چهاردهمین جلسه از دوره چهل و چهارم سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰؛ ویژه مسافران و همسفران؛ نمایندگی ابوریحان با استادی پهلوان محمد حسن، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر مجید با دستور جلسه ( وادی هفتم و تاثیر آن روی من) در تاریخ ۱۵ شهریور ماه ۱۴۰۴راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان محمد حسن هستم یک مسافر، خداوند را شکر میکنم که توانستم در شعبه شما خدمتگزار باشم و آموزش بگیرم. از آقای مهندس و از دیدهبانهای محترم به خصوص آقای زرکش دیدهبان لژون سردار تشکر میکنم همینطور از ایجنت محترم و از نگهبان جلسه که من را قابل دانستند، تشکر میکنم. دستور جلسه این هفته وادی هفتم است. رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است، یکی یافتن راه و دوم آنچه برداشت می نماییم. ما۶ وادی را پشت سرگذاشتیم تا به این وادی رسیدیم، وادی اول وادی تفکر است و در این وادی باید نیازهای واقعی مان را از خواستههای نفس مان تشخیص دهیم. باید اولویت بندی نماییم. شاید در این وادی به واسطه فاصله زیاد با اهداف مان کمی ناامید شویم! به وادی دوم که وادی امید دادن به انسان میباشد می رسیم. بعد وادی سوم که وادی اعتماد به نفس است و هیچکس نمیتواند به اندازه خود انسان مسئول کار خویش باشد. میرسیم به وادی چهارم وادی خودشناسی که حد و حدود کارها و حتی خداوند را مشخص میکند! انسان را میشکافد و مراتب نفس را بیان میکند، توقعات اضافی را از انسان میگیرد و مسئولیت خداوند را مشخص میکند که نباید توقع بیجا داشته باشیم! در وادی پنجم با تزکیه و پالایش همه کارها برای پیدا کردن راه است! در وادی پنجم پلههایی مطرح میشود مثل برگشت از ضد ارزشها پسانداز، خودداری و در نهایت توکل رضا و تسلیم تا این که به وادی ششم یعنی رسیدن نور عقل به انسان. در این وادی روزنه موجودیت باز میشود و نور عقل به انسان میرسد تا انسان بتواند راه درست را انتخاب نماید! در اینجا وارد وادی هفتم یعنی انتخاب راه درست می شویم و بعد از آن برداشت درست و صحیح از آن که همه این کارها در طول سالها انجام شد و من راهم به کنگره افتاد، مسیر درست را انتخاب کردم، سالها در تاریکیها قرار داشتم، گمراه شده بودم و مورد غضب قرار گرفته بودم، کنگره تمام اینها را به من برگرداند و من به اندازه فهم خودم از تاریکی بیرون آمدم و مهندس شفاعت من را کرد و من از غضب خداوند دور افتادم! آقای مهندس میفرماید که هیچ چیز در این دنیا متعلق به ما نیست و هر چیز که به ما تعلق میگیرد، روزی باز خواهد گرفت! حضرت ابراهیم میفرماید من چیزی را که افول کند و از بین برود دوست ندارم! ما در زندگی مادی همه چیز را از دست خواهیم داد و در نهایت جسم مان را نیز از دست خواهیم داد! من انسان خردمندی نبودم و هنوز هم نیستم ولی سعی کردم در کنگره و در لژیون سردار با باز نمودن این روزنه موجودیت خرد بیشتری دریافت نمایم! با بخشش مالی این نور عقل و این خرد بیشتر به من تابیده شد! آقای مجدیان در لژیون رودکی یک مثالی زد که همیشه در ذهن من باقی مانده است، نور عقل مثل یک انسانی میماند که در تاریکی مطلق قرار گرفته و مشغول خوردن یک غذایی با اشتهای کامل است، شخصی یک کبریتی را روشن میکند و چند لحظه نور ملایمی میتابد و او اطراف خود را میبیند، حتی میبیند داخل غذای خود یک سوسک افتاده و بعد از تاریکی مجدد دیگر آن نمیتواند غذا را با اشتها بخورد! کسانی هم که وارد کنگره میشوند آن نور عقل به وجودشان تابیده میشود و اگر حتی برگشت هم بخورند دیگر نمیتوانند مثل قدیم ادامه دهند و از مصرف لذت ببرند! کنگره ۶۰ نوری را به زندگی انسان وارد میکند که راههای زیادی را در زندگی میگشاید و راه آن خدمت مالی در کنگره است! از این که به صحبتهای من گوش کردید از همه شما سپاسگزارم.
مرزبان کشیک مسافر حمید
ضبط صدا مسافر علی
تایپ مسافر منصور
عکس مسافر محمد
ویراستاری و ارسال مسافر حامد
- تعداد بازدید از این مطلب :
79