English Version
This Site Is Available In English

خدمت سایت جرقه‌ای از اعتمادبه‌نفس

خدمت سایت جرقه‌ای از اعتمادبه‌نفس

امروزه فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی بخش مهمی از زندگی ما شده است. کنگره ۶۰ با بهره‌گیری از سایت و صفحات رسمی اینستاگرام، تلاش می‌کند پیام امید، آگاهی و خدمت را به همه برساند. هر مطلب، مقاله یا خبری که در این فضا منتشر می‌شود، فرصتی است برای یادگیری، رشد و خدمت به دیگران. وقتی در این مسیر مشارکت می‌کنیم، نه تنها به دیگران کمک می‌کنیم، بلکه خودمان نیز در مسیر آرامش و تعادل قدم برمی‌داریم. سایت و اینستاگرام کنگره ۶۰ فراتر از یک رسانه هستند؛ آن‌ها ابزاری برای خدمت، آموزش و ایجاد همدلی می‌باشند که می‌توانند زندگی ما و دیگران را روشن‌تر کنند.

همسفر الهام در جایگاه‌های دبیر سایت، مسئول مصاحبه، لژیون سردار و درحال حاضر نگهبان سایت هستند با قبولی در آزمون راهنمایی DST سال ۱۴۰۴ شال سبز و راهنمای تازه‌واردین را دریافت کردند.

پیرامون دستور جلسه، گفت گویی صمیمانه داریم با ایشان که شما را به ادامه آن دعوت می‌نمایم:

سلام وعرض ادب لطفاً به رسم کنگره خودتان را معرفی نمایید:

سلام دوستان الهام هستم همسفر 

به نظر خودتان دوران خدمت در سایت چه گره‌هایی را در درون شما باز کرد؟

خدمت در سایت کنگره۶۰ برای یک همسفر فقط یک کار ساده یا نوشتن و ثبت اخبار نیست؛ بلکه فرصتی است برای آموزش، رشد فردی و باز شدن بسیاری از گره‌های درونی. به طور کلی، خدمت در سایت می‌تواند؛ گره ناامیدی و بی‌هدفی، تنهایی و انزوا، کمبود اعتمادبه‌نفس، بی‌نظمی و نداشتن برنامه، منیت و خودخواهی و گره ناآگاهی را باز کند. به بیان ساده، خدمت در سایت نه‌تنها در درمان و سفر تأثیرگذار است، بلکه به همسفر کمک می‌کند مهارت‌های زیادی برای زندگی روزمره یاد بگیرد و آرامش عمیق‌تری پیدا کند.

سخت‌ترین موقعیت در مدت خدمت شما چه بوده است؟

سخت‌ترین موقعیت در مدت خدمت نگهبانی سایت کنگره۶۰ معمولاً در جاهایی پیش می‌آید که هم مسئولیت سنگین است و هم باید بین احساسات شخصی و وظیفه‌ خدمت تعادل ایجاد شود. به طور کلی می‌شود گفت: مدیریت زمان و هماهنگی با همسفران، تصمیم‌گیری در شرایط حساس، حفظ عدالت و بی‌طرفی، فشار مسئولیت و دقت بالا، تعادل بین خدمت و زندگی شخصی است. در واقع، سخت‌ترین موقعیت‌ها همان‌هایی هستند که نگهبان باید در آن‌ها صبر، عدل، نظم و گذشت از منیت را تمرین کند.

لطفاً به ما بگویید؛ دشوارترین دوراهی که در آن قرار گرفته‌اید چه بوده است؟

نگهبان سایت کنگره۶۰ همیشه با مسئولیت‌هایی روبه‌رو است که بعضی وقت‌ها او را در دوراهی‌های سخت قرار می‌دهد؛ جایی که باید بین دل و عقل، احساس و عدالت یکی را انتخاب کند. دو راهی بین محبت و عدالت و دوراهی بین خدمت و زندگی شخصی به نظر من مهم‌ترین هستند. نگهبانی سایت زمان و تمرکز زیادی می‌طلبد. گاهی در لحظه‌ای که خانواده یا کار شخصی نیاز به حضور او دارند، پیام‌ها، گزارش‌ها یا هماهنگی‌های سایت هم فوریت پیدا می‌کند، در اینجا است که نگهبان بین خدمت به کنگره و مسئولیت در زندگی شخصی در دوراهی قرار می‌گیرد و باید تعادل را برقرار کند. در حقیقت سخت‌ترین دو راهی‌های نگهبان سایت همان جاهایی هستند که باید منیت را کنار بگذارد، اصول را حفظ کند و با صبر و عقلانیت تصمیم درست بگیرد.

اگر دوباره به دنیا می‌آمدید چه تغییراتی در انتخاب‌های خود می‌دادید؟

این سؤال خیلی عمیق و تأمل‌برانگیز است، باید گفت؛ وقتی انسان به این فکر می‌رسد که "اگر دوباره به دنیا می‌آمدم چه می‌کردم؟" یعنی؛ دارد از گذشته خود درس می‌گیرد و به‌دنبال نگاه تازه به آینده‌ است. اگر بخواهیم یک چارچوب کلی برای این موضوع ترسیم کنیم، تغییراتی که خیلی‌ها در زندگی انتخاب می‌کردند، این‌ها هستند که بیشتر قدر لحظه‌ها را دانستن، انتخاب آگاهانه‌تر در روابط، یادگیری و آموزش مستمر، سلامت جسم و روح، کمتر درگیر منیت و قضاوت دیگران شدن و خدمت و عشق بیشتر، شاید مهم‌ترین تغییر این باشد که انسان از همان ابتدا بیشتر خدمت کند، عشق بورزد و بداند که آرامش واقعی در بخشش و محبت است، نه در جمع‌آوری یا رقابت.

اگر با شخصی کار کنید که سواد پایینی دارد چگونه با او برخورد می‌کنید؟

برخورد با کسی که سواد پایینی دارد، نیازمند انسانیت، احترام و ظرافت رفتاری است؛ چون مهم‌ترین چیز در ارتباط، سواد نوشتاری یا مدرک نیست، بلکه شخصیت و انسانیت است و همیشه سعی می‌کنم چند نکته را رعایت کنم از جمله اینکه؛ احترام کامل، استفاده از زبان ساده و روشن، صبوری در شنیدن و گفتن، یاد دادن بدون منت، تمرکز بر ارزش‌های انسانی، نه سواد و پرهیز از مقایسه و قضاوت را در نظر می‌گیرم. درحقیقت، برخورد درست با فردی که سواد پایینی دارد؛ یعنی دیدن انسانیت و کرامت او بالاتر از مدرک و نوشته است.

کدامیک از حواس ظاهری خود را بر ۴ حس دیگر ترجیح می‌دهید؟

هرکدام از حواس پنجگانه (بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی، لامسه) برای ادامه‌ی زندگی ضروری و ارزشمندند؛ اما اینکه کدام را برتر بدانیم، بستگی به نگاه و اولویت خودمان دارد که به عقیده من بدون یکی از آن‌ها زندگی بسیار سخت است و همیشه شاکر خداوند، برای برکت سلامتی و داشتن این حواس هستم و اینکه اگر بخواهیم از نگاه کنگره ۶۰ نگاه کنیم، شاید هیچ‌کدام بر دیگری برتر نباشد؛ چون همه مکمل هم هستند. درست مثل حواس درونی (عقل، تفکر، ایمان و ...)، که اگر یکی نباشد، زندگی ناقص می‌شود.

کدام نوشتار را در کارگاه‌های آموزشی بیشتر از بقیه دوست دارید؟

هر کسی که در کارگاه‌های آموزشی کنگره۶۰ شرکت می‌کند، ممکن است با یک نوشتار یا بخش خاص بیشتر ارتباط بگیرد. این بستگی به شرایط روحی، تجربه‌ی سفر و حتی نگاه شخص دارد. وادی‌ها (کتاب عشق)، برخی دیگر سی‌دی‌های آموزشی و یا نوشتار حرمت کنگره۶۰ و آیین‌نامه‌ها و نوشتار خدمت ممکن است جذابیت داشته باشند. درواقع، نمی‌شود گفت کدام نوشتار بهترین است؛ چون همه مکمل هم‌اند؛ اما معمولاً هر فرد با نوشتاری بیشتر احساس نزدیکی و همدلی پیدا می‌کند که به گره‌های ذهنی یا مشکلات فعلی زندگی‌اش جواب می‌دهد. من هم با ارادت و علاقه خاصی که به تمام آموزه‌های کنگره دارم، بی‌نهایت به نوشتار همسفر علاقه دارم، زمانی که خوانده می‌شود، اشک من جاری می‌شود و حس شعف و غریبی در من ایجاد می‌گردد.

یک خاطره از نقش اضداد در رسیدن شما به اهدافتان را، برایمان بازگو نمایید.

خاطره‌ای کوتاه و واقعی‌نما که خیلی‌ها آن را تجربه کرده‌اند، درباره‌ نقشِ اضداد در رسیدن به هدف برایتان بازگو می‌کنم؛ در ابتدای سفر، پر از امید و انگیزه بودم و هدف من بازسازی یک زندگی ساده و پایدار بود؛ اما خیلی زود با ترس و تردید روبه‌رو شدم، می‌گفتم که نمی‌توانم، گذشته‌ام سنگینی می‌کرد و اینجا بود که اضداد وارد داستان شدند؛ آن‌ها ترسِ بزرگ و امیدِ کوچک بودند. هرگاه ترس مرا عقب می‌کشید، یک نفر در کنگره با کلام آرام و تجربه‌اش امید را یادآوری می‌کرد؛ هرگاه ناامیدی می‌آمد، یک خدمت ساده در سایت یا شرکت در جلسه‌ها جرقه‌ای از اعتماد به‌ نفس به من می‌داد. دشمنی‌های درونی‌ام که مقاوم، خجالت و منیت بودند، هم‌چنین دوستان بیرونی من که هم‌لژیونی‌ها، راهنما و خدمت را شامل می‌شدند، مثل دو بال شدند؛ یکی مرا می‌سنجید و محدود می‌کرد و دیگری به پرواز وا می‌داشت. با پذیرش اضداد، به‌جای جنگیدنِ بی‌محصول با آن‌ها آموختم که ترس را هشدار نه حکمِ پایان بدانم و تردیدها را بسنجم، ولی به عمل ادامه دهم. درنهایت، همان چیزهایی که اول مانع من بودند خواب‌های آشفته، ناآگاهی و خجالت تبدیل شدند به معلمان سخت‌گیر که مرا قوی‌تر، منظم‌تر و مهربان‌تر ساختند. درسِ اصلی این است که؛ اضداد نه لزوماً دشمنِ مسیرند، بلکه نقشه‌ای‌ هستند که اگر آن‌ها را بخوانیم و از هرکدام یک درس بگیریم، راه ما روشن‌تر و مقصد قابل‌دسترس‌تر می‌شود.

در آخر هفته سایت را به آقای مهندس و خانواده محترمشان و تمام کسانی که در سایت خدمت‌گزار هستند، همچنین تیم قوی سایت شعبه فردوسی تبریک و خداقوت می‌گویم.

مصاحبه کننده: همسفر سحر رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون چهاردهم)
مصاحبه شونده: همسفر الهام نگهبان سایت
عکاس: همسفر حدیث رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون چهاردهم)
ارسال مطلب: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون پنجم) دبیر سایت

همسفران نمایندگی فردوسی مشهد 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .