English Version
This Site Is Available In English

از این قافله عقب نمانیم

از این قافله عقب نمانیم

دوازدهمین جلسه از دوره اول جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی ارگ کرمان به استادی پهلوان همسفر اسماء، نگهبانی همسفر کوکب و دبیری همسفر محبوبه با دستور جلسه «صورت مسئله اعتیاد» روز دوشنبه ۷ مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سپاسگزار خداوند هستم که امروز به من فرصت داد تا خدمت کنم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر و قدردانی دارم. از ایجنت نمایندگی همسفر سمیه و نگهبان همسفر کوکب تشکر می‌کنم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند. خیلی وقت بود که دوست داشتم به نمایندگی ارگ بیایم و اینجا را از نزدیک ببینم؛ مخصوصاً که عزیزانی می‌گفتند این‌که نمایندگی از خودمان است یک حس قشنگ‌تری دارد و این اشتیاق من را برای آمدن به اینجا بیشتر می‌کرد که خدا را شکر امروز این توفیق نصیب من شد که در جمع شما عزیزان قرار بگیرم. خدا را شکر می‌کنم که امروز به‌عنوان یک عضو جمعیت احیاء انسانی کنگره۶۰ و یک عضو کوچک سردار در اینجا حضور دارم و هر دو این‌ها نعمت و ثروت خیلی بزرگی است.

دستور جلسه امروز «صورت‌ مسئله‌ اعتیاد» است. ما می‌دانیم اعتیاد یکی از بزرگترین مشکلات در جهان امروز است و معضلات و آسیب‌های اجتماعی آن برای ما پوشیده و پنهان نیست؛ اما چرا تا به حال در دنیا نتوانسته‌اند اعتیاد را درمان کنند؟ چون یک مسئله بود با مجهولات زیاد. این‌که هیچ‌ کس نمی‌دانست اعتیاد چیست؟ نتوانستند هیچ تعریف درستی از اعتیاد ارائه دهند. هیچ‌کس نفهمید معتاد و مصرف کننده کیست؟ نتوانستند بفهمند اعتیاد چه تخریب‌هایی به بار می‌آورد و چه‌طور می‌شود این تخریب‌ها را درست کرد.

سازمان جهانی بهداشت تعریفی را ارائه داد و گفت اعتیاد مسمومیت مزمن است و این تعریف باعث شد روش‌‌های سم‌زدایی به روش‌های غلط دیگر اضافه شود و فجایع زیادی را به بار آورد. در دنیای پزشکی می‌گویند من ممکن است بتوانم یک مرده را زنده کنم؛ ولی اصلاً امکان‌پذیر نیست که بتوانم یک مصرف‌کننده را درمان قطعی کنم؛ چون اعتیاد خیلی عمیق‌تر از این حرف‌هاست. یک موضوع چند بعدی است و هیچ‌ وقت صورت مسئله آن مشخص نشد؛ به‌خاطر همین هم راه درمانی پیدا نشد؛ ولی از شدت گمراهی و ناآگاه بودن عده‌ای گفتند اعتیاد درمان ندارد و عده‌ای ادعای درمان کوتاه‌ مدت را کردند.

اما آقای مهندس چه‌کار کردند؟ ایشان خود اعتیاد را با تمام وجودشان و این تاریکی را تجربه کرده بودند. در عین حال که محقق بودند شروع به کسب تجربه کردند و با یک نگاه مهندسی به اعتیاد نگاه کردند که بفهمند مشکل اصلی کجاست و تمام مسائل و مجهولات را تبدیل به یک مجهول کردند؛ گفتند مشکل اعتیاد است و نقطه مجهول آن چیست؟ نقطه مجهول این است که ما بدانیم چرا فرد مصرف‌کننده بعد از این‌که مواد را کنار می‌گذارد حال خوبی ندارد، به تعادل لازم نمی‌رسد، دوباره مواد را شروع می‌کند و همیشه وسوسه کشیدن مواد را دارد؟ ایشان جواب آن را هم به ما ارائه کردند و گفتند بر خلاف این‌که خیلی‌ها فکر می‌کنند اعتیاد یک بیماری ذهنی است بیشتر مشکل یک مصرف‌کننده در فیزیولوژی یا جسم او است و سیستمی را با عنوان سیستم ایکس معرفی کردند و گفتند برای این است که شبه‌افیونی درون بدنشان کار نمی‌کند و برای همین دوباره به سمت مواد می‌روند.

آقای مهندس برای ما چه‌کار کردند؟ ایشان راه را برای ما مشخص کردند؛ مبدا، مسیر حرکت و هدف را برای ما مشخص کردند و هیچ نقطه مجهولی نگذاشتند؛ درصورتی‌که ما می‌دانیم در خیلی از کشور‌ها شاید سالانه میلیاردها تومان هزینه می‌کنند که ژن اعتیاد را پیدا کنند؛ ولی ما الآن می‌دانیم که بحث یک ژن نیست؛ ژن‌های زیادی در اعتیاد درگیر شده‌اند و از طرفی هم از کارهایی که در کشور‌های دیگر انجام می‌شود این است که مواد اولیه فنتانیل را وارد می‌کنند و در واقع آن‌ها را مخلوط می‌کنند که بتوانند از اعتیاد جلوگیری کنند.

حالا ما در ایران چه‌کار می‌کنیم؟ به‌راحتی با سیستم کنگره افراد را درمان می‌کنیم، درمان قطعی و این خیلی نعمت بزرگی است که به ما داده شده است؛ پس این‌جا می‌توانیم یک چیز را نتیجه بگیریم که اگر صورت مسئله اعتیاد و حل آن نبود قطعاً ما اینجا نبودیم و قطعاً کنگره‌ای نبود. آقای مهندس با درایت و تلاش زیادی که داشتند کنگره۶۰ را پایه‌گذاری کردند و عزیزانی آمدند و با تمام وجود خدمت کردند که انشعابات کنگره۶۰ به شهرهای زیادی ازجمله کرمان برسد که من و مسافرم به نمایندگی گنجعلی‌خان در کرمان آمدیم.

ابتدا فکر می‌کردم بحث، بحث درمان مسافرم است؛ اما آنجا به من گفتند تو به‌عنوان همسفر باید خودت هم درمان شوی‌، اگر می‌خواهی خودت و شرایطت را تغییر دهی باید آموزش بگیری و از علم به عمل برسی و شاخه‌های تاریک وجودت را حذف کنی تا بتوانی رشد کنی و به حال خوش برسی. صحبت از حال خوش کردیم، چیزی که سال‌ها ما به دنبال آن بودیم و آن را به‌دست نمی‌آوردیم. در کتاب «حال شما چطور است؟»

آقای مهندس ۱۰ فاکتور را برای رسیدن به حال خوش می‌گویند که یکی از این‌ها این است که اگر شما می‌خواهید حالتان خوب باشد باید کل هستی را دوست داشته باشید و خدمتگزار هستی و مردم باشید تا به آن دست پیدا کنید؛ خب منی که الآن به کنگره آمده‌ام در کنگره چه چیزهایی به‌دست آورده‌ام؟ سلامتی مسافرم، سلامتی خودم، از خیلی نعمت‌ها بهره‌مند شدم و آموزش‌هایی که در اختیارم قرار گرفت باعث شد که من از زندگی بهره‌مند شوم. زمانی که من به آگاهی می‌رسم و آن عشق و محبت را درک می‌کنم باید عشق و محبت را در عمل هم نشان دهم و این را بدانیم که تنها راه گرفتن عشق در عالم، دادن عشق است.

حافظ شعر زیبایی دارد که می‌گوید: «طفیل هستی عشقند آدمی و پری؛ ارادتی بنما تا سعادتی ببری». این حجت را بر من تمام می‌کند که این جهان، جهان دادوستد است و تا زمانی که من چیزی به آن اضافه نکنم نمی‌توانم چیزی از آن برداشت کنم‌. آقای مهندس روز چهارشنبه در صحبت‌هایشان گفتند که دیده‌بان مسافر علی و استاد امین به همراه تعدادی از عزیزان ۲۰۰ هزار کیلومتر را تا اصفهان می‌رفتند و می‌آمدند تا اولین نفر در اصفهان به رهایی رسید و ببینید چه الگوی قشنگی به ما دادند و چه از خودگذشتگی‌ها و فداکاری‌هایی برای کمک به انسان‌ها می‌شود.

اگر من به هر دلیلی شاغل هستم یا یک‌سری مسائل و مشکلات دارم و نمی‌توانم اینجا خدمتگزار باشم، نمی‌توانم راهنما یا مرزبان شوم، خدمت مالی انجام بدهم و عضو لژیون سردار شوم. آقای مهندس وقتی که لژیون سردار را برای ما پیش‌بینی کردند چندین هدف داشتند، یکی از این هدف‌ها این بود شعبه‌هایی تأسیس شود که افرادی که دردشان را ما با تمام وجود حس کرده‌ایم به اینجا بیایند و صاحب مکان و صندلی شوند و آن‌ها هم مثل ما درمان شوند. خیلی وقت‌ها ممکن است شخصی از نظر مالی مشکلی نداشته باشد؛ ولی وقتی اسم از عضویت لژیون سردار می‌آوریم هیچ حسی ندارد.

این‌جا باید بگوییم این بی‌حسی هم از حقه‌های نفس است و می‌خواهد با بی‌حسی ایجاد کردن در ما آن حرکت را از ما بگیرد؛ حالا ما باید چه‌کار کنیم؟ ما باید بدلش را به خودش بزنیم؛ یعنی حرکت کنیم و عضو لژیون سردار شویم تا آن حس به ‌وجود بیاید. خیلی وقت‌ها می‌شود که ما برای عضویت در لژیون سردار دنبال یک موقعیت خوب می‌گردیم؛ هی امروز و فردا می‌کنیم و می‌گوییم الآن وقتش نیست؛ حالا بعداً، اما هنر، کار شایسته انجام دادن در موقعیت‌های بد است.

از تجربه خودم بخواهم بگویم سال گذشته مسافرم کاری را برداشته بودند سه تا چهار ماه اول کلاً ضرر بود و خیلی همه‌ چیز به‌هم‌ریخته شده بود، نزدیک‌های گل‌ریزان هم بود که به مسافرم گفتم امسال گل‌ریزان چه‌کار کنیم؟ ایشان با ناراحتی گفت امسال را یک استراحت می‌دهیم، ان‌شاءالله سال بعد، وقتی این را گفتند حال من خیلی بد شد و خودشان هم بعداً به من گفتند که مدام در فکر بودم و از این‌که نمی‌توانستم امسال کاری کنم خیلی برایم سخت بود. من با خود می‌گفتم این یک حرکت رو به عقب و سقوط است و اصلاً نمی‌توانستم آن را قبول کنم.

یک ماه بعد مسافرم مبلغی را به کنگره دادند و من خیلی تعجب کردم، گفتم مطمئنی که می‌خواهی این مبلغ را بدهی؟ از یک طرف متعجب بود و از یک طرف خوشحالی. گفتند: «همه‌چیز درست می‌شود» و همین‌طور هم شد، تمام خانواده ما سال گذشته با مبالغ متفاوت عضو سردار شدیم و می‌خواهم این را بگویم که هر زمان مشکل مالی داشتید خدمت مالی کنید، نگویید نه الآن پول ندارم، الآن این مشکل را دارم، این خدمت مالی مشکل شما را حل می‌کند. کسی که عضو لژیون سردار نباشد خودش را از خیلی چیزها محروم می‌کند.

من از زمانی که وارد لژیون سردار شدم خصوصاً از زمانی که پهلوان شدم خیلی تغییرات را در خودم احساس کردم و آن نقطه بیداری در لژیون سردار برای من اتفاق افتاد و هر ماه مشتاقانه منتظر هستم که چه زمان لژیون سردار برگزار می‌شود. از صبح در تکاپو هستم که خودم را به لژیون سردار برسانم و با تمام وجودم حس می‌کنم هر بار که در لژیون قرار می‌گیرم چه برداشت‌هایی دارم و چه‌قدر چیزها را یاد می‌گیرم و با تمام وجودم احساس می‌کنم که من یک بخششی را انجام داده‌ام؛ اما هیچ‌ چیز را از دست نداده‌ام و همه‌ آن به‌دست می‌آورم؛ حتی بیشتر از آنچه که فکرش را بکنم.

ما هر ماه یک‌بار جمع می‌شویم و جلسه سردار را برگزار می‌کنیم دلیل آن چیست؟ دلیلش این است که ممکن است من در این مسیر یک جاهایی خواب بروم و این جلسات تلنگری است برای من که از خواب بیدار شوم که فراموش نکنم کجا بودم و به کجا رسیدم، دومین هدفش چیست؟ این است که تفکر بخشش در من قوی و قوی‌تر شود و این‌که من بیایم و از تجربیاتم صحبت کنم؛ قطعاً همه این سال‌ها که عضو لژیون سردار هستم برداشت‌های خیلی زیادی دارم به شرط این‌که آن‌ها را ببینم، اینجا بیایم و از تجربیاتم بگویم که آن‌هایی که تردید دارند از تجربیات من استفاده کنند.

اینجا ما در کنگره و در لژیون سردار دنبال معامله کردن نیستیم، نمی‌گوییم خدایا من می‌خواهم عضو لژیون سردار شوم که مثلاً مسافرم درمان شود یا فرزندم همیشه سالم باشد؛ اینجا همه‌ چیز از روی عشق است، دلی است و با تمام توانمان می‌بخشیم. آقای مهندس نردبانی برای ما گذاشتند و گفتند پله‌هایش را یکی یکی بالا بروید، اول سردار شوید، بعد دنور شوید به معنی بخشنده و بخشندگی را تا حدی تجربه کنید و بعد پهلوان شوید و آن نشان شال و قرآنی که قرار است الگوی خودتان در زندگی قرار دهید را به ما دادند.

چه‌قدر زیبا است تمام تقدیرنامه‌هایی که در لژیون سردار داده می‌شود، انگشتر زیبای دنوری و شال و قرآن زیبای پهلوانی، همه این‌ها نشانه‌های بخشش هستند که در بعد‌های بعد راه‌گشای ما هستند. کسی که الآن عضو لژیون سردار است باید خیلی هوشمند باشد و تفکر کند که از گل‌ریزان امسال تا گل‌ریزان سال بعد من چه‌طور پس‌انداز داشته باشم؟ چه‌قدر می‌توانم به‌عنوان پیش‌ پرداخت، پرداختی داشته باشم؟

ما اعضاء سردار مسئولیت‌هایی داریم، این نیست که بگوییم عضو سردار شدم تمام شد و رفت نه! مسئولیت ما سنگین است؛ چون داریم به انسان‌هایی کمک می‌کنیم که دردشان را با تمام وجود حس کرده‌ایم؛ باید ببینم من چه کاری را می‌توانم انجام دهم و چگونه می‌توانم انجام دهم؟ مثلاً روزهایی که لژیون سردار خدمتگزار است من قرار است پیام سردار را برسانم، چه‌طور می‌توانم پیام سردار را برسانم؟ با حس و انرژی‌ام و کاری که انجام می‌دهم.

بین اعضاء سردار باید پیوند محبت باشد که بتوانند همکاری را با هم داشته باشند و این نیاز یک لژیون سردار است. در سی‌دی «ایستاده» استاد آقای مهندس می‌گویند: «ما با هم در دو مکان مختلف هستیم و به سبب بودن بعضی مسائل مشترک بایستی از این قافله عقب نمانیم». در همه شعبه‌های کنگره۶۰ همه یک هدف را دنبال می‌کنند. هدفشان چیست؟ درمان اعتیاد و احیاء انسان‌ها.

حواسمان باشد که قافله عمر می‌گذرد؛ از این قافله عقب نمانیم‌. امیدوارم قدر این جایگاهی که در آن هستیم و دری که به روی ما باز شده است را بیشتر بدانیم و از تمام لحظه‌هایی که در کنگره هستیم آن بهره کامل و لازم را ببریم. مهم نیست خدمت ما چیست و چه میزان است؛ مهم این است که آگاهانه و ادامه‌دار باشد. ان‌شاءالله در گل‌ریزان پیش‌رو مثل همیشه قدم‌های قشنگی بردارید و از این سفره بخششی که دست‌به‌دست می‌رود بهره کامل را ببرید.

تایپیست: همسفر افسانه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول) و همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
عکاس: مرزبان خبری همسفر رقیه
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارگ کرمان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .