دوازدهمین جلسه از دور پنجاه و سوم کارگاههای آموزشی کنگره ۶۰؛ ویژه آقایان همسفر در نمایندگی آکادمی، با استادی همسفر کوروش ، نگهبانی همسفر علی و دبیری همسفر محمد، با دستور جلسه «سیستم ایکس و صورت مساله اعتیاد»، پنجشنبه 10 مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۴ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد :
من اهل زاهدان هستم. امروز در حال گوش کردن سیدی بودم که پاهایم به میز برخورد کرد. نگاهم به پشت میز افتاد. یک بافور بود و خاطره آن برایم تداعی شد.
حدود 12 سال از ازدواجم گذشته بود که با همسرم به شهرهای زاهدان و کرمان رفتیم. در منزل، اقوام از ما مفصل پذیرایی میکردند. همه جا بساط تریاک، مشروب، انواع و اقسام مخدرها به وفور وجود داشت. همسرم از نحوه پذیرایی آنها خیلی لذت میبرد و همچنین بوی تریاک برای او جذاب شده بود، به نحوی که در مسیر برگشت یک عدد بافور برای دکور منزل خرید و این خاطره برای این موضوع بود.

یک خاطره دیگر برای زمان کودکی من است، که برای شما تعریف میکنم. دایی من در شهر زاهدان یک نوع دوغ درست میکند، که در آن انواع برگهای مخدرها و هر نوع مواد نعشه آور داخل آن می ریزد. در اطراف شهر بیرجند با این ترکیبات شیرینی درست میکردند. داییم با دوستهای خودش از این معجون خورده بود؛ بعد از آن ساعت 12 شب رسیده بودند به خیابان سهروردی، جالب بود که صبح به منزل ما رسیدند.
تایپ و ویراستاری: همسفر مهدی (لژیون چهارم)
تصویربردار: همسفر محمدجواد (لژیون چهارم)
تهیه و تنظیم: سایت همسفران آقا، نمایندگی آکادمی

- تعداد بازدید از این مطلب :
39