English Version
This Site Is Available In English

کسی که با عشق خدمت کند نوری بر دل‌ها می‌تاباند

کسی که با عشق خدمت کند نوری بر دل‌ها می‌تاباند

سلام دوستان محمد هستم یک مسافر؛ خوب یادم می‌آید روزی که قدم در کنگره ۶۰ گذاشتم، چقدر ناامید و شکسته بودم. تمامی درها به رویم بسته شده بود و نمی‌دانم چطور و چگونه مسیرم به سمت کنگره هموار شد؛ اما بی‌شک این خواست و اراده خداوند بود که در قدم‌های بی‌رمق من جاری شد و باعث گردید آن روز خسته و شکسته، دست به دامان کنگره بشوم. جایی که برای من نه فقط یک مکان، بلکه مأمنی از آرامش و امید شد.
اولین چیزی که نگاه و قلب مرا مجذوب خود ساخت، عشق و محبت مرزبانان بود. چشمم می‌دید که آنان استوار، آرام، صبور و درعین‌حال باصلابت هستند؛ همچون نگهبانان روشنایی. صبرشان دریایی بود و محبتشان خورشیدی که بر دل‌ها می‌تابید.
در کنار این همه شکوه، ایجنت شعبه همچون فانوسی در شب تار راه را روشن می‌کرد. با تدبیر و آرامش، کشتی کنگره را در مسیر درست نگاه می‌داشت و به ما آموخت که نظم و عشق، دو بال پروازند.
و ناخداهایی که با دستان خسته اما دل‌های روشن، هر گوشه این خانه را به عطری از مهر آغشته می‌سازند. خدمتشان نیایشی بی‌صداست و لبخندشان پلی است میان دل‌ها.
در دل خود زمزمه می‌کنم:
سپاس از مرزبانانی که حافظان حرمت و آرامش‌اند.
سپاس از ایجنتی که ستون تدبیر و هدایت است.
و سپاس از خدمتگزارانی که با مهرشان، کنگره را به خانه‌ای از عشق بدل ساخته‌اند.
آموختم از آنان که کنگره:
مکتبی است برای رهایی،
مدرسه‌ای است از عشق،
و کلبه‌ای است برای جان و روح خسته.
و من با تمام وجود، از خدای مهربانی برایشان عشق و یک دنیا لبخند طلب می‌کنم. امید که روزی، تجربه حضور در این جایگاه سبز را داشته باشم.

مسافر محمد کرمی لژیون چهاردهم
نام راهنما آقای حمید براتی

تنظیم: مسافر ابوالفضل

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .