چقدر عمیق و شیرین است این احساس مسئولیت، وقتی پشت صفحه مانیتور یا گوشی مینشینم و میدانم هر کلمه و هر تصویری که از این فضاء منتشر میشود، پیام اصلی کنگره۶۰ را حمل میکند؛ پیامی که بر ۳ ستون اصلی استوار است: نظم، انضباط و احترام. اینجا، پشتصحنه رهایی، من خود را سربازی کوچک میدانم که وظیفهاش صیانت از این سه اصل حیاتی است. نظم برای من، یعنی چیدمان درست و بهوقت مفاهیم. نظم، یعنی تیترها درست باشند، لینکها کار کنند و هیچکس در جستوجوی رهایی، در هزارتوی اطلاعات گم نشود. اگر سایت کنگره آیینه تمامنمای نظم نباشد، چطور میتواند به مصرفکنندهای که سالها در بینظمی زندگی کرده، درس سامانیافتگی بدهد؟ من با هر ویراستاری و بارگزاری، تلاش میکنم این نظم بیرونی را به نمایش بگذارم تا بیننده و خواننده ما باور کند که نظم، نقطه آغاز آرامش جهانبینی است.
انضباط، خون جاری در رگهای این خدمت است. انضباط، یعنی بدانم هر خبری، هر دستور جلسهای و هر مقالهای در زمان مقرر خود باید منتشر شود، نه یک دقیقه زودتر و نه یک ثانیه دیرتر. این انضباط، تنها یک وظیفه کاری نیست؛ بلکه یادآوری مداوم به خودم و به جامعه کنگره است که در مسیر درمان، حد و مرزها باید محترم شمرده شوند. این همان خط قرمزهایی است که «حرمت کنگره۶۰» را تعریف میکند و من موظفم این خطوط را با دقت تمام، در فضای مجازی حفظ کنم. اما احترام ... زیباترین بخش این سفر. تمام محتوایی که از این سایت عبور میکند، باید مملوء از احترام باشد. احترام به سفر پردرد و رنج یک مسافر، احترام به خدمت خالصانه یک راهنما و احترام به بنیان و روشی که جانها را نجات داده است. من موظفم که در ادبیات، در لحن و در نوع انتقال پیام، ذرهای از حس قضاوت یا برتریجویی نباشد. باید یادمان بماند که هدف، تنها انتشار پیام نیست؛ بلکه القاء حس امنیت و حرمت به مخاطبی است که به دنبال پناهگاهی امن برای رهایی میگردد.
حس خوبی دارم وقتی میبینم این نظم، انضباط و احترام که در تاروپود سایت تنیده شده، چراغ راهی میشود برای کسانی که میخواهند از تاریکی به نور قدم بگذارند. خدمت من، ترجمه عشق و قانون است به زبان دیجیتال. این خدمت برای من، فراتر از یک وظیفه روزمره یا یک کار اجرایی است؛ یک پالایش درونی و تمرین مداوم جهانبینی است. هر بار که دست به قلم میبرم یا دکمه انتشار را میفشارم، محتوا را نه فقط از نظر فنی؛ بلکه از صافی وجود خودم میگذرانم. آیا این کلمات، حامل آرامش هستند؟ آیا این چیدمان، میتواند باری از دوش خواننده بردارد یا بر سنگینی آن میافزاید؟ این پرسشهای پیوسته، خود به من یادآوری میکند که برای صیانت از این اصول سهگانه، ابتدا باید آنها را در خویشتن خود مستقر سازم. سایت کنگره۶۰، در حقیقت، آینه تمامنمای درونی ماست.
اگر درونیات خدمتگزاران، آشفته و بینظم باشد، محصول نهایی هم هرگز نمیتواند پیامآور سامان باشد؛ بنابراین من در طول این خدمت آموختهام که هر «کلیک» من، هر «ویرایش» و هر «بارگزاری» سندی است از رشد و میزان ایمان من به این متد و این راه. وقتی میبینم با رعایت دقیق انضباط در زمانبندی انتشار، یک دستور جلسه حیاتی در لحظه مقرر به هزاران نفر میرسد و یک نفر در دورترین نقطه جغرافیایی، از طریق همین نظم، قوت قلب میگیرد و مسیرش را گم نمیکند، آنگاه است که عمق برد و اثرگذاری این خدمت دیجیتال را درک میکنم. ما در این فضاء، مرزهای جغرافیایی را در هم میشکنیم تا به جوینده رهایی بگوییم: «تو تنها نیستی، راه هست و نظم و قانون بر آن حکمفرماست.» در نهایت، این تاروپود محکم از نظم و انضباط، تنها بستری است برای حمل آن پیام اصیل و جاودانه: پیام امید، عشق و رهایی.
نظم، انضباط و احترام، هدف نهایی نیستند؛ آنها ابزاری مقدساند تا آن جوهره ناب و آن دانایی که از بنیان کنگره جاری شده، بدون هیچگونه خدشهای و با تمام وقار، به قلب مخاطب بنشیند. من میدانم که پشت این مانیتور، با رعایت کوچکترین جزئیات فنی و اخلاقی، درختی را آبیاری میکنم که میوهاش، شیرینی زندگی دوباره و سلامتی هزاران خانواده است و این مسئولیت، عمیقترین و شیرینترین حس دنیاست که همواره از خداوند میخواهم شایسته حمل این پرچم باشم. خدمت من در این مسیر، همچون جاری بودن یک رودخانه در بستری منظم و مشخص ادامه دارد؛ رودی که مقصدش دریای بیکران رهایی است.
عکاس: همسفر زکیه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون هفتم)
نویسنده و ارسال: همسفر زینب (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
1109