چهارمین جلسه از دوره چهل و هفتم جلسات آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی خمین با استادی راهنما مسافر حمیدرضا، نگهبانی مسافر حمید و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه "از فرمانبرداری تا فرماندهی" در روز پنجشنبه ۱۳ شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حمید هستم یک مسافر؛ خداوند بزرگ را شاکر و سپاسگزارم که یک بار دیگر به من اجازه داد در این جایگاه بنشینم و از شما عزیزان آموزش بگیرم و از نگهبان جلسه آقای حمید تشکر میکنم که فرصت این خدمت را برای من فراهم کردند. از فرصت استفاده میکنم و موفقیتهای علمی و پژوهشی کنگره ۶۰ را در زمینه صرع به خانواده بزرگ کنگره ۶۰ و نمایندگی خمین تبریک عرض میکنم. دریافت شالهای مسافران عزیز را به خودشان و خانوادهشان تبریک عرض میکنم دریافت شال اسیستانت دیدبان آقای بهرام را به خودش و خانواده محترمش تبریک عرض میکنم و انشالله از این مسیر و راهی که باز شده برای خدمت، نهایت استفاده را ببرند. به عقیده من شال خدمت که میگویند شال حال خوش است و به گفته آقای مهندس بیرون از کنگره حال خوش به کسی داده نمیشود و این بستر در کنگره ۶۰ فراهم است و این شالها مصداق همین دستور جلسه از فرمانبرداری تا فرماندهی است؛ در واقع یک مسیر و راه را برای ما مشخص میکند که از کجا به کجا باید برویم و فرمانبرداری اینجا به طور عام مطرح شده است. در واقع یک هدف است و در هر زمینهای میتواند صدق کند. این یک قانون است که در هر زمینهای که صاحب نظر میشویم یا اینکه توانایی انجام کاری را پیدا میکنیم در آن قسمت به فرماندهی میرسیم. برای فرمانده بودن در واقع باید فرمانبردار باشیم، اسم فرمانده که میآید من خودم و اکثر مسافران در ذهنمان یک فرمانده نظامی میآید که بالای سر سربازها دستور میدهد ولی در کنگره ۶۰ ما یاد گرفتیم که هر موضوعی یک صور پنهان و یک صور آشکار دارد و وقتی میخواهیم کاری را انجام بدهیم قسمتهایی از بدن ما باید فرمانبردار باشد و قسمتهایی از بدنمان باید فرماندهی کند تا ما بتوانیم آن کار را انجام بدهیم.
حالا وقتی که این کار به نحو احسن انجام میشود به فرماندهی عقل رسیدهایم و اگر این کار به نحو احسن انجام نشود یا ناقص انجام بشود در واقع ما به فرماندهی نرسیدهایم یا فرماندهی را از دست دادهایم.
مردمی که بیرون از کنگره هستند کارهای روزمره خود را به نحو احسن انجام میدهند و زیاد مشهود نیستند و خیلی از کسانی که کارهایشان را به نحو احسن انجام میدهند میبینیم که چند سال یک کار را به صورت مداوم انجام میدهند آموزش میبینند و از پس یک سری کارها برمیآیند که در واقع فرماندهی خودشان را حیطه کاری بیشتر میکنند؛ مثل شخصی که شیرجه زدن را یاد میگیرد یا یک قطعه موسیقی را یاد میگیرد که بنوازد اینها در واقع شور و شعفی که درونشان به وجود میآید، یا به آن فرماندهی که میرسند احساس اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکند و از سایر انسانها متمایز میشود. حالا در اعتیاد این خیلی مشهود است و من خودم نمیدانستم که اعتیاد حیطه و شعاع فرماندهی من را روز به روز کم می کند و من را در اسارت خودش می گیرد و باعث میشود که من کوچکترین کارها را قادر به انجامش نباشم، اینکه یک سرویس رفتن شخص مصرف کننده دست خودش نیست یا مثلاً نشستن و برخاستن، به نانوایی رفتن و انجام کارهای روزمره اینها چیزهایی است که خود من تجربه کردهام و فرماندهی دست مواد مخدر بود.
ما نگاه میکنیم میبینیم افرادی که مسن میشوند حتی اگر از جایگاه مالی خوبی هم برخوردار باشند و شرایط اجتماعی خوبی هم داشته باشند چرا غمگین میشوند؟ چون توانایی انجام یک سری از کارها را از دست دادهاند. من مصرف کننده که بودم روز به روز اندوهگین میشدم، مأیوس میشدم، ناامید میشدم چون توانایی انجام کارهایم روز به روز کمتر میشد. خوب آقای امین خیلی قشنگ مطرح کردند که شما اگر بخواهید دوباره فرماندهی خود را به دست بیاورید باید فرمانبرداری کنید و برای فرمانبرداری باید به دانایی موثر برسید، دانایی موثر احتیاج به آموزش دارد و آموزش احتیاج به یک استاد ماهر و زبردست مثل آقای مهندس. در قرآن گفته شده روح از جنس علم است و دائم دارد آموزش میگیرد ما از علم قسمت کمی را در اختیار شما قرار دادهایم و آن هم توسط پیشگامان و پیش قراولان در اختیار بقیه انسانها قرار میگیرد. آقای مهندس آمدهاند به عنوان یک پیشگام و یا پیش قراول در زمینه اعتیاد این دانش و آگاهی که خودشان کسب کردهاند را در اختیار ما قرار میدهند و ما هم اگر میخواهیم در کنگره به نتیجه برسیم و انسان لایقی بشویم و فرمانده لایقی بشویم باید تک تک این فرمانها را اجرا کنیم. همانطور که آقای مهندس در لایو چهارشنبه گفتند کسانی به خداوند نزدیکترند که به رب و مربیشان نزدیکترند و تقوا دارند، تقوا این نیست که من صبح تا شب نماز بخوانم، شب تا صبح نماز بخوانم باید فرامین الهی را اجرا کنم. آقای مهندس در صحبتهایشان از فرامین الهی و قوانین الهی صحبت میکنند. کسانی به استاد و راهنمایشان نزدیکترند که لباس سفید میپوشند و سر وقت میآیند، سی دیهایشان را مینویسند، شربتشان را به موقع میخورند، مشارکت میکنند و بازیگر هستند. اینان به فرماندهان لایقی تبدیل میشوند و نمونههایش را میبینیم آقای بهرام و مسافران عزیزی که اینجا خدمت میکنند، اینها فرمانبردار بودهاند و روز به روز به فرماندهانی لایق تبدیل میشوند. ما در اصل باید تسلیم امر رب خودمان و پروردگارمان باشیم و در کنگره ۶۰ که هستیم تسلیم فرمان آقای مهندس و همه عزیزانی که با محبت به ما آموزش میدهند باشیم تا به فرماندهای لایق تبدیل شویم و فکر میکنم این دو بیت شعر مولانا در اینجا صدق میکند که میگوید:
هر لحظه که تسلیمم در بارگه تقدیر
آرامتر از آهو، بیباکتر ازشیرم
هر لحظه که میکوشم در کار کنم تدبیر
رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر
به افتخار خودتان و آقای مهندس دست بزنید.

پیادهسازی مطلب: مسافر میلاد
ویراستار: مسافر حمید
عکس، تنظیم و بارگذاری: مسافر حجت
مرزبان خبری: مسافر محمد
گروه سایت مسافران نمایندگی خمین
- تعداد بازدید از این مطلب :
80