از ته دل است؟ آیا طرف مقابل را هم دوست داریم؟ در کنگره به ما آموزش داده‌شده و محال است که صور آشکار و پنهان یکی نباشد و دارای آرامش درونی باشیم. گاهی آرام‌‌ترین افراد کنگره را که نگاه می‌کنیم؛ عزیزانی هستند که دارند به خدمت، خدمت می‌کنند. بعضی‌ها به خدمت هم جوری خدمت می‌کنند که استاد امین صحبت کردند که اکثر چیزهایی که ما داریم از ستاره‌‌ای که در آسمان داریم است؛ حالا هر کسی ستاره خودش را دارد حالا اهل آسمان یا همان همسفرانی که در مکانی لامکان هستند لذت می‌برند، از دیدن درخشان بودن زمین و اهل زمین.

بعضی از اعضاء کنگره درخشش خاصی دارند. جایی استاد به آقای نگهبان می‌گویند: «بیرق‌دار، حسین عزیزم بیرق‌دار شدی.» آقای مهندس با محبت نسخه می‌پیچد، با محبت وارد قلب انسان‌ها می‌شود. ما مانند آقای مهندس که خودش را یک معلم و استاد می‌داند ما هم به‌عنوان شاگرد ایشان تا چه اندازه می‌توانیم با محبت خدمت کنیم؟ در وجود انسان‌ها اثر بگذاریم؟ تا چه اندازه با تمام وجود می‌توانیم بیرق‌دار باشیم؟ هر جا هستیم پرچم کنگره را بالا نگه‌ داریم. بعضی از اعضاء کنگره، کنگره را بیرون از کنگره بازی می‌کنند، عشق، صفا و محبت را بین انسان‌ها رواج می‌دهند و زمانی که بی‌نظم و بی‌انضباط و با دردی که تمام جهان هیچ راه‌حلی برای این درد نداشت وارد اینجا شدند و آن‌قدر منظم شدند و قانون پذیر و منضبط شدند و آن‌قدر تلاش کردند که محترم شدند. محترم شدن یک‌چیز بیرونی نیست نظم و انضباط اگر در درون ما باشد؛ قطعاً یک انسان محترم می‌شویم. برای همدیگر اصلاً نیاز نداریم هیبتمان را نشان دهیم. یک راهنما هیچ نیازی ندارد هیبت خودش را به رهجو نشان بدهد، اگر عشق اتفاق بیفتد. همان‌طور که آقای مهندس می‌فرمایند:

رشته‌ایی بر گردنم افکنده دوست
می‌کشد هر جا که خاطرخواه اوست

پس عاشقانه سی‌دی بنویسیم. کنگره به ما یاد می‌دهد در جامعه‌ای که هستیم تک‌تک اعضاء را دوست داشته باشیم. «بنی‌آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند» بعضی‌ها در کنگره واقعاً خدمت را با عشق، لحظه‌به‌لحظه خدمت می‌کنند و می‌گویند این بزرگ‌ترین فرصت زندگی ما است. اضداد مانند تکانه‌هایی هستند برای بیداری ما؛ مخصوصاً در مسئله بخشش و مسئله مالی یا لژیون سردار که سراغمان می‌آیند. کسانی که با عشق وصلت انجام می‌دهند و وارد حلقه عشاق می‌شوند؛ وقتی امواج وارد می‌شوند آن تکانه‌ها ایجاد می‌شود و امواج عشق همه‌جا را فرامی‌گیرد. امواج عشق منظم، مرتب و انضباط دارند. همه این‌ها می‌آیند و دست‌به‌دست هم می‌دهند و آخرین خطابه مثلث عشق تکمیل می‌شود و زنجیره‌های عشق را به وجود می‌آورند که همان می‌شود «دست‌به‌دست هم دهیم به مهر، میهن خویش را کنیم آباد». حالا چه در درونمان و چه جهان بیرون، ساکنین آباد بناهای خراب را آباد می‌کنند؛ چون زنجیره‌های عشق را تشکیل می‌دهند؛ چون به همدیگر متصل هستند؛ چون همان خوشه‌های گندم دور لوگوی کنگره هستند، مهر و محبت بارور می‌شود.

اگر نظم و انضباط و احترام می‌خواهیم؛ باید نظم را رعایت کنیم. اول خیلی می‌ترسیم و با خود می‌گوییم حالا چطور سی‌دی بنویسم یا مشارکت کنیم؛ وقتی می‌خواهیم مشارکت کنیم، تمام نیروهای منفی به سراغمان می‌آیند. اینجا آمده‌ایم که زر بریم، گر زر نبریم خبر بریم. اینجا وارد کنگره شدیم تا صاحب زر شویم، به گوهر واقعی درونی‌مان دست پیدا کنیم و گوهر وجودی خودمان را پس بگیریم، یا حداقل درکنگره سفیر باشیم. شعبه‌هایی که دارای قدمت کمی هستند؛ واقعاً به تازه‌واردین نیاز دارند تا چراغ آن شعبه و سیستم همیشه روشن بماند. وقتی جایی صد خودمان را بگذاریم، محترم می‌شویم. جوری صد خودمان را بگذاریم که جهان درونمان به ما احترام بگذارد. واقعی درون خودمان شویم و مانند پهلوانان خدمت مالی کنیم که ببینیم که آیا جن درونمان برای ما دست می‌زند یا روح درونمان، ببینیم در این بازی هم‌بازی کی می‌شویم؟ بخشش باید طوری باشد که انقلاب درونی در ما ایجاد شود، در بخشش دیگر جای حیله و نیرنگ نیست.

مرزبانان کشیک: همسفر مریم و مسافر محمود
تایپیست: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون یازدهم)
عکاس: همسفر زینت رهجوی راهنما همسفر شادی (لژیون دوم)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رودهن

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .