English Version
This Site Is Available In English

کنگره۶۰ اولین نعمت و لطفی که به ما می‌کند فرماندهی جسم ما را به خودمان برمی‌گرداند

کنگره۶۰ اولین نعمت و لطفی که به ما می‌کند فرماندهی جسم ما را به خودمان برمی‌گرداند

سومین جلسه از دور بیست و پنجم کارگاه‌های آموزش عمومی کنگره ۶۰ شعبه باباطاهر همدان به استادی راهنمای محترم مسافر عباس و نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر علی‌اکبر بادستور جلسه (از فرمانبرداری تا فرماندهی) پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود. 

 

 

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان عباس هستم مسافر، خدای خودم را شاکر و سپاسگزارم که این سعادت را پیدا کردم که در جمع دوستان قرار گرفته و آموزش بگیرم خدای خودم را شاکرم که من شاهد اولین‌های خود در این شعبه بودم، برای اولین بار دبیر و نگهبان جلسه شدم حتی سردار و دنور شدم و اولین رهایی‌ رهجوی خود را که در این شعبه بود و امروز هم تولد یک‌سال رهایی یکی از رهجوهای خوب من در این شعبه است، از این بابت خدا را شاکر و سپاسگزارم‌. از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان و تمام دیده‌بانان عزیز تشکر می‌کنم که این بستر را فراهم نمودند که من در اینجا آموزش ببینیم و به درمان برسم. از راهنمای سفر اولم آقای فریبرز دهقان کمال تشکر را دارم که هرچه دارم همچون این حال خوب را مدیون این عزیز هستم و از راهنمای سفر دومم آقای عبدالله صدیقی عزیز، درمان سیگارم آقای نوروزی و راهنمای جونزم آقای عزیزی کمال تشکر را داشته و آرزوی بهترین‌ها را برای این عزیزان دارم، از ایجنت محترم، مرزبانان عزیز و تمام خدمتگزاران شعبه تشکر می‌کنم به‌خصوص از آقای نظری که این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا این جایگاه را تجربه کنم.

در مورد دستور جلسه: از فرمانبرداری تا فرماندهی، از عنوان این دستور جلسه اولين نکته‌ای که به ذهن من می‌آید پادگان و نیروی نظامی است چون وقتی یک شخصی وارد پادگان و ارتش می‌شود اگر فرمانبردار فرامین و قوانین ارتش باشد مسلماً به فرماندهی می‌رسد، از این دستور جلسه برداشتی که من می‌توانم داشته باشم و در تمام سطوح استفاده کنم به طور مثال در بیرون کنگره اگر من بخواهم در یک رشته فنی مکانیکی یا صافکاری و ... استاد کار باشم باید آموزش ببینم باید شاگردی کنم و از استاد خودم فرمانبرداری کنم و بعد از یک سال یا دو سال استادکار آن رشته شوم.

 در کنگره۶۰ هم می‌توانم برداشت‌های مختلفی از این وادی داشته باشم برای اولین بار که مواد مصرف کردم و آرام آرام وارد تاریکی‌ها شدم اولین تخریب که به من وارد شد ذره ذره فرماندهی جسم خودم را از دست دادم اگر مواد مصرف نمی‌کردم کارهای روزمره خودم را نمی‌توانستم انجام دهم، کنگره۶۰ اولین نعمت یا لطفی که به ما می‌کند فرماندهی جسم ما را به خودمان برمی‌گرداند به شرط تسلیم بودن در برابر قوانین مقررات کنگره می‌باشد و وظایف یک رهجو را به نحو احسن انجام بدهم، من در لژیون هم به رهجوها می‌گویم که طول سفر مهم نیست عرض سفر هست که مهم است وقتی من لژیون انتخاب می‌کنم بین من و راهنمایم یک پیمانی بسته می‌شود و یک مسئولیتی به دوش راهنمای من می‌افتد که باید فرمانبردار ایشان باشد من به عنوان یک رهجو وظیفه دارم سر موقع درجلسات حاضر شوم، سی‌دی‌ها را مرتب بنویسم، مشارکت نمایم، در ورزش کنگره شرکت کنم، داروی خودم را به موقع و اندازه مصرف کنم و همه موارد را مثل یک پازل کنار هم بچینم تا به درمان و رهایی برسم.

 تاثیر این فرمانبرداری روی خودم و حتی ساختار کنگره اینطور است معمولا کسانی که وارد کنگره می‌شوند حتی فرق بین درمان و ترک را نمی‌دانند، فقط می‌خواهند از شر مواد راحت شوند و هدفی دیگر ندارند، وقتی که من هدف و انگیزه‌ای و خواسته نداشته باشم پیام راهنما را نمی‌گیرم و آموزش کنگره روی من تاثیری ندارد و اینجا را برای وقت گذرانی با دوستان قرار می‌دهم چون به هدف خودم رسیدم به طور مثال اگر راهنمای من بگوید: سفر سیگار انجام بده هیچ انگیزه‌ای برای این عمل ندارم اگر شعاع دید خودم را بالا ببرم و هدف بزرگتری داشته باشم و بخواهم جایگاه‌های خدمتی را کسب نمایند، راهنما شوم و جایگاه مرزبانی، سرداری و دنوری را تجربه کنم خودم را رهجو می‌بینم و در حال آموزش لذا زحمات خدمات را به جان می‌خرم، ساختار کنگره ۶۰ سفید سفید نیست در آن سیاهی هم وجود دارد اگر کسی بدون دلیل برجک مرا بزند که هیچ وقت اینگونه نیست من چون هدف بالایی دارم از ادامه باز نخواهم ایستاد چون هدف دارم و برای لژیون سردار، وقتی من وارد لژیون می‌شوم و شروع کردم‌ به آموزش گرفتن برای مثال اگر من دلار داشته باشم و بخواهم به کشوری بروم باید پول آنجا را تهیه کنم تا بتوانم در آنجا آن را خرج کنم، کنگره هم ما باید ثروت یا پولی که داریم از آن بهره ببرم در دین و مذهب ما هم هست که مومن باید کیس باشد، یعنی (زرنگ و باهوش) باشد و این هم درک بخشش باید ذره ذره انجام گیرد در یکی از سی‌دی‌ها استاد امین می‌گوید: شروع کنید سبد را حمایت کردن به طوری که به جیبتان فشار بیاید، این به گونه‌ای است که تمرین برای بخشش را یاد بگیریم. انشالله خودم عامل به عمل باشم آقای مهندس درون انسان‌ها را به یک حوض آب آلوده تشبیه می‌کند، هیچکس به جز خداوند و خودم از درون من خبر ندارد باید خودم اصلاح کنم و حوض آب درونم را ذره ذره زلال کنم با اعمال نیکی که انجام می‌دهم این آب زلال را وارد حوض درونم میکنم آرام آرام حوض کثیف درونم تبدیل به حوض زلال می‌شود.

اما در بخش دوم: جشن تولد یک سال رهایی آقا الیاس یکی از رهجوهای خوب من است که در تاربخ۱۴۰۲/۷/۲۵ وارد لژیون نهم شد، از همان ابتدا بااینکه بزرگ یک طایفه بود فرمانبرداری کرد و خواسته داشت و در ادامه مسیر دبیر شد و به من کمک کرد، من همیشه رهجوهایم را به سه دسته تقسیم می‌کنم، اگر یک چاه را تصور کنیم که چند نفر داخل آن گیر کرده‌اند نفر اول بیدار است و دست دراز می‌کند کمک می‌خواهد نفر دوم خواب است بیدارش می‌کنیم وکمکش می‌کنیم نفر سوم خودش را بخواب زده و هیچ کس نمی‌تواند به او کمک کند ولی آقا الیاس خدا را شکر جز رهجوهایی بود که بیدار بود و کمک می‌خواست خدا را شکر آمد و سفر خود را انجام داد و در انتها به رهایی رسید حتی در سفر به من نیز کمک کرد و در ادامه سفر دوم جایگاه دبیری و مبصری کلینینگ را تجربه کرد و جدیداً نیز نگهبان شده است ولی اگر مرا می‌خواهد راضی کند حتماً او را در جایگاه راهنمایی باید ببینم، این تولد را در راس تبریک می‌گویم به آقای مهندس و خانواده محترم ایشان و راهنماهای خودم که در این تولد سهیم هستند و گردن ماه حق دارند و در آخر به ایجنت مرزبانان و خدمتگزاران شعبه باباطاهر همدان قسمت مسافران و همسفران این تولد را تبریک عرض می‌نمایم ممنونم که به صحبت‌های من گوش کردید.

 

تایپ: مسافر مجتبی (لژیون سوم)

عکس، تنظیم و ارسال: مسافر محمدرضا (لژیون هشتم) نگهبان سایت باباطاهر همدان 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .