English Version
This Site Is Available In English

با خودم گفتم: «این تاوان ناسپاسی من است که باید پرداخت کنم.»

با خودم گفتم: «این تاوان ناسپاسی من است که باید پرداخت کنم.»

سلام دوستان، حسام هستم یک مسافر.
آخرین آنتی ایکس تریاک و شیشه ، روش درمان DST ، داروی درمان  OT و با راهنمای عزیزم آقا امیر از شعبه صفادشت سفر کردم. مدت سفر ۱۲ ماه و ۱۰ روز،  ورزش در کنگره فوتبال . مدت ۹ ماه از بند اعتیاد آزاد و رها هستم.
آذر سال ۱۴۰۳ بود؛ بعد از چند ماه رهایی دوباره مصرف کرده بودم. چون با حال خیلی خوب از کنگره بیرون آمده بودم، دیگر روی برگشت نداشتم؛ اما راهی هم برای ادامه دادن نداشتم. بالاخره دل به دریا زدم و برگشتم به کنگره و خودم را تازه‌وارد معرفی کردم. نه پولی داشتم، نه اعتباری، اما ایمان داشتم به کنگره؛ چون طعم رهایی را قبلاً چشیده بودم.
از خانه تا نزدیک‌ترین شعبه ۲۰ کیلومتر فاصله بود. هر روز ۴ ساعت پیاده می‌رفتم تا به شعبه برسم. زن و بچه داشتم و به‌خاطر مصرف، کارم را از دست داده بودم. در تمام مسیر گریه می‌کردم که چرا حتی پول کرایه ماشین هم ندارم. با خودم گفتم: «این تاوان ناسپاسی من است که باید پرداخت کنم.»
به هر سختی بود ادامه دادم. کم‌کم خانواده‌ام امیدوار شدند و به من امید دادند. آن‌قدر منظم سفر کردم که بعد از ۴ ماه دبیر لژیون شدم و با هر خدمتی حال بهتر و بهتری پیدا کردم. در اواخر سفر کاری پیدا کردم تا بتوانم سفرم را ادامه بدهم. باورم نمی‌شد، اما قبل از اینکه رها بشوم، عضو لژیون سردار شدم؛ آرزویی که برایم محال بود. منی که حتی پول کرایه ماشین نداشتم، امروز این دل‌نوشته را با افتخار می‌نویسم که ۹ ماه است رها شده‌ام و خدا را شکر یکی از خدمتگزاران شعبه صفادشت هستم.
هر روز خدا را به‌خاطر بودن، به‌خاطر وجود مهندس و به‌خاطر بودن کنگره ۶۰ سپاسگزاری می‌کنم.
هدفم از نوشتن این دل‌نوشته این است که اگر مسافری خدایی نکرده سفرش را خراب کرد، بداند که هنوز نور امیدی هست؛ کافی است با شهامت برگردد و تاوان اشتباهش را بدهد.
 

تایپ ، ویراستاری و ارسال: مسافر احمد خدمتگذار سایت
عکس: مرزبان خبری مسافر بهمن
مسافران نمایندگی صفادشت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .