English Version
This Site Is Available In English

انسان‌های کم خرد همواره کارهای خود را عجولانه انجام می‌دهند

انسان‌های کم خرد همواره کارهای خود را عجولانه انجام می‌دهند

جلسه دوازدهم از دور دوازدهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی شعبه دنا؛ با استادی راهنما مسافر مجتبی ، نگهبانی مسافر حمید و دبیری مسافر علی با دستور جلسه «وادی هفتم؛ رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری؛ آنچه برداشت می‌نمائیم» روز سه‌شنبه مورخ ۱۸ شهریور ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷:۰۰ شروع به کارکرد

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مجتبی هستم یک مسافر. در ابتدا از نگهبان محترم جلسه به خاطر اعتمادی که به بنده داشتند و این فرصت را برای خدمتگزاری فراهم آوردند، کمال تشکر را دارم. همچنین از لژیون مرزبانی، ایجنت محترم و تمامی خدمتگزاران عزیز سپاسگزارم. پیشاپیش فرارسیدن هفته ایجنت و مرزبان را به تمامی مرزبانان و ایجنت‌های محترم در سراسر کشور و تمامی شعب تبریک و تهنیت عرض می‌کنم و امیدوارم خداوند متعال پاداش این خدمات ارزشمند را در زندگی خود و خانواده‌هایشان متجلی سازد.

در خصوص دستور جلسه؛ وادی هفتم سه مفهوم کلیدی را برای ما روشن می‌سازد: رمز، راز و کشف حقیقت. اگر بخواهیم درباره حقیقت صحبت کنیم، حقیقت چیزی است که ماندگار بوده یعنی، از ازل وجود داشته، اکنون نیز‌ وجود دارد و در آینده هم نیز خواهد بود؛ و خداوند، خود، حقیقت مطلق است.

ما شش وادی را پشت سر گذاشته‌ایم. از این شش وادی، چهار یا پنج مورد به مبحث تفکر اختصاص دارد. در هر کاری که می‌خواهیم انجام دهیم، چه در مسائل زندگی و چه در مسیر درمان اعتیاد، تفکر بنیادی‌ترین گام است. در وادی ششم به فرماندهی عقل رسیدیم و آموختیم که برای دستیابی به آن، باید رمز و راز هر کاری را کشف کنیم.

همان‌طور که در کتاب ۶۰ درجه نیز آمده، بسیاری از انسان‌ها مسیرهای گوناگونی را پیموده‌اند، اما به نتیجه نرسیده‌اند؛ چرا که بهترین راه را انتخاب نکرده بودند.

نوشتاری داریم که همواره در جلسات قرائت می‌شود و بیان می‌دارد: «اکثر انسان‌ها به دنبال کوتاه‌ترین راه برای رسیدن به هدف و نتیجه هستند؛ اما با کوتاه‌ترین راه به نتیجه نخواهند رسید.»

این وادی دو موضوع مهم را برای ما تبیین می‌کند: انسان‌های کم‌خرد همواره کارهای خود را عجولانه انجام می‌دهند و کوتاه‌ترین راه را برمی‌گزینند. در مقابل، انسان‌های خردمند اهل تفکر هستند. در وادی‌های قبلی تأکید شد که تفکر کنیم، از ناامیدی خارج شویم و تفکر را در زندگی خود کاربردی نماییم. برای رسیدن به هدف، برای رهایی از جهان اعتیاد، از مشکلات و سختی‌ها، چه باید کرد؟ باید رها شد!

هنگامی که وارد کنگره شدیم، هدفمان درمان بود. برخی می‌گویند: «آقا، من وارد کنگره می‌شوم تا ترک کنم.» و برخی دیگر می‌گویند: «من اینجا می‌آیم تا به حال خوش برسم.» چرا؟ زیرا به دنبال راه درست هستند. می‌خواهند رمز و راه را بیابند، کلید را کشف کنند.

در این وادی همان‌طور که مطالعه می‌کردم با دو مفهوم حقیقت و واقعیت روبرو می‌شویم. حقیقت، همان خداوند است. حقیقت این است که وقتی خداوند انسان را آفرید، فرمود: «دروغ نباید گفت، تهمت نباید زد، دزدی عملی ناپسندانه است.» این‌ها حقایقی هستند که باید در زندگی‌مان کاربردی شوند و واقعیت، چیزی است که اکنون به عینه می‌بینیم. در کنگره، واقعیت برای ما تبیین می‌شود. چه چیزی را در کنگره واقعیت می‌بینیم؟ کسانی که به درمان رسیده‌اند، به حال خوش دست یافته‌اند، و کسانی که فرمانبردار بوده‌اند. همان‌طور که در جلسه قبل گفته شد، فرماندهی عقل. کسی که فرمانبردار خوبی باشد، به فرماندهی جسم خود می‌رسد و قطعاً به واقعیت و حقیقت دست خواهد یافت.

اما کسی که بخواهد بی‌هدف در کنگره حضور یابد، مثلاً بگوید: «امروز به خاطر همسرم می‌آیم، امروز به خاطر راهنمایم می‌آیم، امروز به جلسه می‌آیم»؛ اما وقتی جلسه تمام شد، بدون هیچ برداشتی از جلسه خارج شود، گنگ و کور از اینجا می‌رود و حالش همواره ناخوش خواهد بود.

وادی هفتم برای ما روشن می‌سازد که اگر می‌خواهید حقیقت را کشف کنید و واقعیت را بیابید، باید به درک، آگاهی و فهم برسید. و درک و آگاهی و فهم چگونه به دست می‌آید؟ با آموزش، با آموزش‌های ناب کنگره. وقتی راهنما می‌گوید CD بنویس، فردی ممکن است بگوید: «من وقت CD نوشتن ندارم، من کار دارم.» یک هفته، دو هفته، چهار هفته می‌آید، CD نمی‌نویسد و سرانجام از مسیر خارج می‌شود. خارج شدن از مسیر به دلیل CD ننوشتن است. عزیزان، گاهی اوقات گردباد کنگره، فرد را در مثلث جهالت، در ترس، ناامیدی، منیت و غرور قرار می‌دهد. کاربردی کردن این مفاهیم تنها با آموزش ممکن است.

و یک موضوع دیگر که می‌خواستم درباره ایجنت و مرزبانان عزیز بگویم: هفته آینده، هفته مرزبان و ایجنت است. عزیزان توجه داشته باشید، تمامی خدمتگزارانی که در کنگره بدون هیچ چشم‌داشتی خدمت می‌کنند… آقای مهندس چهار جشن را برای ما تعیین کرده‌اند و می‌فرمایند که باید قدردانی کنیم. قدردانی نیز تنها مختص کنگره نیست، بلکه در خانواده‌ نیز صادق است.

باید از همسرتان، از فرزندتان، از کسی که به شما خدمت می‌کند، قدردانی نمایید.

در کنگره ۶۰، این عزیزان از جمله مرزبانان محترم، شعبه را ساعت یک بعد از ظهر باز می‌کنند. آخرین نفری هم که از شعبه خارج می‌شود، مرزبان است! شاید شش تا هشت ساعت در کنگره بدون هیچ چشم‌داشتی خدمت می‌کنند. پولی از کسی نمی‌خواهند؛ حال خوبشان برایشان کافی است. و وظیفه تک‌تک ما است که انشاالله در هفته ایجنت و مرزبان با یک دلنوشته بسیار زیبا و یک پاکت (مقدار پول مهم نیست عزیزان، آن قدردانی کردن بسیار مهم است) این موضوع را مد نظر داشته باشیم تا بتوانیم یک جشن بسیار باشکوه برگزار کنیم.

از اینکه به صحبت‌های بنده توجه نمودید، از تک‌تک شما عزیزان سپاسگزارم. لطفاً خودتان و آقای مهندس را تشویق بفرمایید.

اهداء تقدیرنامه لژیون سردار:

تایپ: مسافر جواد لژیون سوم 

ویرایش: راهنما مسافر مجید لژیون یازدهم 

بازنگری و ارسال: مسافر طاها لژیون دوم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .