دوازدهمین جلسه از دوره پانزدهم سری کارگاه های آموزشی خصوصی همسفران آقا نمایندگی شفا مشهد با استادی پهلوان محترم همسفر ابوالفضل، نگهبانی همسفر معین و دبیری همسفر علیرضا با دستور جلسه "نظم، انضباط و احترام در کنگره۶۰"، شنبه ۱۲ مهر ماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان ابوالفضل هستم یک همسفر.
خداوند را شاکرم که توفیق خدمت و آموزش گرفتن از شما عزیزان نصیبم شد. از ایجنت محترم، گروه مرزبانی و نگهبان جلسه سپاسگزارم که فرصت خدمت را فراهم کردند. داشتم راجع به دستور جلسه فکر میکردم و دیدم که اساس هستی بر مبنای نظم، انضباط و بخشش است و کنگره در بسیاری از موضوعها از آن الگو میگیرد و به کار خود ادامه میدهد. جایگاههایی که امروز در کنگره داریم، بر اساس تفکری بود که جناب مهندس به ساختارها نظم بخشیدند. بخش همسفران در کنگره زمانی شکل گرفت که آقای مهندس میفرمودند: «همسفران به دلیل بیاعتمادی به مسافرانشان به نمایندگی میآمدند و چون در فضای باز و کوچه و خیابان بودند، مجبور شدیم اتاقی به آنها اختصاص دهیم. دیدیم که بیکار هستند، یک سری کتاب و آموزش کنگره را به آنها ارائه کردیم تا فعالیت کنند و در ادامه امروز به جایی رسیدهایم که نمایندگیهای همسفران خانم و آقا را داریم.» وقتی من بهعنوان یک تازهوارد وارد کنگره میشوم، اولین چیزی که کنگره به من میآموزد این است که باید لباسم را عوض کنم و مرتب به شعبه بیایم و این نظم و انضباط را رعایت کنم. در اثر رعایت این انضباط، محصولی به من میدهد به نام احترام. هم باید احترام خودم را حفظ کنم و هم به دیگران احترام بگذارم. تا اینجای دستور جلسه مربوط به سفر اول است.

سفر اول تا قبل از دریافت «گل رهایی» از جناب مهندس است و وقتی وارد سفر دوم جهانبینی میشوم، داستان فرق میکند. دیگر نظم محدود به داشتن لباس سفید و سر ساعت بودن نیست؛ بلکه این یک کار درونی میشود و باید یاد بگیری در افکارت نظم و انضباط داشته باشی. آیا میتوانی از برخی افکار بگذری؟ آیا میتوانی از خشم و شهوتت بگذری؟ سفر دوم میگوید باید بتوانی از اینها عبور کنی. اگر بتوانی از حسهای منفی مثل کینه، تنفر و حسادت بگذری، به تو اجازه داده میشود که در سفر دوم حرکت کنی. در سفر اول، همه در خدمت من هستند؛ اما در سفر دوم، من باید قدم بردارم و لازمه این سفر، بخشش است. انسان وقتی نتواند از مادیات بگذرد، از خیلی چیزهای دیگر نیز نمیتواند بگذرد. تاریکی خشم و شهوت بزرگتر از تاریکی اعتیاد است و اگر به مصرفکنندگان نگاه کنیم، دلیل مصرف آنها همین خشم و شهوت بوده است. بنابراین اگر انسان در سفر دوم، بخشش را یاد نگیرد، دوباره درگیر سفر اول و اعتیاد میشود. ما در دو مرحله میتوانیم به رهایی برسیم: اول، زمانی که «گل رهایی» را از جناب مهندس دریافت کنیم و از سرزمین اعتیاد رها شویم. دوم، در سفر دوم که سفر بخشش است. بخشش نیز بدون درد نیست؛ باید از وقت خود بزنم و در جایگاههای مختلف خدمت کنم تا به من توانایی (قدرت) داده شود. تا انسان به فهم بخشش نرسد، نمیتواند به نقطهای برسد که بتواند درست تفکر کند و در افکارش نظم و انضباط ایجاد نماید. این فصل، فصل لژیون سردار است. من در اوج ناباوری و ناامیدی وارد کنگره شدم، وارد سفر اول شدم و با تلاش به رهایی رسیدم. حالا وارد سفر دوم شدهام. سفر دوم به من چه چیزی میآموزد؟ هنر زندگی کردن را میخواهد آموزش دهد. جناب مهندس میگویند جهانبینی بهصورت ساده یعنی اینکه در کنار دیگران زندگی کنم و به کسی آسیبی نرسانم. این مفهوم جهانبینی است و بدون جهانبینی امکانپذیر نیست.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید، سپاسگزارم.

تهیه و گزارش:
مرزبان خبری: همسفر امین
تایپ: همسفر علیرضا (لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال خبر: همسفر معین (لژیون چهارم)
سایت همسفران آقا نمایندگی شفا مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
71