جلسه چهاردهم از دوره شانزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره60 نمایندگی قیدار به استادی همسفر ناهید، نگهبانی همسفر سعیده و دبیری همسفر شیدا با دستور جلسه «نظم و انضباط و احترام در کنگره۶۰» روز ۱۵ مهرماه ۱۴۰۴ ساعت 15:00 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که قسمت شد بار دیگر در این جایگاه خدمت کنم. از ایجنت، مرزبانان و راهنمای خود همسفر معصومه و لژیون سردار که اجازه دادند خدمت کنم و آموزش ببینم تشکر میکنم. دستور جلسه امروز در مورد «نظم و انضباط و احترام در کنگره۶۰» میباشد. در مرحله اول معنی نظم این است که هر چیزی سر جای خودش باشد و به کارهای خود سر و سامان بدهیم.
تازهواردی که جلسه اول وارد کنگره میشود، قوانین کنگره۶۰ را نمیداند و قوانین کنگره، برای او گنگ و نامعلوم است و نمیداند که چهکاری باید انجام دهد؛ ولی کمکم و بهمرورزمان متوجه میشود که کنگره۶۰، نظم و قانون خودش را دارد و باید این قانونها را بپذیرد و وارد کنگره شود و در کنار آن یک همسفر بیشتر از مسافر نقش دارد تا مسافر سفر خوبی داشته باشد.
نظمی که در کنگره وجود دارد از کجا شروع شده است؟ آقای مهندس بیشتر از طبیعت الگو گرفتهاند. یک همسفر خیلی میتواند در این مسئله کمک حال مسافر باشد؛ وقتی به کنگره میآید؛ اگر نظم نداشته باشد اصلاً نمیتواند به مسافر خود کمک کند. خود من زمان سفر مسافرم شاید خیلی منظم بودم، کارها را انجام میدادم، همهچیز بهموقع و بهجا بود؛ ولی احترامی وجود نداشت؛ وقتی این سه مؤلفه کامل و مکمل هم میشوند که کنار هم باشند؛ اگر نظم و انضباط وجود داشته باشد؛ ولی احترام نباشد، کمکم نظم و انضباط هم از بین میرود.
همه ما تجربه کردهایم که زندگیها در زمان مصرف مسافرها آشفته بود، غذا را میپختیم؛ ولی سر سفره نمیگذاشتم که غذا با دل خوش خورده شود؛ چون احترام نبود و آگاهی نداشتیم که مسافر را همراهی کنیم؛ اگر من آن احترام را داشتم سعی نمیکردم که اگر مصرفش ۱ سال بود، آن را ۵ سال کنم. از روی ناآگاهی کارهایی انجام میدادیم که زندگیهایمان هر روز بدتر از دیروز شود. یادم هست یک بار آمدم جیب مسافر خود را گشتم و ایشان خیلی ناراحت شدند. آقای مهندس میفرمایند: «هرکسی در خانواده (مادر، پدر و فرزند) برای خود حریم خصوصی دارد».
من نباید به خود اجازه دهم که وارد حریم خصوصی فرزندم شوم، حال فرقی نمیکند که بچه من ۲ سال سن داشته باشد یا ۲۰ سال سن داشته باشد؛ ولی من از روی ناآگاهی این کارها را در زندگیام انجام میدادم و اول از همه ضربهاش را به خودم وارد میکردم؛ وقتی حال روحیام خوب نبود باعث میشد من عصبانیت خود را سر دخترم خالی میکردم و اینها باعث میشد که مسافرم حرفهای خود را به من نگوید و آن صمیمیت و احترام بین ما وجود نداشت و این باعث شد که دیگر حرفی به من نزند و آن ضربه اصلی را در زندگی خود من خوردم و اکنون بعضی از کارها که فکرش را میکنید جبران ناپذیر است و این دستور جلسه خیلی خاصی بود، امیدوارم که همه بتوانیم این دستور جلسات را در زندگی خودمان کاربردی کنیم.
رهایی 40 سی دی همسفر شهلا رهجوی راهنما همسفر شهلا


مرزبانان کشیک: همسفر معصومه و مسافر علی
عکاس: همسفر شهلا رهجوی راهنما همسفر شهلا (لژیون ششم)
تایپیست: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر پروین (لژیون هفتم)
رابط خبری: همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر پروین (لژیون هفتم)
ویرایش: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون چهارم) دبیر سایت
ارسال: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر پروین (لژیون هفتم) نگهبان سایت
هعمسفران نمایندگی قیدار
- تعداد بازدید از این مطلب :
344