اولین جلسه از دوره دهم کارگاههای آموزشی- خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی ارکیده کرمان، با استادی دبیر محترم شورا مسافر مونا، نگهبانی مسافر خدیجه و دبیری مسافر اعظم، با دستور جلسه "از فرمانبرداری تا فرماندهی" روز چهارشنبه ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۱:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان مونا هستم یک مسافر
در ابتدا میخواهم در مورد موضوعی صحبت کنم؛ آقای مهندس در جلسه روز یکشنبه اعلام کردند از این پس به جای استاد امین، ایشان را دکتر امین خطاب کنیم، چراکه جانشین بنیان کنگره ۶۰ هستند و زحمات بسیار زیادی برای کنگره 60 کشیدهاند، دکترای کیهانشناسی دارند که همان جهانبینی است و از این طریق آموزشهای زیادی به ما دادهاند و همچنان در حال آموزش دادن هستند. دیروز هم فایل صوتی "از فرمانبرداری تا فرماندهی" را صحبت کردند. آقای مهندس توضیح دادند که ما القاب را از کنگره برداشتهایم و به کسی حاج آقا، حاج خانم، سید، دکتر یا مهندس نمیگوییم. اما آقای مهندس که بنیان کنگره ۶۰ میباشند و با بسیاری از ارگانها و ستاد در ارتباط هستند، عنوان مهندس را برای خودشان به کار میبرند، الحق هم ایشان مهندس اعتیاد هستند، اولین و بهترین مهندس در این زمینه.
امروز در مورد دستور جلسه هفتگی صحبت میکنم و در ادامه جشن یک سال رهایی خانم الهام را در کنار هم برگزار میکنیم.
دستور جلسه امروز از فرمانبرداری تا فرماندهی است. این یک قانون است و در مورد تمام انسانها صادق میکند. هیچ کسی فرمانده لایقی نمیشود، مگر اینکه فرمانبردار بسیار خوبی بوده و کاملا از آن مرحله عبور کرده باشد، در آن صورت به فرماندهی میرسد.
هیچگاه فردی که چند ماه است به کنگره آمده و سفرش را شروع کرده، به عنوان راهنمای لژیون، مرزبان یا ایجنت معرفی نمیشود، چنین کاری نمیتوان انجام داد، چرا که سیستم رو به سقوط و نابودی میرود. کسی که هنوز آموزشی دریافت نکرده و تجربه کافی ندارد، قطعا نمیتواند برای دیگران الگوی مناسب و فرمانده خوبی باشد. کنگره مثال بارزی است تا ما بتوانیم به اصل این دستور جلسه پی ببریم.
بسیاری از افراد تحت فرماندهی راهنمای خود به درمان و رهایی رسیدند، و پس از آن با دریافت آموزشها و آزمونهای مداوم، خودشان راهنما شده و برای شاگردان خود یک فرمانده میشوند. اگر خدمت خود را به خوبی انجام دهند، به عنوان مرزبان یا ایجنت یک شعبه انتخاب خواهند شد. چنین شخصی اگر پیش از این 20 رهجو داشته، وقتی تجربه مفید به دست آورد و خدمات ارزشمند انجام داد، او را برای خدمت مرزبانی، اسیستانتی و حتی دیدهبانی انتخاب میکنند، و هدایت ۲۰۰، ۳۰۰ و یا ۱۰۰۰ نفر را به او میسپارند.
این همان ظرفیت است، ما فرمانبرداری میکنیم تا نقطه تحمل در ما بالا رود. فرمانبرداری میکنیم تا ظرفیت بیشتری به دست آوریم و بتوانیم مسائل و مشکلاتمان را حل یا تحمل کنیم. ما اولین بار که با مواد آشنا شدیم، با سه گرم یا پنج گرم شروع نکردیم، بلکه از مقدار اندکی آغاز شد. سپس روز بعد، هفته بعد و ماه بعد، ذرهذره مقدار مصرف زیاد و زیادتر شد و تبدیل به فردی مصرفکننده شدیم. زمانی تمام قدرت و انرژی ما، تمام رفتوآمدها و تصمیماتمان بر عهده خودمان و طبق فرمان عقل بود، اما وقتی مصرفکننده شدیم، ذرهذره این فرماندهی از دست ما خارج شد، چرا که نقض فرمان کردیم.
دکتر امین در سی دی نقض فرمان میگویند؛ وقتی وارد تاریکی میشوی و در مسیر ضد ارزشها و نیروهای منفی قدم میگذاری، درواقع نقض فرمان کردهای، چرا که فرمان میگوید؛ زندگی سالم و عقل سالم داشته باش. وقتی ما خلاف این فرمان حرکت کردیم، یعنی نقص فرمان!
اگر بخواهیم بدانیم نقض فرمان کار کیست؟ کار شیطان، نیروهای مکمل یا اضداد است. وقتی وارد تاریکی شدم، دیگر افسار دست من نیست. دست شیطان است، او به من دستور میدهد چه موقع بخوابم یا بلند شوم، کجا بروم، کجا نروم، حتی مواد مصرف کنم یا نکنم... تا زمانی که دوباره نوری هویدا شود، و آن نور برای ما، کنگره 60 بود، راهنمایانی که به ما کمک کردند تا درمان شویم و بتوانیم دوباره کنترل و فرماندهی جسم و روان خود را دست بگیریم.
سی دی صیام به خاطر آمد، صیام یعنی چه؟ یعنی کنترل، کنترل بر خود، که داستان روزه گرفتن ما در ماه رمضان همین است. ما روزه میگیریم تا کنترل بر خود را بیاموزیم، هر موقع خواستیم سیگار نکشیم، هر موقع خواستیم آب یا غذا نخوریم، فقط زمان سحر و افطار مجاز به خوردن هستیم. در طول سفر نیز همین روش را در پیش میگیریم، داروی OT خود را هر زمان که دلمان خواست مصرف نمیکنیم، بلکه در زمان مشخص شده توسط راهنما ۶ صبح، ۲ بعد از ظهر و 9 شب، مقداری که برای ما تعیین شده را استفاده میکنیم. اگر به ما گفتند هر وعده ۲ سیسی دارو استفاده کن، باید فرمانبرداری کنیم. اگر گفته میشود سی دی وظایف رهجو را بنویس، فرمانبرداری کنیم. ذرهذره این فرمانبرداری باعث قدرتمند شدن من میشود. انشاالله بتوانیم در پایان سفر اول، فرمانده جسم و روان خود باشیم.

سخنان استاد در مورد تولید خانم الهام:
اولین سال رهایی خانم الهام را در راس به آقای مهندس، گروه خانمهای مسافر، خانم الهام و همسفر خوبشان خانم نازنین و مادر ایشان تبریک میگویم. خانم الهام از اولین رهجویان لژیون دوم نمایندگی ارکیده کرمان بودند. از همان ابتدا روحیه شاد طبع شوخی داشتند. اعتیاد برای همه دردها و رنج هایی به دنبال دارد، خانم الهام نیز با مشکلات جسمی و بیماریهایی که داشتند، و با مصرف B2 به کنگره آمدند، از اضافه وزنی که داشتند احساس ناراحتی میکردند، از اینکه در زمان مصرف، در جایگاه یک مادر وظایف خود را انجام نمیدادند و مشکلات و مسائل زیادی برای خانواده ایجاد کردند، غمگین بودند، اما هوشیار و بیدار، میخواستند جبران کنند و دوست داشتند برای به دست آوردن حال خوب تلاش کنند. از همان روزهای اول که به عنوان تازه وارد به کنگره آمدند، میخواستند شیکپوش، زیبا، خوشاندام و سالم باشند. این بسیار ارزشمند است که یک بانو به خودش اهمیت دهد. ما باید بتوانیم هم به صور آشکار و هم به صور پنهان خود اهمیت بدهیم، چرا که هر دو مقوله لازم و ملزوم یکدیگر هستند.
خانم الهام سفر اول خود را سپری کردند و خدا را شکر توانستند به درمان و رهایی برسند. بعد از آن، بسیار خواهان خدمت بودند و هستند، عاشق خدمت و کمک کردن به دیگران، به کسانی که از راه میرسند و دردمند هستند، مثل گذشته خودشان... بارها عنوان کردند که برای هر خدمتی، حتی خارج از کرمان آمادگی دارند. علاوه بر این که در شعبه برای خدمت کردن تلاش میکنند، دوست دارند در شهرهای اطراف مثل یزد، زاهدان و شیراز خدمت داشته باشند. من به خاطر این بینش و دیدگاه یک شخص رهاشده، بسیار خوشحالم.
به خانم سولماز بسیار تبریک میگویم؛ ایشان راهنمای نازنین، همسفر قدرتمند خانم الهام هستند. خانم نازنین با وجود سن کمی که دارند، اما عاشق کنگره هستند و بسیار قدرتمند حرکت کردند، از همان روزهای اول همیشه همراه و حامی مادرشان بودند، سیدیهایشان را مینویسند و خیلی خوب مشارکت و صحبت میکنند. این موضوع در لژیون خیلی کمک کننده است. روزهایی که خانم سولماز تشریف نداشتند، خانم نازنین بچههای کوچکتر را آرام نگه میداشتند، این خدمات از دیدگاه ما پنهان نیست، امیدوارم بعد از اینکه به سن قانونی رسیدند، یک لژیون بسیار خوب و قدرتمند داشته باشند و بتوانند تجربیات خود را در اختیار همسفران خانم قرار دهند، و در ادامه خیلی قویتر و در پرتو قوانین و حرمتهای کنگره عمل کنند. این عزیزان، دو الگوی خوب از افرادی هستند که جلودار بوده و در کنگره به رهایی رسیدهاند.
پیام تولد خانم الهام:
خانم الهام، اولین سالگرد مبارک
با حرکت راه نمایان میشود. شما همانند رود با تلاش و استقامت در راه رسیدن به خواستههای خود قرار دارید.
اعلام سفر خانم الهام:
آنت ایکس مصرفی: قرص B2- روش درمان: DST- داروی درمان: OT- مدت سفر: ۱۳ ماه و ۷ روز- نام راهنما: سرکار خانم مونا- مدت رهایی: ۱ سال و ۱۱ ماه- ورزش در پارک: بدمينتون
صحبت های خانم الهام:
سلام دوستان الهام هستم یک مسافر
از خانم مونا، خانم سولماز و کلیه خدمتگزاران تشکر میکنم و از خداوند میخواهم همیشه در کنار خانواده شاد باشند.
من به کمک خانم مونا استاد ارزشمند و قدرتمندم، و یازده ماه است که به درمان و رهایی رسیده ام، خیلی خوشحالم و هیجان دارم و این جایگاه را برای همه شما آرزو میکنم.
حس و حالی که امروز تجربه میکنم، به راحتی به دست نیاوردم، خواسته داشتم و برای رسیدن به آن خیلی تلاش کردم، اگر جایی اشتباهی داشتم، از راهنمای عزیزم میخواستم به موقع به من گوشزد کند تا اشتباه خود را جبران نمایم، زیرا همیشه میخواستم پیشرفت کنم.
این هفته خیلی با خود فکر میکردم که چگونه صحبت کنم و چه بگویم، فقط میخواهم بگویم اگر این شال دور گردن من است، برای آن زحمت کشیدهام. خیلی خوشحالم که خداوند مرا لایق دانست تا بتوانم در بخش تازه واردین خدمتگزار باشم. آرزو دارم مانند راهنمای عزیزم، همیشه قدرتمند، زیبا و شیکپوش باشم. و اگر توفیق داشتم به عنوان سفیر به شعب دیگر بروم، یک نماینده خیلی خوب باشم، تا راهنمایم از من راضی باشند و به من افتخار کنند.
صحبت های خانم سولماز راهنمای همسفر نازنین:
سلام دوستان سولماز هستم همسفر، راهنمای خانم نازنین
این روز زیبا را به تمام اعضا، خانم مونا، خانم الهام، نازنین عزیز و مادربزرگش تبریک میگویم. نازنین جزو اولین رهجوهای لژیون من بود. در ابتدا که با مسافر خود به کنگره میآمد، به دلیل سن کمی که داشت، نمیتوانست همزبانی لازم را داشته باشد، اما بسیار مسئولیتپذیر و فرمانبردار و یار من در لژیون بودند. روزهایی که من از تهران میآمدم، اگر دیر میرسیدم، یا پنجشنبهها در پارک حضور نداشتم، دبیر لژیون بودند و اکثر کارها را با هماهنگی من انجام میدادند. این نشان میدهد که آموزشها را بسیار خوب فرا گرفتهاند. با وجود سن کم و اینکه باید تکالیف مدرسه هم انجام میدادند، اما همیشه سیدیهای خود را مینوشتند. تمام اینها به دلیل برنامهریزی خوب و هماهنگی است که با کنگره دارند. من از ایشان راضی هستم، کنگره میخواهد همسفران نیز قوی حرکت کنند.
ما همیشه میگوییم همسفر باید مسافر را رها کند، تا مسافر به درمان برسد، این یک اصل است. در کرمان به دلیل پایین بودن سن همسفران، مسافر باید همسفر را رها کند! آقای مهندس میگویند: ما در کنگره ناز درمانی نداریم، ما میخواهیم رهجو تغییر کند، آموزشها را دریافت نماید و تبدیل به بهترین ورژن خود شود. این امر زمانی محقق میشود که مسافر، همسفرش را رها کند و او را به راهنما بسپارد و با اعتماد به کنگره و راهنما، اجازه دهد همسفر مسیر تکاملی و آموزشی خود را طی نماید.
از خانم الهام تشکر میکنم که اجازه دادند من و نازنین در یک مسیر، همسو با آموزشها قدم برداریم. خانم الهام اوایل سفر، پذیرش اینکه فرد دیگری کنار دخترشان قرار بگیرد و با او صحبت کند برایشان سخت بود، احساس میکردند این قضیه در رابطه مادر و فرزندی آنها خللی به وجود میآورد. در حالی که باعث شد این رابطه محکمتر شود، و اکنون دوشادوش یکدیگر، یک مسافر و یک همسفر قوی هستند، هر دو خواسته خدمت دارند، امیدوارم در زمینه مالی هم در لژیون سردار بتوانند خدمتگزار باشند.
صحبت های همسفر نازنین دختر خانم الهام:
سلام دوستان نازنین هستم یک همسفر
امروز خیلی خوشحالم و احساس عجیبی دارم، روز خیلی قشنگی است، بهترین روز برای من است. زمانی که وارد کنگره شدم، خودم را نمیشناختم و درونم پر از کینه بود. در سفر اول، اعضای کنگره برایم بیاهمیت بودند، اما اکنون به عضو اصلی زندگیام و به دوستان خوبم تبدیل شدهاند. برعکس؛ کسانی که برایم عزیز بودند، امروز از زندگیام حذف شدند، این نشان میدهد که چقدر آموزشهای کنگره میتواند ما را تغییر دهد.
از راهنمای عزیزم خانم سولماز تشکر میکنم که به من قشنگترین احساس دنیا را که عشق ورزیدن و دوست داشتن است آموختند. صحبت های آقای مهندس به ما میآموزد، مرکز اصلی ما قلب ماست و قلب جایی است که میتوانم به دیگران عشق بورزم و دوستشان داشته باشم.
وقتی وارد سفر دوم میشویم. کار سختتر میشود، زیرا وقتی در راه صراط مستقیم قرار میگیریم، نیروهای منفی بیشتر راه انسان را سد میکنند و احساسات منفی سراغمان میآیند. تنها چیزی که مرا نجات داد این بود که از راهنمای خود فرمانبرداری کردم و سیدیهای آموزشی را نوشتم. در بسیاری موارد خانم سولماز اشتباهم را به من گوشزد کردند، شاید در آن لحظه احساس خیلی بدی داشتم، ولی بعد متوجه شدم آنچه مرا نجات داد، همان گوشزدها و آموزشهای راهنمایم بود.
امروز از خودم، زندگی و جایگاهی که در هستی دارم، واقعاً راضی هستم و تلاش میکنم عیبهایی که در رفتار، در صور پنهان و آشکارم وجود دارند را برطرف نمایم و همسو با آموزشها، پیشرفت کنم.
از راهنمای عزیز مسافرم سرکار خانم مونا خیلی تشکر میکنم که باعث شدند مسافرم به درمان و حال خوب برسد. از راهنمای اول مسافرم، خانم فاطمه، و از تکتک خدمتگزاران تشکر میکنم. همچنین از تمام عزیزانی که در این مکان با آغوش گرم، انرژی مثبت و روی خندان به ما عشق میورزند و باعث میشوند برای آمدن به کنگره لحظهشماری کنیم، سپاسگزارم.
صحبت های خانم معصومه مادر خانم الهام:
سلام دوستان معصومه هستم یک همسفر
من از دخترم تشکر میکنم و خیلی از او راضی هستم، واقعا حالش خوب شده و تغییر کرده، از تمام کسانی که در این مسیر به دخترم کمک کردند سپاسگزاری میکنم.

خواسته اول: خدمت به مادرم، تا بتوانم زحماتش را جبران کنم.
خواسته دوم: دوست دارم پهلوان شوم، و بعد یک ون خریداری کنم و با اجازه آقای مهندس و خانم مونا، عهدهدار رفتوآمد سفیرانی باشم که برای خدمت به شهرهای دیگر میروند.
تایپ: مسافر صدری- لژیون دوم- نمایندگی ارکیده کرمان
ویرایش: مسافر فرزانه- لژیون چهارم- نمایندگی ارکیده کرمان
بازبینی و ارسال: مسافر خاطره
- تعداد بازدید از این مطلب :
150