English Version
This Site Is Available In English

دشواری‌های جهان مادی، پلی برای رسیدن به آگاهی

دشواری‌های جهان مادی، پلی برای رسیدن به آگاهی

 

رهرو نه ارمغان زمینی می‌خواهد و نه نام و نشان؛ او طالب کلید راز، آگاهی و طالب رهایی از بند می‌باشد. ظواهر دنیا گاهی فریبنده می‌شوند، رهرو نباید در بند ظواهر بماند؛ دشواری‌های جهان مادی، پلی برای رسیدن به آگاهی هستند.
هفته ایجنت و مرزبان را به همسفر زهرا ایجنت شعبه وکیلی، مرزبانان همسفر هاجر و همسفر زهرا و به تمام اعضاء کنگره تبریک و تهنیت عرض می‌کنم.
گفت‌وگویی دلنشین با این خدمتگزاران ترتیب داده‌ایم که ارزش بارها خواندن را دارد. امیدوارم بر دل‌ و جان شما بنشیند؛ گوارای وجود تک‌تک شما عزیزان باد.

ایجنت همسفر زهرا:

شما سال‌ها در مسیر نور و آگاهی قدم گذاشته‌اید؛ قبلاً در خدمت راهنمایی و اینک ایجنتی هستید، برای عزیزانی که تازه در این مسیر قدم گذاشته‌اند چه پیشنهادی دارید؟

راه و مسیر کنگره، همان صراط مستقیم است که برخلاف اسمش، مسیر آسانی نیست و در طول این مسیر، پیچ‌وخم‌های زیادی را باید پشت‌سر بگذاریم؛ ولی تمام این مسیر، مثل یک اتوبان علامت‌گذاری شده که اگر مبدأ، مقصد و هدف ما مشخص باشد و از مسیر منحرف نشویم، ما را سلامت به مقصد می‌رساند. طی‌کردن هر مسیری در زندگی، نیازمند یک خواست قوی است و هرکس در هر مسیری قدم می‌گذارد، باید بداند که قطعاً مسیر پیش‌رو، هم سختی دارد و هم لذت؛ دقیقاً مثل وقتی‌که به مسافرت می‌رویم، هرچه مسیر سخت‌تر و سنگلاخی‌تر باشد، در ادامه شما به جاهای بکر و زیباتری می‌رسید. پیمودن مسیر سفر در کنگره نیز همین‌طور می‌باشد؛ قطعاً هم سخت است و هم سهل؛ ولی اگر به تابلوها و نشانه‌ها دقت کرده و با تلاش و خواست قوی در این مسیر حرکت کنیم، در طول مسیر و سفرمان بسیار لذت می‌بریم.
آقای مهندس در سی‌دی رنج، درباره رفتن و رنج‌بردن صحبت می‌کنند و می‌فرمایند: همه‌چیز با تحمل سختی‌ها ممکن خواهد شد، وقتی آن سختی‌ها و رنج‌ها را تحمل می‌کنیم، ناممکن‌ها برای ما ممکن می‌شود؛ مانند نوشتن سی‌دی، سر ساعت در جلسه‌بودن، چشم‌گفتن به راهنما و مرزبان؛ در ادامه ما را به همان مقصدی می‌رساند که روزی برایمان ناممکن بود؛ یعنی همان رهایی.

با توجه به این‌که شما از نمایندگی خواجوی اصفهان برای ایجنتی بخش همسفران نمایندگی وکیلی یزد انتخاب شدید، چه حسی نسبت به این موضوع داشتید و چه‌چیزی از خدمت در این مسیر برای شما قابل تقدیر و توجه است؟

قبل از هر صحبتی، خداوند را به‌خاطر این فرصت و موهبتی که نصیب من کرد، شاکر و سپاسگزارم و از آقای مهندس و خانم کماندار کمال تشکر را دارم که به من اجازه و فرصت خدمتگزاربودن در این جایگاه را دادند. اگر خدمت‌کردن در کنگره، با آگاهی و معرفت باشد، حس‌وحال خوبی را به شخص می‌دهد و فرقی نمی‌کند که در کجا و در چه جایگاهی هست.
در روزهای آخر لژیون و با نزدیک‌شدن به زمان تجلیل، وقتی اسیستانت همسفر شهره با من تماس گرفتند و پیشنهاد خدمت در نمایندگی وکیلی را دادند، درابتدا کمی از طولانی‌بودن مسیر و این‌که اصلاً می‌توانم در این جایگاه به درستی خدمت کنم یا نه، ترس داشتم، ترس از این‌که از عهده آن برنیایم؛ اما در ادامه به کمک آموزش‌ها، متوجه شدم که این ترس و تردید، یک نیروی بازدارنده است و باید با آن مواجه شوم؛ پس با توکل به خداوند، حمایت‌های مسافرم، یاری و مساعدت بقیه عزیزان، توانستم وارد مرحله جدیدی از آموزش‌ها شوم. با محول‌شدن این خدمت به من، احساس کردم باید گرید خود را از نظر درونی تغییر بدهم، نگاه عمیق‌تری به درون خود داشته باشم و همچنین شرایط این خدمت، مرا در رسیدن به این هدف، بسیار کمک کرد تا گره‌های درونم را بشناسم.
همیشه این صحبت را از کسانی‌که مسیر خدمت‌شان تا محل زندگی‌شان دور بود، می‌شنیدم که آن خدمت بار آموزشی بالایی برایشان داشته و دوست داشتم من هم تجربه خدمت در شعبه‌ای را داشته باشم که کمی برایم سخت‌تر از حد معمول باشد؛ چون می‌دانستم حال‌ خوش بیشتری را دریافت خواهم کرد؛ بنابراین وقتی به من پیشنهاد شد، برایم باعث افتخار بود که در این مسیر خدمت کنم و می‌دانستم که خداوند سریع‌الحساب است و حال‌ خوش امروزم را مدیون این خدمت هستم. چیزی‌که در این مسیر برایم قابل تقدیر است، این بود که به‌واسطه این خدمت، باید با عزیزانی در ارتباط می‌بودم که سال‌ها در کنگره عاشقانه خدمت کردند و هنوز با عشق، تشنه خدمت هستند و برایم باعث مباهات است که با این عزیزان پیوند محبت دارم و قطعاً در کنار آن‌ها توانستم آموزش‌های زیادی را کسب کنم.
چیزی‌که برایم قابل توجه بود، این‌که چه‌قدر هنوز نیازمند آموزش هستم و خداوند به‌واسطه این خدمت، من را در کنار عزیزانی قرار داد که الگوهای بی‌نقصی هستند و هرلحظه از آن‌ها درحال یادگیری می‌باشم. امیدوارم در این مدت باقیمانده بتوانم بهره بیشتری از این خدمت ببرم و خداوند، آقای مهندس و همه عزیزان از عملکرد من راضی باشند.

جمله‌ای در کنگره داریم که می‌گوید: ما خدمت را انتخاب نمی‌کنیم، این خدمت است که ما را انتخاب می‌کند. برای شما این جمله چه‌قدر صدق می‌کند؟

به‌نظر من، این جمله بسیار درست است و مثل یک اصل می‌ماند؛ درست مثل خیلی از اصولی که در نظام هستی وجود دارد و بر راستی و درستی دلالت می‌کند و هیچ‌چیزی نمی‌تواند آن‌ها را تغییر دهد. درختی که پربار می‌شود، سر از دیوار بالا می‌آورد و همه او را می‌بینند؛ اما تا زمانی‌که این درخت یک بذر باشد و به آن رسیدگی نشود، رشد نمی‌کند؛ مثل کسی‌که به کنگره می‌آید، آموزش می‌گیرد ولی خدمت نمی‌کند، یعنی بذر را کاشته؛ اما در جهت رشد آن، هیچ کاری انجام نداده و آن بذر کم‌کم پوچ خواهد شد.
سفر اولی که از همان ابتدا پله‌پله خدمت کرده و بر مبنای ظرفیت خود از خدمت‌های آسان‌تر شروع می‌کند، آرام‌آرام اعتمادبه‌نفس ازدست‌رفته خود را به‌دست می‌آورد و پاداش آن، حال‌ خوشی است که آن را دریافت می‌کند و با بالارفتن زمان سفر و گرفتن آموزش بیشتر، خدمت‌های سنگین‌تر و با مسئولیت بالاتری را به او می‌سپارند. اگر این حرکت‌ها مداوم باشد، قطعاً ظرف او بزرگ می‌شود و هم‌زمان با بزرگ‌شدن ظرف، ظرفیت شخص و دانایی او بالا می‌رود.
سیستم کنگره بسیار دقیق عمل می‌کند و ما یاد گرفتیم که خواسته، اولین قدم برای شکل‌گیری هدف است. اگر در کنگره به ما خدمتی داده نمی‌شود، مطمئن باشیم که خودمان نخواستیم و در جهت آن حرکت نکردیم و از طرفی هم، اگر خواسته ما قوی و هدفمان خالصانه باشد، سیستم هستی طوری برای ما می‌چیند که در جایگاهی قرار بگیریم و خدمت کنیم که نیاز ما می‌باشد و قرار است گره‌های درونی ما باز شود؛ اگر به درک این موضوع برسیم، هیچ‌وقت برای رسیدن به جایگاه‌ها طمع نمی‌کنیم، زور نمی‌زنیم و خود سیستم، بنا بر نیاز و ظرفمان، به ما توفیق خدمت در جایگاه‌ها را می‌دهد و إن‌شاءالله بتوانیم از فرصت خدمت به بهترین شکل بهره ببریم.

مرزبان همسفر هاجر:

اثربخش‌ترین بخش آموزشی کنگره، برای شما چه مبحثی بوده است که توانسته ساختار درونی شما را متحول کند؟

همه آموزه‌های کنگره باعث شدند که من متحول شوم و نمی‌توانم یکی را نام ببرم؛ درابتدا دیدگاه من را نسبت به فرد معتاد، به یک فرد بیمار تغییر داد. وادی اول به من کمک کرد تا تفکرم درست شود و در ادامه، حضور در کارگاه‌های آموزشی و نشستن روی صندلی‌های کنگره، نقطه تحمل را در من بالا برد و کم‌کم روی همه ناآرامی‌های وجودم، سی‌دی‌نوشتن مرهم می‌گذاشت و دیروزم را با امروز تغییر می‌داد. وادی هشتم به من انگیزه داد که با حرکت به هدف خواهم رسید؛ احساس می‌کردم این حرف مثل تراش‌ روی سنگ، ذهنم را در دست گرفته و نمی‌گذارد سکون جای حرکت را بگیرد؛ این جمله باعث می‌شد، هربار که برای کاری سردرگم بودم، به خود بگویم: با حرکت راه نمایان می‌شود؛ پس قدم بردار.

یک خدمتگزار واقعی باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد که در رشد او اثر بگذارد؟

عاشق خدمت باشد، دیگران را دوست بدارد و بتواند به‌خاطر آن‌ها از خواسته‌هایش بگذرد و قدر این اجازه خدمت به دیگران را بداند.

نظرتان در مورد جمله معروف آقای مهندس حسین دژاکام که «مرزبانی با پای‌ برهنه، راه‌رفتن روی گداخته‌های آتش است.» چیست؟ 

قبل از این‌که مرزبان شوم به این جمله بسیار زیبا، خیلی فکر می‌کردم و از خودم می‌پرسیدم: آیا من می‌توانم؟ جوابش خیلی سخت بود؛ به‌یاد دارم صبح روز انتخابات، سردرگم بودم، هنوز برای مرزبان‌شدن ترس وجودم را گرفته بود؛ اما به خودم گفتم: اگر من به خودم رأی ندهم و خود را قبول نداشته باشم، چه‌طور انتظار دارم برای این جایگاه انتخاب شوم؟ گفتم باید بتوانم و خدا را هزاران‌بار شکر که این خدمت روزی من شد.
من با کنگره۶۰ دوباره متولد شدم؛ إن‌شاءالله بتوانم در مسیر خدمت برای همدردهای خودم، قدمی حتی کوچک بردارم. از آقای مهندس و خانواده محترم‌شان و همه عزیزانی که برای پویایی کنگره۶۰ قدم برمی‌دارند تشکر می‌کنم.

مرزبان همسفر زهرا:

حضور مستمر در جلسات کنگره۶۰ و آموزش‌های جهان‌بینی چگونه به بازتعریف نگاه شما نسبت به اعتیاد و زندگی کمک کرد؟

من قبل از ورود به کنگره، تصور می‌کردم فرد معتاد آدم ضعیف‌النفسی است که هرلحظه اراده کند، می‌تواند مواد خود را ترک کند و دیگر مصرف نکند. همیشه افراد مصرف‌کننده را بی‌اراده و ترسو می‌پنداشتم؛ ولی با حضور در کنگره و در اولین جلسات، با توضیحات راهنمای تازه‌واردین در رابطه با سیستم‌ ایکس و تعریف درست اعتیاد، تازه متوجه شدم که در بدن فرد مصرف‌کننده چه اتفاقی می‌افتد و تنها چیزی‌که به درمان کمک نمی‌کند، همان اراده است؛ همین تعریف اولیه و ساده از اعتیاد و شخص مصرف‌کننده، دید من را نسبت به مقوله اعتیاد، به‌کلی تغییر داد و توانستم درک بهتری از وضعیت مسافرم داشته باشم.

شما لذت جایگاه سرداری و دنوری را چشیده‌اید، لطفاً از تفاوت این‌ها بگویید و این‌که جایگاه دنوری چه‌قدر در بزرگ‌شدن ظرفیت شما نقش داشته است؟

اولین حضور من در گل‌ریزان با مبلغ پانصدهزار تومان بود، هیچ درکی از سرداری و دنوری نداشتم و همیشه برایم عجیب بود که چگونه اشخاصی می‌توانند با بخشش پول و مال خود، در این امر عظیم سهیم باشند!
بذر سردارشدن من با عضویت در لژیون مجازی سردار بود که به‌عنوان مهمان حضور داشتم و بعد از اتمام جلسه، راهنما همسفر فاطمه به من گفتند: شما را از گروه حذف نمی‌کنم؛ چون می‌دانم به زودی سردار خواهید شد! همین جمله باعث تکانه‌ای در من شد و گل‌ریزان بعدی سردار شدم. مبلغ را به‌صورت اقساطی پرداخت کردم و هیچ سختی احساس نکردم؛ اما سال بعد تصمیم گرفتم کار بزرگتری انجام دهم، از این‌رو دنور شدم و پرداخت اقساط باعث شد، جیب من این پرداخت را احساس کند و حس‌وحال بهتری داشتم. سال بعد از آن نیز تصمیم گرفتم کل مبلغ دنوری را پیش از موعد پرداخت کنم و بتوانم آموزش‌هایی که از لژیون سردار دریافت کرده‌ام را عملی نمایم؛ اما با این وجود، احساس می‌کنم زمانی‌که بتوانم نشانی در بی‌نشانی را تجربه کنم، می‌توانم دانایی خود را به دانایی مؤثر تبدیل نمایم.

در جایگاه مرزبانی چه آموزش‌هایی کسب کردید؟

مرزبانی واقعاً راه‌رفتن روی گذاره‌های آتش است و من وقتی در این جایگاه خدمت خود را شروع کردم، تازه متوجه شدم چه‌قدر این خدمت صور پنهان دارد که قبلاً نمی‌دیدم. از نظر آموزش، به‌نظرم بیشترین بار آموزشی در این جایگاه است؛ چون باید با سلاح محبت و عشق بتوانی حافظ رعایت قوانین کنگره باشی. گاهی مجبور هستی، علی‌رغم میل باطنی خود، چهره جدی داشته باشی و فقط طبق قوانین حرکت کنی و ناخواسته باعث شوی حس دیگران خراب شود؛ اما با گذشت زمان متوجه می‌شوی که عمل سالم و درست را انجام داده‌ای و همه‌چیز طبق فرمان پیش می‌رود.
درس صبوری و بزرگترشدن ظرفیت وجودی، یکی از بهترین دریافت‌هایی است که در این جایگاه نصیب من شد. امیدوارم بتوانم لایق خدمت باشم، همیشه در مسیر کنگره بمانم، آموزش بگیرم و به دیگران کمک کنم.

افرادی که آشکار و پنهان، نقش خود را در احیاء انسان‌ها و برای یزدان پاک انجام می‌دهند، فرجامی نیک خواهند داشت.
از ایجنت شعبه وکیلی یزد، همسفر زهرا و مرزبانان همسفر هاجر و همسفر زهرا سپاسگزاریم که وقت خود را در اختیار ما گذاشتند. بسیار از سخنان آن‌ها آموزش گرفتم، امیدوارم همواره در سایه آموزش‌ها مستدام باشند و همیشه در مسیر سبز کنگره بدرخشند‌.

طراح سؤالات و مصاحبه‌کننده: همسفر مهدیه. ح رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
عکاس: همسفر زهرا. ط رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ارسال: راهنمای تازه‌واردین همسفر سمیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی وکیلی یزد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .