رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت مینماییم؛ این کلام، چراغی است در تاریکیهای ذهن ما، یادآور اینکه پیش از هر گامی باید مسیر را بشناسیم و بدانیم از آن چه چیزی برداشت خواهیم کرد. درست است که عقل فرمانروای مطلق ماست، اما اگر راه را گم کرده باشیم، فرمانهای عقل نیز ما را به مقصد درست نمیرسانند. وادی هفتم، همچون راهنمایی در کوهستانهای ناشناخته، ما را بهسوی کشف گنجینههای حقیقت هدایت میکند.
تجربه ده سال مصرف قلیان؛ راهی به ناکجاآباد؛ ده سال، یک دهه از عمرم را وقف عادتی کردم که شاید در ابتدا، راهی برای فرار از دغدغهها، همراهی با دوستان یا تجربهای متفاوت به نظر میرسید. دود غلیظی که هر بار حلقه میزد، گمان میکردم مرهمی بر زخمهاست، اما در حقیقت، تنها راه رسیدن به آرامش واقعی را تاریکتر میکرد. من این مسیر را انتخاب کرده بودم، اما آیا میدانستم برداشت من از آن چه خواهد بود؟ در ابتدا قلیان برایم نمادی از رهایی بود. دودش را که استنشاق میکردم، احساس میکردم باری از دوشم برداشته میشود و گویی در میان انبوه مشکلات روزنهای از آرامش یافتهام. این خود مسیری بود که در ظاهر ما را از رنج میرهاند، اما در باطن به تاریکی میکشاند.
درگیر لذتهای آنی، فراموش کرده بودم که هر انتخابی هزینهای دارد. مسیر دودآلود قلیان مرا از راههای سالمتر و پربارتر زندگی دور میکرد سلامتی جسم، شفافیت ذهن و ارتباطات عمیقتر، همگی در مه دود قلیان محو میشدند. این غفلت یکی از بزرگترین اشتباهات من در یافتن راه بود. درنهایت آنچه برداشت کردم، چیزی جز وابستگیهای بیهوده و مهمتر از همه دور شدن از سلامتی و تعقل واقعی نبود. برداشت اول من، وابستگی بود؛ وابستگی به مادهای که جسم و روح را تسخیر میکرد و رهایی از آن دشوار بود؛ این وابستگی همچون زنجیری نامرئی مرا به دور خود میپیچید و هرگونه تلاش برای رهایی را دشوار میساخت.
بزرگترین برداشت منفی دیگرم، دوری از حقیقت و آرامش واقعی بود. آرامشی توهمی که قلیان ایجاد میکرد، در برابر سکوت پرمعنای درونی رنگ میباخت، آرامشی که در حقیقت درگرو سلامتی، تعادل و خودشناسی است. وادی هفتم به من آموخت که انسانها دودستهاند: کمخردانی که ابتدا عمل میکنند و بعد به عواقب آن میاندیشند و خردمندانی که پیش از سخن و عمل، مقصد را میشناسند و راه درست را انتخاب میکنند. من در آن ۱۰ سال ناخواسته در دسته اول قرارگرفته بودم با هر پک قلیان نهتنها راه را گم میکردم بلکه برداشتهای اشتباهی از زندگی و لذت داشتم. غرق در لذتی لحظهای، عواقب طولانیمدت را نادیده میگرفتم که هر قدمی در آن مسیر گامی بود بهسوی جهل و غفلت و برداشتهایم نیز، جز تلخی و پشیمانی چیزی در بر نداشت.
اکنونکه این وادی را درک کردهام، میدانم که حقیقت نه در دود قلیان، بلکه دریافتن راه درست و برداشت آگاهانه از آن است. قدم گذاشتن در مسیر کنگره یعنی پذیرفتن این حقیقت که باید راه را شناخت، مقصد را تعیین کرد و با تفکر و تأمل گام برداشت. تغییر مسیر، آغاز برداشتهای نوینی است؛ برداشتهایی از جنس سلامتی، آرامش و درک عمیقتر از زندگی.
مسیر کنگره ۶۰ همان راهی است که پیشازاین در تاریکی جستجو میکردم. این راه نهتنها به من آموخت چگونه از بند وابستگیها رها شوم، بلکه یادم داد برداشتهای صحیحی از زندگی داشته باشم. راه کنگره با تکیه بر علم و تجربه، چراغی است که در تاریکی بر ذهن ما میتابد، برداشتهای من از این مسیر بهکلی دگرگون شدهاند. سلامتی جسم و روان، آرامشی که از درون جوشیده، افزایش اعتمادبهنفس و درک عمیقتر از چرایی خلقت، همگی ثمرات شیرین این راه هستند. این برداشتها همانند میوههای رسیده، لذت و رضایت واقعی را به ارمغان میآورد. راز کشف حقیقت در توانایی ما برای یافتن راه درست و سپس برداشت هوشمندانه از آن نهفته است. این وادی دعوتی است به تأمل، به سنجش عواقب و به انتخاب مسیری که ما را بهسوی کمال و سعادت هدایت کند نه به ورطه پشیمانی.
حقیقت در دود قلیان پنهان نبود بلکه در پیدا کردن راهی بود که مرا به سمت نور هدایت کند. این راه همان شناخت خود، شناخت جهان و شناخت خالق است. درنهایت هدف از یافتن راه و برداشت درست، رسیدن به کمال و سعادت است. سعادتی که نه با مال و ثروت بلکه با سلامت، آرامش و درک عمیقتر از هستی به دست میآید. این وادی گنجینهای است که اگر آن را کشف کنیم، کلید سعادت ابدی را در دستان خود خواهیم داشت.
منبع: سیدیهای وادی هفتم
نویسنده: مسافر نیکوتین پروین رهجوی راهنمای ویلیام وایت همسفر مریم (لژیون ویلیام وایت)
ویرایش و ویراستاری: همسفر رها رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم) دبیر سایت
ارسال: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون هشتم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی خلیجفارس بوشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
38