به نام خدا
بیشترین کلمه در جهان هستی که در مورد آن صحبت شده عشق است.
شعرا و نویسندگان بزرگ تاریخ در این خصوص داستان سرایی کردهاند.
مثل داستان خسرو و شیرین. لیلی و مجنون.
عشق به مثابه گرما و سرما میباشد که برای انسان مفید و سازنده است.
مثل انسانی که در سرمای شدید قرار گرفته و گرما او را نجات میدهد.
عشق در وادی چهاردهم بر سه عنصر سایه، حس و جاذبه پایهگذاری شده است.
عنصر سایه همان ظاهر هر چیزی است. وجود داشتن، اصل آن است تا بتواند عاشق او شود.
اما عنصر حس نیازمند گیرندگی و فرستندگی است. باید بتواند امواج را تشعشع بنماید.
عنصر جاذبه همان زلالی و پاکی وجود است که با گذشت زمان و رخداد حادثهها از بین نمیرود. اکثر انسانها به سایه و یا ظاهر عشق توجه دارند و به حس و جاذبه توجه کمتری دارند.
اگر سایه انسان در ظاهر زیبا باشد ولی حس او مملو از کینه و حسد باشد؛
با جذب و گیرندگی، ما هم حسد و کینه از خود میفرستیم و این عشق چند روزه و از دست رفته خواهد بود.
پاکیزگی، نظافت و تناسب اندام از مصادیق سایه میباشند. این خوب است ولی کافی نیست. خادمان کنگره60 معنای واقعی عشق را فهمیدهاند.
آنان بدون منت و چشمداشت به انسانهای تهی از محبت، عشق میورزند. مصداق بارز این عاشقان پهلوانان کنگره میباشند که میبخشند و از خداوند و بنده توقعی ندارند. خداوند به تمامی انسانها بدون منت نعمات خود را میبخشد.
با انسانهای ناسپاس، خداوند میداند چکار کند.
اما انسانهای شکرگزار که در راه صراطمستقیم قدم برداشتهاند، به آرامش و فردوس میرساند.
لحظه لحظه زندگی آنان را تبدیل به گلستان میکند.
عشق و محبت فقط به ظاهر نیست. تصفیه، پالایش و هرس کردن، دوری از عادات منفی بسیار مهم است.
آن موقع است که سه عنصر عشق یعنی سایه، حس و جاذبه در تو پدیدار خواهد شد و همه عاشق تو خواهند شد.
برداشت از مسافر محمد لژیون ۹
تایپ، ویراستاری و بارگذاری مسافر مجید
- تعداد بازدید از این مطلب :
467