English Version
This Site Is Available In English

دفترچه‌ای که با اشک آغاز شد و با امید بسته شد

دفترچه‌ای که با اشک آغاز شد و با امید بسته شد

من با رؤیاهایی که در جای‌جای ذهنم پیله بسته بود زندگی‌ می‌کردم و می‌دانستم قرار نیست به حقیقت بپیوندد؛‍ اما دوست داشتم هرروز و هرشب آن‌ها را روی دیوار قلبم حکاکی کنم. با این‌که به هر نقطه‌ای از زندگی‌ام می‌نگریستم، غباری از غم و اندوه بود و با مصرف‌کننده‌ای زندگی می‌کردم که هرلحظه خود را بیش‌تر در لجن‌زار اعتیاد غرق می‌کرد؛ اما بازهم دوست داشتم به رؤیاپردازی‌هایم ادامه دهم.

به دفترچه‌ای که روی همان طاقچه همیشگی جا خوش کرده بود نگاهی انداختم. صفحه اول، دوم، سوم و... تا آخر را ورق زدم. خط‌به‌خطش را بارها خواندم، داغی اشک‌ها و تارشدن دیدگانم، زخمم را التیام نداد؛ حتی غمم را کم نکرد. تمام آن روزهایی که همسرم در کنارمان نبود را نوشته بودم، تمام روزهایی که اعتیاد، او را از ما گرفته بود، تمام روزهایی که هر راهی را رفته بودیم و نشده بود، همه را نوشته بودم.

صفحات را ورق زدم‌ نگاهی به آخرین صفحات خالی انداختم و دست‌هایم را محکم روی قلبم گذاشتم و با خودم نجوا کردم: «خداوندا، ای کاش آخرین صفحات، دیگر با قلم درد و رنج ترسیم نشود؛ کاش آخرین صفحات، نوید راهی برای نجات یافتن همسرم باشد»

سؤالی را که از همان قدیم‌الایام هیچ‌کس جوابی برایش نداشت‌، از همان کودکی می‌دانستیم کسی که اعتیاد دارد برای همیشه معتاد خواهد ماند و این به معنای مرگی بود که آرام‌آرام جان مصرف‌کننده را می‌گرفت.

صورت مسئله‌ای که همیشه بدون جواب مانده بود و بیماری که به ریسمان‌های یک خانواده چنگ می‌زد و می‌درید. سفره‌هایی که دیگر هیچ خانواده‌ای را کنار هم جمع نمی‌کرد و خانه‌هایی که دیگر صدای خنده کودکانش، به گوش نمی‌رسید.

مصرف‌کنندگانی که اعتیاد به دست‌وپاهایشان غل‌وزنجیر انداخته بود و آن‌ها را به سوی نابودی می‌کشاند و باز هم برای این صورت مسئله جوابی نبود که نجات‌دهنده‌ی زندگی‌های ویران باشد!!

و آن‌گاه خداوند، انگار صدای قلب‌های همسران و مادران زخم‌خورده را شنیده باشد، انسانی را فرستاد که این صورت مسئله را برای همیشه حل کرد. کسی که خود 12سال درگیر بیماری اعتیاد بود و بارها اقدام به ترک کرد؛ اما بی‌فایده بود.

خداوند این رسالت بزرگ را به این انسان محول کرد که در ماه مبارک رمضان با کاهش مواد مصرفی در تاریخ 76/9/15 احیاء شود و دوباره متولد گردد و بعد از درمان خویش، دست هم‌نوعان خود را بگیرد و آن‌ها را نیز درمان کند.

اکنون سفره‌ها میزبان خانواده‌ها است و خانه‌هایی که از آن صدای خنده کودکان به گوش می‌رسد و زندگی‌هایی که گرمای محبت در آن احساس می‌شود و دفترچه خاطرات‌هایی که صفحات آخر آن با قلم رهایی و قطرات اشک شوق بسته شد و بندهای اعتیاد که یکی پس از دیگری از دست‌وپاهای مصرف‌کنندگان باز شد. 

مسئله‌‌ی اعتیاد برای همیشه حل شد و پرونده آن به دست بزرگ‌مرد تاریخ آقای مهندس حسین دژاکام برای همیشه بسته شد.

نویسنده: راهنمای تازه‌واردین همسفر اسما
ویرایش و ارسال: همسفر راضیه رهجو راهنما همسفر انسیه (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی عطار نیشابوری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .