English Version
This Site Is Available In English

اما درس این آموزش برای من چیست؟

اما درس این آموزش برای من چیست؟

یازدهمین جلسه از دوره پانزدهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران آقا نمایندگی شفا مشهد با استادی راهنمای محترم مسافر مجتبی، نگهبانی همسفر معین و دبیری همسفر علیرضا با دستور جلسه "صورت مسئله اعتیاد"، شنبه ۰۵ مهر ماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۰۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مجتبی هستم یک مسافر.
از گروه مرزبانی، ایجنت محترم و نگهبان جلسه سپاسگزارم که فرصت خدمتگزاری را به من دادند. از شما هم ممنونم که وقت گرانبهای خود را برای آموزش در کنگره گذاشتید.
قطعاً تفکری پشت دستور جلسه‌ها نهفته است تا بتوانیم با استفاده از آن‌ها مسیر خود را پیدا کرده و مشکلاتمان را حل کنیم. تجربه هفت سال و اندی آموزش گرفتن من این بوده که بی‌توجهی به آموزش‌ها منجر به تباهی می‌شود و کسانی که در صراط مستقیم و بدون غرور از صمیم قلب خدمت می‌کنند، به نتایج خوبی می‌رسند.
من به سختی، با استرس و ترس وارد اعتیاد شدم و در ادامه، حس‌ها و تفکرم بسته شد. به جایی رسیدم که از ساعت ۲ بعد از ظهر از خواب بیدار می‌شدم و ساعت ۵ صبح می‌خوابیدم و انواع مواد مخدر مانند تریاک، شیره، حشیش، الکل، قرص و متادون را مصرف می‌کردم.
شروع اعتیاد مستمر در زندگی‌ام اینگونه بود؛ با یکی از دوستانم یک بسته تریاک مصرف می‌کردیم. وقتی دوستم فهمید که فردا به مسافرت می‌روم، پرسید: “خمار نمی‌شوی؟” گفتم: “نه!” او گفت: “اگر فردا مصرف نکنی، آبریزش بینی می‌گیری و مدام خمیازه می‌کشی. وقتی این اتفاقات افتاد، دو دود بگیری تمام مشکلاتت رفع می‌شود.” اینگونه بود که نه برای حال خوش؛ بلکه برای اینکه این اتفاقات برایم نیفتد، مواد مصرف می‌کردم.


این وضعیت ادامه یافت تا جایی که به این نتیجه رسیدم این زندگی شایسته من نیست. در ادامه، تمام راه‌های ترک اعتیاد را امتحان کردم. به هر جایی که داروی ترک اعتیاد داشت، مراجعه می‌کردم. ترک‌های مختلفی داشتم، اما بعد از ۱ سال، ۳ سال و حتی ۶ سال پاکی و راهنما بودن در NGO های دیگر، دوباره مصرف کردم.
حرف‌های بزرگ می‌زدم؛ اما در عمل ضعیف بودم. در کل این سال‌ها، صورت‌مسئله اعتیاد مطرح نشده بود. وقتی به عنوان یک تازه‌وارد به کنگره آمدم، یک سی‌دی تصویری در پکیج می‌دادند که جناب مهندس در سمیناری در مورد اعتیاد صحبت کرده بودند و عده‌ای از جمع بلند شدند و رفتند، زیرا اعتیادشان درمان نشده بود.
حالا امروز چه نتیجه‌ای باید از صورت‌مسئله اعتیاد بگیرم؟ امروز کدام گره خود را باید با این وسیله باز کنم؟ این را می‌دانیم که در زمان اعتیاد، بیان ژن تغییر می‌کند و جسم من از لحاظ سلولی و مولکولی تغییر می‌کند و باید در یک فرآیند ۱۰ الی ۱۱ ماهه شروع به درمان کنم.
اما درس این آموزش برای من چیست؟ یک درس آن این است که هر مشکلی که دارم را نمی‌توانم از کوتاه‌ترین راه، حل کنم. ابتدا باید بگردم و صورت‌مسئله مشکلم را پیدا کنم. برای مشکلاتم، برای خواسته‌هایم و برای حال‌خرابی‌هایم یک صورت‌مسئله درست پیدا کنم.
در نوشتارهای کنگره می‌خوانیم که پایان سفر دوم را خدا می‌داند. این “خدا می‌داند” یعنی کی می‌خواهم دست از حماقت خود بردارم و قبول کنم که مشکلاتم را نمی‌توانم با داد و قال و سیگار کشیدن حل کنم. حالا باید بیایم صورت‌مسئله اعتیاد را در مشکلاتم قرار دهم و علت را پیدا کنم و بعد پارامتر زمان را در نظر بگیرم؛ زیرا بسیار مهم است. در واقع نمی‌توانیم بدون کاشت، برداشت کنیم. حالا بذر را می‌کاریم، اما به آن آب نمی‌دهیم یا عمل نمی‌کنیم.
باید بدانیم این دستور جلسه فقط برای مصرف‌کننده نیست؛ بلکه برای همه است. در انتهای صحبتم بگویم که ما بسیار خوشبختیم که در میان این جمع ۸ میلیارد نفری، در کنگره هستیم.

از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید از شما سپاسگزارم.

 
تهیه و گزارش:
مرزبان خبری: همسفر امین
تایپ: همسفر معین (لژیون چهارم)
ویراستاری و ارسال خبر: همسفر حسین (لژیون یکم)
سایت همسفران آقا نمایندگی شفا مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .