English Version
This Site Is Available In English

روز قدردانی و سپاسگزاری از ایجنت و مرزبان

روز قدردانی و سپاسگزاری از ایجنت و مرزبان

جلسه چهارم  از دوره اول سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی شیروان به  استادی  ایجنت  محترم مسافر رحمان ، نگهبانی مرزبان مسافر عباس و دبیری مسافر جواد با دستور جلسه " هفته ایجنت و مرزبان " سه شنبه 25 شهریورماه  ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.


خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان، رحمان هستم یک مسافر. پیش از هر چیز، خیر مقدم عرض می‌کنم خدمت عزیزانی که شرف حضور دارند و لطف فرمودند از قوچان تشریف آوردند. قدومشان را بر دیدگان بنده گذاشتند و باعث افتخار من است که میزبانشان هستم. همچنین خیر مقدم ویژه خدمت آقایان قاسمی واختری که در جلسه حضور دارند و همه بزرگوارانی که شاید بنده توفیق آشنایی قبلی با ایشان را نداشته‌ام ولی با حضورشان در این جشن، مجلس ما را نورانی کرده‌اند. بسیار باعث خرسندی بنده است که میزبان شما عزیزان هستم.
بحث امروز را در دو بخش تقدیم حضور شما سروران گرامی کنم: بخش اول مربوط به دستور جلسه و بخش دوم به جشنی که قرار است برگزار شود. این هفته به عنوان ‘هفته ایجنت و مرزبان’ نام‌گذاری شده است. همانطور که در بسیاری از جلسات مطرح شده و برای ما آشناست، این دستور جلسه نیز یکی از دستور جلسات سالیانه کنگره ۶۰ است. این دستور جلسات سالیانه کنگره ۶۰ به گونه‌ای چیده شده‌اند که هدف نهایی آن‌ها، رساندن یک نفر به رهایی و ارتقای یک سفر دومی به مرتبه‌ای والا در دانش و دانسته‌هایش است.
این هم یک دستور جلسه است در کنار سایر دستور جلسات، با این تفاوت که دستور جلسه امروز ما نیازمند یک کار عملی است؛ یعنی در واقع، یک بخش از دستور جلسات نظری است که ما فقط می‌شنویم و به پایان می‌رسد. اما در این بخش، ما قرار است یک حرکت عملی انجام دهیم، درست مانند دانشگاه که واحدهای نظری و عملی دارد.
نکته‌ای که آقای مهندس در فایلی از سال‌های قبل بیان فرمودند این است که اگر قرار است ما این هفته را به مرزبان و ایجنت اختصاص دهیم و تقدیر و تشکر انجام شود، به نظر من ضروری است که قبل از هر چیز بدانیم اساساً چرا و دلیل این کار چیست. بنده به راهنماها اعتقاد راسخ دارم و قویاً به این باورم که اگر انسان‌ها بفهمند ‘چرا’ باید کاری را انجام دهند، برای انجام آن دیگر نیازی به فشار و اجبار ندارند.
منظورم چیست؟ به عنوان مثال، همه‌ی ما در دوره‌ای مواد مصرف کردیم. در آغاز مصرف، که به صورت تفننی بود و یک روز مصرف می‌کردیم و یک هفته نه، طبیعتاً برای این بخش از مصرفمان هزینه نمی‌کردیم و درک درستی از آن نداشتیم. وقتی می‌گفتند ‘عجب جنسی بود’، می‌گفتیم ‘من که نمی‌فهمم و خماری را هم نمی‌شناسم!’ هنوز به ‘چرایی’ آن پی نبرده بودیم. اما بعد از دو سه ماه یا یک سال، به این نقطه رسیدیم که فهمیدیم اگر این ماده را مصرف نکنیم، آبریزش بینی و خمیازه‌ها بند نمی‌آید. در این مرحله، دیگر منتظر نبودیم کسی به ما بفهماند یا برایمان مواد بخرد؛ خودمان پیش‌قدم می‌شدیم، پولش را فراهم می‌کردیم، مواد را تهیه و مصرف می‌کردیم. یعنی زمانی که به ‘چرایی’ مطلب پی بردیم که چرا باید این کار را انجام دهم، ‘چگونگی’ انجام آن را نیز خودمان یافتیم.
بنابراین، بنده علاقه‌مندم از اینجا شروع کنم که ‘چرا’ این توصیه می‌شود و این مطلب اصلاً ارتباطی هم به کنگره ندارد و پیشینه‌ای در درازای تاریخ دارد. به نظر من، بهترین مصداقی که می‌توان برایش آورد و برای من واقعاً زیبا و در عین حال تکان‌دهنده بود، فرمایش خود خداوند است که در آیه هشتم سوره ابراهیم می‌فرماید: “لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّكُمْ” (اگر شکرگزاری کنید، من [نعمت‌هایم را] بر شما می‌افزایم). یعنی اگر شکرگزاری کنی، من خدا بیشتر به تو می‌دهم و بر آن داشته‌هایی که در قالب نعمت، برکت و رزق و روزی در اختیارت قرار داده‌ام، اضافه خواهم کرد. و در بخش دوم آیه، حرفش را تکمیل می‌کند: “وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ” (و اگر کفران کنید، بی‌گمان عذاب من سخت است). اگر کفران کنی، اگر نعمت را نادیده بگیری و به روی خودت نیاوری، عذابی دردناک در انتظارت خواهد بود. پس اگر شکرگزار باشی، به نعمت‌های زیادی می‌رسی. منتی که هر کسی به واسطه قدردانی و سپاسگزاری به بنده می‌کند، خدا به من نعمت بیشتری خواهد داد، به رزق من برکت خواهد داد و به زندگی من وسعت خواهد بخشید. ولی اگر بنا به هر دلیلی، عمداً یا سهواً، این نعمت را نادیده بگیرم، عذابی دردناک در انتظار من خواهد بود. به نظر من، این توضیح کافی است.

حالا می‌خواهم به بخش دیگر عرایضم بپردازم. خب، حالا ما متوجه شدیم که لازمه کار چیست. جناب مهندس می‌فرمایند اگر قرار است قدردانی صورت بگیرد، ابتدا باید در فکر و ذکر من باشد. یعنی من در افکار خودم، در باور خودم و در منطق خودم باید به این نقطه برسم که قدردان باشم. اگر قرار است من قدردان پدر و مادرم باشم، حتی خداوند در قرآن می‌فرماید که نگاه محبت‌آمیز فرزند به پدر و مادر عبادت است. کدام نگاه می‌تواند محبت‌آمیز باشد؟ اینکه من از سر عشق و محبت به قد و قامت پدر و مادرم نگاه کنم، زمانی که می‌دانم در حق من چه نیکی‌هایی کرده‌اند، چه از خودگذشتگی‌هایی داشته‌اند و چقدر عمرشان را برای من گذاشته‌اند. اگر من در اندیشه‌ام به این نقطه رسیدم و فهمیدم چه کارهایی برای من کرده‌اند، حالا که به قامتشان نگاه می‌کنم، چه کیفی می‌کنم! این بخش اول فرمایش آقای مهندس است.
حالا که این حس در فکرم شکل گرفت، ناخودآگاه به زبان هم جاری می‌شود. گام دوم، قدردانی در زبان است. به پدر، مادر، همسر، معلمم، فرزندم و هر آن کسی که به من خدمت می‌کند، زبانی بگویم: “خیلی ازت ممنونم، لطف می‌کنی، سپاسگزارم.” یعنی آن محبتی که در افکارم شکل گرفته، در کلامم جاری می‌شود.
اما به قول ما ایرانی‌ها، “بی‌مایه فطیر است”. تا اینجا هزینه‌ای نداشت. شاید بلد نبودم، حالا که یاد گرفتم چگونه انجامش دهم. اما گام اساسی که می‌تواند تغییر ایجاد کند و عملی به حساب می‌آید، تقدیر در عمل است. حالا من باید کاری انجام دهم و آن قدردانی را در عمل به جا آورم. در جاهای مختلف، فعالیت‌های مختلف، روز زن و روز مادر، روز پدر، فرهنگ و جامعه‌مان تعریف شده است. اما در کنگره، جناب آقای مهندس کار همه را راحت کرده‌اند. خدا پدر آقای مهندس را بیامرزد، چون من از زمانی که خودم سفر می‌کردم یادم می‌آید، آن زمان هنوز تکلیفش مثل الان نبود که بگویم “خدا برکت بدهد، پول جمع کنیم.” خود پول جمع کردن چقدر داستان داشت یا “چه چیزی بخریم که به دردش بخورد؟” ولی بعدها گفتند که پاکت بدهید. حالا می‌خواهم پاکت را بگذارم و قرار است در عمل قدردانی کنم.

این هم از نظر من باز هم یک بخش مهمی است، چرا که ما می‌گوییم تقدیر و اعمال ما، تقدیر آینده‌مان می‌شود. من وقتی بخواهم تقدیر انجام دهم، باید به گونه‌ای انجام دهم که برای خودم اتفاق بیفتد. یعنی من باید به مقام آن فرد نگاه کنم و ببینم کاری که برای من انجام می‌دهد چقدر می‌ارزد. امروز کنگره برای درمان من بالغ بر ۱۰۰ میلیون تومان هزینه می‌کند. چه کسی چنین کاری انجام می‌دهد؟ و این چقدر می‌ارزد! حالا من در کنگره می‌خواهم چکار کنم؟ می‌خواهم در این پاکت چقدر در نظر بگیرم؟ با آن کیفیتی که جناب آقای راهنما فرمودند، مبلغی را می‌خواهم در پاکت بگذارم. آن شخص نیازی به این پاکت ندارد. من به عنوان ایجنت، از تک تک آدم‌هایی که امروز به عنوان مرزبان هستند، عزیزانی که قبلاً بودند و راهنماهای محترم، با آن پاکت کاری برای آنها انجام نمی‌دهیم. پس این فرصتی است که کنگره به من می‌دهد تا من قدردانی کنم. یعنی یک شرایطی را برای من ایجاد می‌کند، درست مثل امتحان. یک فضایی را برای ما قرار داده‌اند تا شما امتحان کنید ببینید بلد هستید یا نه. شما می‌آیید امتحان می‌کنید، این کار را انجام می‌دهید، چه حسی به وجود می‌آید؟
من امیدوارم که خداوند کمکتان کند از اینکه قدر چیزهایی را که دارید را بدانید و از آقای مهندس قدردانی کنم بابت این بستری که فراهم کردند. انشالله که خداوند عمر با عزت به آقای مهندس عنایت بفرماید. امروز راجع به مرزبان و ایجنت که داریم صحبت می‌کنیم، مرزبان کیست؟ مرزبانان حافظ اصول و قوانین و حرمت کنگره ۶۰ می‌باشند. همین عنوان یعنی اگر یک نفر قرار است مراقب یک چیزی باشد، طبیعتاً آدم‌هایی هستند که چهارچوب قانون را دانسته یا نادانسته زیر پا می‌گذارند. اگر نادانسته هم باشد، باز هم یک تذکر باید به آن بدهند. و ما آدم‌ها خیلی خوشمان نمی‌آید یکی به ما گیر بدهد! پس کاری که مرزبان دارد انجام می‌دهد، چالشی و درگیرکننده است. ممکن است در ذهن ما این شکل گرفته باشد که چقدر اذیت می‌کنند، چقدر بهانه می‌گیرند. جنس کار مرزبان همین است و از عملکرد مرزبانی، به نظر من این یک نکته تکمیل‌کننده جایگاه مرزبانی است.
هر کدام از ما توی خانه یک قطعه خراب یا لوازم احتیاج به تعمیر داریم که در هیچ کدام از نمایندگی‌ها ما همچین خرابی نداریم! و مرزبان‌ها آدم‌هایی هستند که من در خانه‌ام راحت خوابیده‌ام، این‌ها از ساعت ۱ ظهر درب نمایندگی را باز می‌کنند تا ساعت ۹ شب و کارهایی در کنگره می‌کنند که شاید در خانه‌شان این کارها را نکرده باشند؛ مثلاً سالن را جارو می‌زنند، دستمال می‌کشند، چایی می‌گذارند تا بستر فراهم باشد برای اینکه افرادی که خواهان رهایی هستند، بیایند سفر کنند. و امروز روزشان است و ما باید کمی راجع به آنها فکر کنیم. چرا این کارها را می‌کنند و چرا باارزش‌ترین دارایی خودشان را در اختیار دیگران می‌گذارند؟
خب، راجع به ایجنت هم که به عنوان رابط بین کنگره، دیده‌بان و شعبه محسوب می‌شود، بزرگ‌تر است و هیچ جایگاه اجرایی ندارد. خودش وارد کارها نمی‌شود و بیشتر به عنوان یک ریش‌سفید عمل می‌کند.

گزارش تصویری از جشن هفته ایجنت و مرزبان:

 

 

 

مرزبان خبری : مسافر صادق
تایپ : مسافر مجتبی لژیون پنجم
عکاس : مسافر محسن
ویراستار : مسافر محمد
ارسال :مسافر محمدرضا

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .