چهار وادی اول در کنگره، وادیهای تفکر هستند؛ یعنی تا وقتی درست تفکر نکنم و به جهانبینی توجه نکنم نمیتوانم حرکتی داشته باشم. برای اینکه رمز را پیدا کنیم ابتدا باید درست تفکر کنیم؛ چون زمانی میتوانیم راه درست را پیدا کنیم که آموزش صحیح گرفته باشیم. در وادی پنجم حرکت آغاز میشود و در وادی ششم عقل به فرماندهی میرسد و اما در وادی هفتم میآموزیم که «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت میکنم.»
قبل از ورود به کنگره فکر میکردم که من با تفکر کارهایم را انجام میدهم؛ اما وقتی به وادی هفتم رسیدم تازه متوجه شدم بیشتر کارهایم بدون هیچ تفکری بوده؛ یعنی اول عمل میکردم و بعد تازه به عواقبش فکر میکردم. نتیجه هم این بود که بارها شکست خوردم، بارها به بنبست رسیدم و تنها چیزی که نصیبم شد پشیمانی و حسرت بود. به طور مثال در زندگی خانوادگیام وقتی مشکلی پیش میآمد خیلی سریع واکنش نشان میدادم بدون اینکه فکر کنم یا راهحل درست را پیدا کنم با عجله یا عصبانیت تصمیم میگرفتم.
نتیجهاش این بود که اوضاع بدتر میشد و آرامش خانه از بین میرفت. در رابطه با همسرم هم همینطور بود به جای اینکه صبور باشم و با تفکر درست برخورد کنم بیشتر دنبال این بودم که زودتر اوضاع را تغییر بدهم یا به نتیجه برسم؛ اما نه تنها چیزی درست نمیشد بلکه خودم بیشتر آسیب میدیدم. با آموزشهای کنگره متوجه شدم کاری درست و مفید است که به خیر و درستی ختم شود؛ یعنی هر کاری که شروع میکنم باید انتهایش خیر باشد. اگر کاری در ظاهر خوب باشد؛ اما پایانش به ضرر و تخریب من یا دیگران ختم شود آن کار درست نیست. این آموزش برای من مثل یک چراغ بود؛ چون قبل از کنگره هیچوقت به پایان کارهایم فکر نمیکردم.
در وادی هفتم گفته میشود انسانها به دو دسته خردمندان و کمخردان تقسیم میشوند. افراد کمخرد ابتدا حرف میزنند و عمل میکنند بعد تازه فکر میکنند که چه گفتهاند یا چه کردهاند. اما خردمندان ابتدا تفکر میکنند، همه جوانب را میسنجند و بعد عمل میکنند یا سخن میگویند. وقتی این جمله را شنیدم خیلی با خودم فکر کردم، دیدم بیشتر عمرم جزو گروه کمخردان بودهام؛ چون همیشه عجله داشتم و بدون فکر حرکت میکردم. اما حالا میخواهم یاد بگیرم جزو گروه خردمندان باشم؛ افرادی که اول فکر و بعد حرکت میکنند.
یاد گرفتم برای رسیدن به حقیقت اول باید راه درست را پیدا کنم. در گذشته برای داشتن آرامش و جلوگیری از تصمیمهای سریع و عجولانه راهها و روشهای مختلفی را امتحان کردم؛ اما هیچکدام نتیجه نداد؛ چون آن راهها درست نبودند. زمانیکه به کنگره آمدم دیدم اینجا راهی وجود دارد که هزاران نفر قبل از من آن را رفتهاند و به نتیجه رسیدهاند؛ پس نیازی نیست دوباره راه تازهای بسازم کافی است همان مسیری را ادامه بدهم که مطمئن و امتحانشده است. اما فقط یافتن راه کافی نیست. مهمتر از آن، این است که من در طول مسیر چه برداشتی دارم. شاید من و دیگری هر دو یک آموزش بشنویم؛ اما برداشت منفی یا مثبت ما نتیجه را کاملاً تغییر میدهد. اگر من با عجله و برداشت غلط به آموزشها نگاه کنم باز هم به مقصد نمیرسم؛ اما اگر صبور باشم و با دید مثبت برداشت کنم؛ حتی مشکلات و سختیها هم برایم تبدیل به پلهای برای رشد میشوند.
قبلا وقتی مشکلی پیش میآمد آن را یک مانع بزرگ میدیدم و سریع ناامید میشدم. اکنون با آموزشهای کنگره یاد گرفتهام که مشکلات میتواند نشانهای باشد برای اینکه مسیرم را درستتر پیدا کنم. دیگر مشکلات را دشمن نمیبینم بلکه فرصتی برای یادگیری و تغییر میدانم. این تغییر در نوع برداشت من باعث شد آرامتر و امیدوارتر شوم. یکی دیگر از چیزهایی که در این وادی یاد گرفتم اهمیت صبر و آرامش است؛ زیرا بدون صبر نمیتوانم درست فکر کنم و بدون آرامش نمیتوانم برداشت صحیح داشته باشم.
در گذشته به خاطر عجول بودن بهترین فرصتها را از دست دادهام؛ اما حالا وقتی آرامش دارم میتوانم مسائل را بهتر ببینم و تصمیمهای درستتری بگیرم. برای من وادی هفتم فقط یک جمله نیست؛ بلکه یک نقشه راه برای زندگی است. اول درست فکر کردن سپس پیدا کردن راه درست و در نهایت درست برداشت کردن از اتفاقات و آموزشها است. اگر این سه مرحله را رعایت کنم میتوانم حقیقت را لمس کنم و حقیقت همان آرامش، تعادل و زندگی سالمی است که همیشه دنبالش بودم.
امروز خوشحالم که میتوانم بگویم دیگر مثل گذشته نیستم. حالا قبل از هر حرف یا تصمیمی سعی میکنم کمی سکوت کنم، فکر کنم و بعد اقدام کنم. حالا دیگر میدانم که هر کار مفیدی آن کاری است که به خیر و درستی ختم شود. اکنون ایمان دارم که اگر در مسیر درست باشم و برداشتهای درستی داشته باشم حتماً به حقیقت میرسم.
نویسنده: راهنمای تازهواردین همسفر الهه
ویراستاری: همسفر سوده رهجوی راهنما همسفر عذری (لژیون دهم)
ارسال: همسفر سارا دبیر سايت
نمایندگی همسفران صالحی
- تعداد بازدید از این مطلب :
94