خداوند را سپاس که خود تله درست میکند و خوب که به تله افتادی؛ سپس با ترفندهایی که خود ندانی بیرون میکشد و ما هم که بنده او هستیم؛ باید سپاسگزارش باشیم که عاقبت نجات میدهد.
همسفر فاطمه به همراه مسافرش با آنتیایکس مصرفی شیره و شیشه، سال ۱۴۰۱ وارد کنگره شدند ۱۰ماه و ۲۱روز به روش DST و داروی اوپیوم خوراکی به راهنمایی راهنمایان محترم همسفر لیلا و مسافر علیرضا سفر کردند و با دستان پرمهر مهندس حسین دژاکام آزاد و رها هستند. رشته ورزشی همسفر در کنگره والیبال و ورزش مسافر شنا میباشد. خدمات همسفر فاطمه در کنگره سردار، ورزشبان والیبال، خدمت در سایت تایپ و ویرایش و در حال حاضر نگهبان سایت همسفران نمایندگی حر میباشند.
به مناسبت هفته سایت با همسفر فاطمه مصاحبهای ترتیب دادهایم و از شما عزیزان میخواهیم که در ادامه همراهمان باشید.
خدمت کردن در سایت را از چه زمانی شروع کردید؟ و چه عاملی باعث شد که مسئول سایت شعبه حر شوید؟
وقتی وارد سفر دوم شدم به فرمان راهنما به مسئول سایت مراجعه و برای خدمت در این قسمت اعلام آمادگی کردم. ترس تمام وجودم را فراگرفته بود از قبول مسئولیت میترسیدم چون دلم میخواست کاری که به من سپرده میشود را به نحو احسن انجام دهم؛ ولی به توصیه راهنمایم اعتماد کردم، او میگفت: «از پسش برمیآیی و باعث رشد تو میشود»؛ راست میگفت تمام آن ترسهایی که از درون و بیرون من را احاطه کرده بود؛ فقط با خدمت و چالشهایش ذرهذره از من دور شد. من ایمان دارم کسی که در کنگره۶۰ عاشقانه خدمت میکند و خواسته قوی در دلش دارد حتماً تمامی جایگاهها را به وقتش تجربه خواهد کرد. خدمت در هر جایگاهی ظرف آدمی را بزرگتر کرده و او را برای جایگاه بعدی آماده خواهد کرد.
توصیه شما به همسفرانی که مسافرشان سخت سفر میکند چیست؟ چه کار کنند تا در کنگره ماندگار شوند؟
من در جایگاهی نیستم که توصیهای برای عزیزی داشته باشم؛ ولی از تجربه خودم میگویم. عشق، صبر و استقامت، مثلثی بود که در طول سفر پرچالش خود با توصیه راهنمایم به همراه داشتم. از او یاد گرفتم عاشق مسافرم باشم او را با تمام کاستیهایش بپذیرم و در مسیر درمان همراهش باشم و کمکش کنم. صبر کردم؛ چون آموختم صبر اوج احترام به حکمت خداست و مطمئن بودم که روزی جواب صبرم را خواهد داد؛ چون وعده خدا حق است. استقامت کردم! هرباری که متوجه شروع دوباره سفرِ مسافرم شدم فروریختم؛ ولی دوباره ایستادم و استقامت کردم. از راهنمایم کمک میخواستم و میگفتم: کمکم کن همراهیاش کنم، ناامیدی را کنار بگذارم و ادامه بدهم، مسافرم لایق چشیدن طعم شیرین رهایی و سلامتی است؛ پس کمکم کن مانع راهش نباشم. تمام زندگیم را مدیون آموزشهای راهنمایم هستم چون باعث شد باورم قوی شود؛ حتی وقتی شاهد گریز مسافرم بودم با خود میگفتم: او روزی خوب میشود، تبدیل میشود و شروع به کمک کردن به همنوع خود خواهد کرد. باور قوی و نوشتن شکرگزاری روزانه معجزه میکند.
شما فرمودید خدمت در سایت گرههایی از زندگی شما باز کرده است و تأثیرگذار بوده لطفاً کمی از تأثیرات این خدمت در زندگی خود بفرمائید؟
برکات خدمت سایت هم درونی و هم بیرونی است. بعد از مدتی به خودت میآیی و میبینی کمتر عصبانی میشوی، دیرتر بههم میریزی، صبورتر شدهای، ظرف درونت بزرگتر شده و همه اینها باعث میشود عاشقتر به مسیرت ادامه بدهی. آری با رو به راهتر شدن من گرهها یکی یکی باز میشود؛ وقتی نگاهت به زندگی تغییر میکند معجزه اتفاق میافتد، درهای بسته یکی یکی باز میشود و اینجاست که به کنگره بدهکارتر میشوی.

دلنوشته یا مطلبی که از سایت خواندید و تحت تأثیر قرار گرفتید چه بوده است؟
من با خیلی از دلنوشتهها اشک ریختم، همدردی کردم و از اینکه حال الان آن همسفر خوب است خدا را شکر کردم. خیلی وقتها آموختم از تجربههایی که در دلنوشته خود بیان میکردند. از همه عزیزان بابت نوشتن این متنهای زیبا بسیار سپاسگزارم.
به نظر شما چگونه میتوان رهجو را برای خدمت در سایت ترغیب کرد؟
به قول راهنمایم: راهنما انگشت اشاره است و توصیههایش به همه رهجوها یکسان میباشد. کسی که به دنبال پیدا کردن خودِ بهتر و تواناترش میگردد به دنبال اشاره راهنما رفته و عاقبت بخیری خود را تضمین میکند. کسی که عشق و خواسته درونش برای خدمت در کنگره بیشتر باشد، بیشتر مورد حمایت و آموزشهای راهنما قرار خواهد گرفت و راهنما هم بیشتر برای او وقت خواهد گذاشت.
شما در آزمون راهنمایی موفق به دریافت شال نارنجی شدید برای قبولی در آزمون برنامهریزی خاصی داشتهاید؟
خدا را هزارانبار شکر بابت قبولی در آزمون، الهی که در ادامه خدمتگزار مفیدی برای کنگره۶۰ باشم. شرکت در آزمون ماهانه و تلاش برای خواندن خیلی در این مسیر کمکم کرد. بله با برنامهریزی هرکاری نتیجه زیبایی خواهد داشت. صبح خیلی زود از خواب بیدار میشدم خیلی وقتها دخترم را که راهی مدرسه میکردم به کتابخانه میرفتم و چند ساعتی آنجا مشغول خواندن میشدم. رسیدن به هدفم برایم خیلی مهم بود و واقعاً تلاشم را کردم خدا را شکر که روزی من هم بود.
به نظر خودتان حال خوب همسفر چه تأثیری در سفر مسافر و درمان او دارد؟
همسفر یعنی همراه. کسی که در طول سفر کنار راننده مینشیند و برای او چایی تازه میریزد، میوه پوست میکند؛ همه اینها عشق میخواهد و لازم است که حالت خوب باشد. من زمانی میتوانم چیزی به کسی بدهم که خودم آن را داشته باشم. وقتی درون من پر از ترس، ناامیدی، منیت یا خشم و نفرت باشد همان را به مسافرم انتقال خواهم داد. مسافری که جسم و جانش بیمار است و نیاز به کمک من دارد، چگونه این حال بد من را تاب بیاورد و به مسیر پر پیچ و خمی که پیش رو دارد ادامه بدهد؟ من همسفر باید با آموزشهای کنگره حالم را خوب کنم، ضدارزشها را ذره ذره از خود دور کنم، دوربینم روی خودم باشد تا بتوانم باری از روی دوش مسافرم بردارم نه اینکه باری به دوشش اضافه کنم تا إنشاءالله با موفقیت این مسیر را پشت سر گذاشته و به درمان و حال خوش برسد.
چطور میتوانیم در مسیر هرس کردن عادات و افکار منفی تعادل بین محبت و اجرای قوانین را حفظ کنیم تا هم مهربان بمانیم و هم قوی و استوار؟
علم و دانش و آموزشهای کنگره جوابگوی همه این تعادلات است. وقتی مینویسیم یا میخوانیم؛ صرفاً جهت تکلیف نباشد نکتهای برای خود برداریم و با خود بگوئیم من از این سیدی فلان چیز را آموختم و در ادامه کاربردی کردن میتواند مثمر ثمر باشد.
موج مثبت و انرژی که شما، تیم و بچههای سایت را انقدر به هم اتصال داده و به بچهها انتقال میدهید ستودنی است؛ لطفاً کمی از حس و حالتان در این خدمت برای ما صحبت کنید؟
حس خوب درون همه خدمتگزاران سایت موج میزند و خدا را شکر که روزی من بوده تا با این عزیزان خدمت کنم و این حس نابشان را دریافت کنم. از تک تک بچهها آموزش میگیرم؛ از داوطلب بودنشان، عشق به خدمت و مسئولیت پذیری که دارند لذت میبرم. ما یک تیم پرانرژی و عاشق هستیم که چراغ خاموش دست به دست هم تمام تلاشمان را برای بهتر و بهروز شدن سایت نمایندگی حر به کار میبندیم. إنشاءالله در ادامه مسیر، همچنان پویا و پرتلاش پیش برویم.

صحبت پایانی:
خداوند را هزارانبار شکر که کنگره را مسیر زندگیام قرار داد تا آموزش بگیرم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان بینهایت سپاسگزارم. از راهنمای خودم همسفر لیلا ممنونم که چراغ زندگیام بودند و باعث شدند خودم را دوست داشته باشم. از راهنمایان مسافرم راهنما مسافر حسین و مسافر محمد سپاسگزارم که در این مسیر یاریمان کردند. از راهنمای فعلی مسافرم مسافر علیرضا بینهایت سپاسگزارم زندگی و حال خوب مسافرم را مدیون آموزشهای ناب ایشان هستیم. از خداوند برای همه این عزیزان طلب خیر میکنم الهی همیشه در کنگره۶۰ مستدام باشند. از تمامی خدمتگزاران نمایندگی حر بینهایت سپاسگزارم که زمینه امنیت و آموزش را برایمان فراهم نمودهاند و در پایان از شما ممنونم بابت برگزاری این مصاحبه. هفته سایت بر همه خدمتگزاران سایت کنگره۶۰ مبارک باشد.
از همسفر فاطمه نگهبان سایت سپاسگزاریم که وقت گرانبهای خود را در اختیار ما گذاشتند. إنشاءالله همیشه در مسیر سبز کنگره بدرخشند و مستدام باشند.
مصاحبه کننده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم )
عکاس: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون هجدهم)
ارسال: همسفر پریناز رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفدهم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی حر
- تعداد بازدید از این مطلب :
167