English Version
This Site Is Available In English

نوری که خداوند به زندگی‌ام تاباند

نوری که خداوند به زندگی‌ام تاباند

خداوند را هزاران بار شاکرم که این فرصت بزرگ را به من بخشید تا به عنوان همسفر در کنگره حضور داشته باشم و قلم به دست بگیرم و از روزهای سخت زندگی‌ام بنویسم؛ روزهایی تاریک و بی‌نور که در آن غرق بودم؛ از ناامیدی‌ها و بلاتکلیفی‌هایی که گمان می‌کردم هیچ راهی پیش روی من نیست. همیشه تصور می‌کردم با داشتن همسری مصرف‌کننده، تمام سختی‌های دنیا بر دوش من افتاده و دیگر هیچ راه فراری ندارم؛ تنها چیزی که می‌دانستم این بود که باید بسوزم و بسازم.

اما در دل همان تاریکی‌ها، همواره از خداوند کمک می‌خواستم و به دنبال راهی می‌گشتم تا زندگی‌ام را که با وجود تمام سختی‌هایش همچنان عاشقانه دوستش داشتم، نجات دهم. در لحظه‌ای که به تاریک‌ترین و دشوارترین نقطه زندگی رسیده بودم، خداوند صدایم را شنید و راهی روشن، سرشار از آرامش و اطمینان را به سویم گشود و این‌گونه بود که با نعمت کنگره آشنا شدم. ورود به کنگره به زندگی من نوری تازه بخشید؛ امید و آرامش جایگزین رنج و سختی‌ها شد.

اکنون درک می‌کنم که به گفته جناب مهندس، باید آن تاریکی‌ها و دردها را تجربه می‌کردم تا به روشنایی امروز برسم. در پایان، از صمیم قلب آرزو می‌کنم تمام مصرف‌کنندگان جهان قدم در این راه بگذارند و آرامش و روشنایی را به زندگی‌شان بازگردانند. از جناب مهندس دژاکام به خاطر فراهم کردن این بستر ارزشمند و از راهنمای عزیزم خانم راضیه که در این مسیر یاور و همراه من بودند، بی‌نهایت سپاسگزارم.

نویسنده: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون‌ دوم)
رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون‌ دوم)
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد یزد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .