
به نام قدرت مطلق الله
در حقیقت، این سیدی که نام آن "ایستاده است" گفتگویی است میان استاد و شاگرد که به آموزش مطالب زیر میپردازد: 1- هدف از جهانبینی تنها آموزش فلسفه یا دین نیست، بلکه هدف اصلی یاد دادن راه درست زندگی است. انسان باید آموختههای خود را به کار گیرد و در غیر این صورت، عالمی است که علم و دانش را آموخته ولی در انتقال آن به دیگران ناتوان است.
همانطور که شاعر گرانقدر میگوید: «عالم بیعمل، مانند زنبور بیعسل است.» 2- اگر انسانها به موجودیت روزانه نزدیک شوند، همهچیز را خواهند دید. اما اگر از آن دور شوند، دچار رنج و عذاب خواهند شد. پیدایش موجودیت همان بهشت وعده دادهشده است و دوری از آن، همان جهنم و دوزخ. شاعر میفرماید: «فردوس دمی ز بخت آسوده ماست، دوزخ شرری ز رنج بیهوده ماست.»
3- در این سیدی میآموزیم که هر شاگرد خوب روزی استاد خوبی میشود، البته با تلاش و کوشش فراوان. چرا که همیشه استاد و شاگرد در دو مکان مختلف هستند. برای رهایی از تاریکی، رنج و عذاب و رسیدن به روشنایی، مهر و محبت و زندگی شیرین، لازم است که سختیها را به جان خریده و با آنها روبهرو شویم، مانند مسافری که در بیابان سوزان باید با تشنگی و پاهای تاولزده مسیر خود را طی کند تا به مقصد برسد.
4- استاد همیشه از وضعیت شاگرد خود آگاهتر از خودش است و میداند که شاگرد، تمام نیروی خود را از دست داده است. باید این نیرو را باز یابد. مانند فرد معتادی که در سن 30 سالگی نیروی جوانیاش را از دست داده و شبیه فردی 70 ساله شده است. این نتیجه بیاطلاعی اوست، اما روزی که آگاه شود، انرژی از دست رفته را باز مییابد و این انرژی نه تنها برای خودش، بلکه برای همراهانش نیز مفید خواهد بود.
5- به امید خداوند، در برابر مسائل باید همانند درخت نخل استوار باشیم تا به آنچه که در قدرت و تواناییمان است، پی ببریم. انسان سالم و آگاه همچون درخت نخل است که از دو جنس نر و ماده به وجود آمده است. اگر قسمت بالای درخت قطع شود، درخت میمیرد، مانند انسانی که اگر سرش قطع شود، خواهد مرد. درخت نخل باید در گرمای سوزان زندگی کند تا میوه شیرین خرما به بار آورد.
بنابراین، باید از این درخت بیاموزیم که در برابر سختیهای زندگی استوار و مقاوم باشیم. 6- پس از ایستادگی، انسان میتواند از قوه تفکر و تعقل خود استفاده کرده و برای دوستان راهحل مشکلات را بیابد. همچنین، باید بر ترس خود غلبه کند؛ زیرا ترس، انسان را ناامید و نابود میکند و تفکرش را خاموش میکند.
7- بعد از تفکر، انسان میتواند با آموزشهای مکرر، راه درست را پیدا کند. مانند مسافری که با آموزشهای راهنمایان در کنگره به درمان میرسد و با اجرای این آموزشها در زندگی، به مقصد نهایی خود که درمان است، دست مییابد.
8- جسم انسان وسیلهای است که او را در کره زمین به حیات وادار میکند. جسم از جنس ماده است تا با زمین همجنس شود و زندگی خود را ادامه دهد.
روح انسان، همانند رانندهای است که ماشین (جسم) را هدایت میکند. همه انسانها از جسم یکسانی برخوردارند، اما روح هر فرد متفاوت است. 9- ما هرکدام در جهانی که به آن تعلق داریم، خود و خویشتن را داریم. از نظر جسمی، هیچ دو انسانی مشابه نیستند، اما روحها یکپارچهاند.
مانند افرادی که در کنگره به صورت واحد در کنار یکدیگر کار میکنند تا هدفی مشترک، یعنی نجات یک مصرفکننده، را محقق سازند. آنها بدون شناخت یکدیگر و بدون انتظارات فردی، تنها به دنبال صراط مستقیم و قدرت مطلق هستند.
10- در پایان، باید بپذیریم که همهچیز به خواست و فرمان الهی پیش میرود و هر آنچه که اتفاق میافتد، بر اساس خواست و تقدیر است.
نگارش: مسافر ولیالله ل۹
تایپ: مسافر هاشم ل۴
ارسال: مسافر مسلم ل5
مسافران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
167