English Version
This Site Is Available In English

روز شکرگزاری

روز شکرگزاری

اولین جلسه از دوره‌ اول جشن هفته ایجنت و مرزبان همسفران کنگره‌۶۰ نمایندگی شفا مشهد به استادی ایجنت همسفر زهرا، نگهبانی مرزبان همسفر مریم و دبیری مرزبان همسفر ناهید با دستور جلسه «هفته ایجنت و مرزبان» روز دوشنبه ۲۴ شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خداوند را شاکر و سپاس‌گزارم برای این لحظه، این مکان و این صندلی که در اختیار من قرار داده شده تا بتوانم خدمت کنم و آموزش بگیرم. جشن ایجنت و مرزبان است. در کنگره۶۰، هر سال پنج جشن داریم. یکی از این جشن‌ها، جشن ایجنت و مرزبان است. خدمت آقای مهندس و خانواده‌ی محترم ایشان، تمامی ایجنت‌ها و مرزبانانی که در کنگره۶۰، در حال خدمت هستند، به‌خصوص مرزبانان شعبه‌ی شفا تبریک عرض می‌کنم.

خدمت مرزبانی، خدمتی سخت و سنگین است. خودم دوره‌ی مرزبانی را نگذراندم؛ ولی در کنار مرزبان‌ها که بودم، مشاهده می‌کردم که تمام کارهای اجرایی سیستم را مرزبانان انجام می‌دهند. واقعاً باید از زمان و وقت خود، به‌خصوص در جشن‌ها، بگذرند. به هر حال برنامه‌ریزی زیادی نیاز دارد، و اگر مرزبانان عشق را کنار خدمت بگذارند، می‌توانند به رشد و سازندگی برسند و یک درجه به تکامل نزدیک شوند. واقعاً مثل راه رفتن با پای برهنه روی گدازه‌های آتش است.

مسافر من، دو دوره در تهران مرزبان بود. آن زمان تازه باردار شده بودم و فرزند ما به دنیا آمده بود. در آن زمان بود که شرایط مرزبانی را درک کردم. با توجه به این‌که در آن‌جا کسی را نداشتیم و با بچه‌ی کوچک در شهری غریب بودیم، جرأت نکردم خدمت مرزبانی را انجام دهم. اما می‌دیدم که جدای از این‌که مسافر من وقت خود را برای شعبه می‌گذاشت، در خانه هم وقت می‌گذاشت. خدمت مرزبانی بسیار سنگین است و اگر با عشق و در کنار مثلث کنگره۶۰، (معرفت، عدالت، عمل سالم) انجام شود، یک مرزبان می‌تواند خدمت کند و بار خود را در کنگره۶۰، ببندد. بعد از آن، خدمتِ کمک‌راهنمایی است. به مرزبانان عاشق شعبه‌ی شفا خداقوت عرض می‌کنم.

اوایل تأسیس کنگره۶۰، به مدت سه سال مرزبانی وجود نداشت. خود آقای مهندس و لژیون‌هایی که تشکیل شده بود، تمامی کارهای یک مرزبان را در شعب انجام می‌دادند. نگهبان شعبه در کنار دیدبان‌ها این مسئولیت را بر عهده داشت. تصور کنید مرزبانان نباشند و فقط نگهبان بالای جایگاه باشد، در این صورت قطعاً یک سری به‌هم‌ریختگی‌ها ایجاد می‌شود. چون کنگره۶۰، رو به تکامل است، آقای مهندس در سال ۱۳۸۱ لژیون مرزبانی را تشکیل دادند. آن زمان پنج مرزبان آقا بودند. یکی از آن‌ها آقای مهدی معینی بود که هم‌چنان ایجنت و مرزبان بودند. دوست داشتم اسم ایشان را این‌جا بیاورم. فکر می‌کنم دیگر در کنگره۶۰ حضور نداشته باشند؛ اما من تلاش‌های ایشان را دیدم که چقدر خدمت کردند. بعد از تقریباً ۹ سال، طرحی داده شد که یک نفر به‌عنوان ایجنت با شال کرمی، که حدفاصل بین دیده‌بانی و مرزبانی است، شروع به خدمت کند. او به‌عنوان راهنمای مرزبانان و کسی که قوانین را از مرکز به شعبه منتقل می‌کند و مسائل شعبه را به نمایندگی‌های اصلی کنگره۶۰ بازگو می‌کند، شناخته شد.

برای خدمت کردن جایگاه‌های بسیاری وجود دارد. یازده سال است که در سیستم هستم. فقط در سفر اول خدمت‌گزار نبودم. از زمانی که من و مسافرم وارد سفر دوم شدیم، همیشه خدمت داشت. رمز ماندگاری در کنگره۶۰، را در خدمت کردن می‌بینم. آقای مهندس هم برای خدمت کردن و برای خدمت‌گزارها ارزش و اهمیت بسیار بالایی قائل هستند. می‌فرمایند: وقتی شالی را به گردن فردی می‌اندازم، آن فرد حرمت پیدا می‌کند و باید احترام او در سیستم حفظ شود. حتی اگر این شال را روی شاخه‌ای خشک قرار دهم، شما باید حرمت آن را نگه دارید. این احترام و نظم به تعالی سیستم کمک می‌کند.

امروز، روز قدردانی است. روز شکرگزاری و تشکر از مخلوق؛ که خود پیش‌زمینه‌ای برای شکرگزاری از خداوند و خالق ما است. این شکرگزاری‌ها بسیار لذت‌بخش هستند و به انسان انرژی می‌دهند. قدردانی به‌معنای اندازه است؛ اندازه‌ی هر فردی در قبال تشکر و قدردانی کردن از کسی است که به مدت چهارده ماه یا بیشتر خدمت می‌کند، عشق خود را نشان می‌دهد؛ چه با کلام، چه با حس، یا یک بغل قشنگ، یا پاکت؛ فرقی نمی‌کند؛ حتی با یک مشارکت زیبا.

من قدردانی کردن را بسیار دوست دارم؛ این‌که خود را با خودم و آموزش‌های کنگره ۶۰، بسنجیم. زهرایی که زمانی خساست داشت و خلق‌وخوی بد، حالا چه‌قدر بخشش دارم؛ چه در کلام و چه در قسمت مالی. فرقی نمی‌کند که چه‌قدر، مهم این است که بتوانم یک مشارکت یا یک دل‌نوشته تهیه کنم و در یک برگه بگذارم. خیلی چیزهای قشنگی وجود دارد که با آموزش‌ها شکل می‌گیرد.

امروز روز قشنگی است. با خدمت کردن، آموزش گرفتن و قدردانی کردن می‌توانیم شخصیت و مثلث شخصیت خود را در این سیستم بسازیم. احساس بی‌لیاقتی تبدیل به احساس شایستگی می‌شود. مثلث شخصیت را می‌توانیم با خدمت کردن شکل دهیم. برای این‌که خدمت‌های ما تبدیل به خیانت نشود، باید در صراط مستقیم باشیم؛ با معرفت، یعنی همان شناختی که به دست می‌آوریم؛ عمل سالم، که در خدمت ایجنتی و مرزبانی بسیار سنگین و سخت است؛ و در عدالت، تا بتوانیم به تعادل برسیم و حال خوش واقعی را تجربه کنید.

مرزبانان کشیک: همسفر وجیهه و مسافر علی‌اصغر
عکاس: همسفر زکیه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون هشتم)
تایپیست‌‌ها: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون نهم) همسفر یاسمین رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون شانزدهم)
ویرایش: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون هفتم) دبیر سایت 
ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون یازدهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی شفا مشهد

 

 

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .