دوازدهمین جلسه از دوره نهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره60 نمایندگی دامغان، با استادی مسافر دانیال، نگــهبانی مسافر فتحالله و دبیری مسافر عباس با دستور جلسه "هفته ایجنت و مرزبان " روز پنجشنبه مورخه 27/06/1404 ساعت 17 آغاز به کار نمود.
.jpg)
سلام دوستان دانیال هستم یک مسافر:
از ایجنت محترم و گروه مرزبانی تشکر میکنم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. به نوبه خودم به گروه مرزبانها و ایجنت محترم همچنین مرزبانها و ایجنت گروه همسفران و خانواده محترمشان تبریک میگویم.
ما در کنگره ۴ جشن برگزار میکنیم، جشن راهنما جشن ایجنت و مرزبانها، جشن دیدهبان و جشن همسفران. فلسفه برگزاری این جشنها تنها قدردانی از این عزیزان است. من قدردانی و سپاس را در کنگره یاد گرفتم، قبل از ورود به کنگره در NGO دیگری بودم، آنجا به راهنماها طور دیگری نگاه میکنند، پیش خودم میگفتم راهنما هر زمان زنگ زدم باید جواب تلفن من را بدهد، به چشم طلبکار به راهنما نگاه میکردم، اما در کنگره ۶۰ یاد گرفتم باید قدردان باشم، قدردانی را کم کم یاد گرفتم، یاد گرفتم باید از همسفرم تشکر کنم، از او قدردانی کنم، این را کنگره در جشن همسفران به من یاد داد اما قبلاً اینطور نبود، طلبکار بودم که چرا غذا حاضر نیست، چرا خانه تمیز نیست، چرا، چرا و چرا ؟؟
برای اینکه بزرگ بشویم باید ببخشیم و قدردانی بکنیم، حساب مرزبانها، ایجنتها، دیدهبانها، حساب عاشق با عشق است. این عزیزان ساعتها در کنگره خدمت میکنند اما حسابی با کسی ندارند، حساب آنها با خودشان و خداوند است.
.jpg)
مشخص نبود اگر من و شما با کنگره آشنا نمیشدیم چه بر سر ما و خانوادهایمان میآمد، اینجا مکان مقدسی است، باید قدر بدانیم و قدردان آن باشیم، باید از ایجنت محترم آقای امین تشکر ویژه کنم که باعث و بانی تشکیل شعبه در دامغان شدند، اوایل ورود کنگره به دامغان را کاملاً یادم هست که چه شرایط سختی بود، در پارک، زمستان و تابستان، با چند عدد صندلی و بدون هیچ امکانات دیگر.
ایشان خیلی تلاش کردند، چه زحماتی کشیدند تا مکانی فراهم کنند، سقفی باشد برای خانوادهها که با آرامش و مسافران با خیالی آسوده فقط به فکر سفر و درمان خودشان باشند. من از آن زمان تا موقعی که در مرزبانی شروع به خدمت کردم هیچ فعالیت و خدمتی در کنگره نداشتم، یک آجر هم جابجا نکردم، اما تغییر در زندگی من زمانی شروع شد که شروع به خدمت در کنگره کردم.
.jpg)
چقدر حالم خوب شد، روحیه من چقدر شادتر شد با اینکه مشکلات زیادی دارم اما خستگی را اصلاً احساس نمیکنم، فهمیدم که چرا جناب مهندس آنقدر تاکید داشتند که رهجو میبایست در کنگره خدمت کند، ایشان برای خود رهجو میگویند وگرنه توفیقی به حال کنگره نمیکند که من خدمت کنم یا نه .
افراد زیادی هستند که کار کنگره را پیش ببرند، در خلوت خودم بارها به خودم گفتم که دانیال طوری خدمت کن که بعد از ۱۴ ماه خدمت مرزبانی شرمنده خودت نباشی زمانی که کارنامه خدمتت را دستت دادند پیش وجدانت سربلند باشی. مجدد به تمام عزیزان، مرزبانها، ایجنتها و جناب مهندس عزیز و خانواده محترمشان این هفته را تبریک میگویم، امیدوارم خیر و برکات این خدمت ها در زندگی آنها ساری و جاری باشد.

از اینکه به صحبتهای من گوش کردین از همه شما متشکرم.
تایپ و ویرایش : مسافر رضا لژیون یک
تصویر: مسافر علی لژیون چهارم
تهیه و تنظیم: مرزبان خبری مسافر علی
- تعداد بازدید از این مطلب :
68