English Version
This Site Is Available In English

رعایت کردن یک سری قوانین و مقررات می‌شود فرمانبرداری

رعایت کردن یک سری قوانین و مقررات می‌شود فرمانبرداری

جلسه نهم از دوره چهل‌ و چهارم جلسات آموزشی‌ خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی خمین با استادی مرزبان مسافر محسن، نگهبانی مسافر حشمت و دبیری مسافر میلاد با دستور جلسه "از فرمانبرداری تا فرماندهی" در روز سه‌شنبه ۱۱ شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان محسن هستم یک مسافر؛ از آقای مهران و گروه مرزبانی تشکر می‌کنم که فرصت خدمت برای من فراهم کردند تا بتوانم آموزش بگیرم. دریافت شال اسیستانت دیدبان آقای بهرام و همچنین دریافت شال راهنمایی حسن آقا را به خودشان و خانواده محترمشان تبریک می‌گویم. دستور جلسه از "فرمان‌برداری تا فرماندهی" هدف آقای مهندس از این دستور جلسات که برای ما گذاشته چیست؟ هر کدامش یک هدفی پشت آن هست، هدف اصلی این است که ما بیایم اینجا تا این دستور جلسات اجرایی بشوند. یک سری مخصوص داخل کنگره است ولی بیشترشان مربوط به بیرون از کنگره است که ما بتوانیم این دستور جلسات را در زندگیمان به کار ببریم. اگه بتوانیم این دستور جلسات را در زندگیمان به کار ببریم آن موقع فرمانبردار هستیم. فرمانبردار چه باشد؟ رعایت کردن یک سری قوانین و مقررات می‌شود فرمانبرداری کردن، چیز سختی هم نیست هر جا که ورود کنید مقررات و قوانین دارد که باید آنها را رعایت کنیم. این مقررات و قوانین را که در کنگره باید رعایت کنیم. می‌گوید لباس سفید بپوشید برای این که همه متمایز از گذشته و یک دست بشوند و لباس‌ها مرتب باشند و تازه واردی که می‌آید پیش ما یک فرقی داشته باشیم؛ حرمت‌ها را رعایت کنید، روابط مالی نداشته باشید و... قوانینی که آقای مهندس گذاشته پشت آن فکر و تجربه بوده است این‌ها همه مخصوص خود ما و برای راحتی ماست، برای این که وقتی من مسافر می‌آیم اینجا به راحتی بتوانم بدون هیچ درگیری بدون هیچ مشغله فکری بتوانم درمان بشوم. برای فرمانبرداری اولین چیزی که احتیاج داریم چشم گفتن است تا من چشم گفتن را یاد نگیرم نمی‌توانم، هر وقت بتوانم چشم گفتن یاد بگیرم درست است. وقتی که من چشم گفتن بلد نبودم کم کم سراغ مواد مخدر رفتم، من خودم وقتی که از این پله آمدم بالا با کوله باری از مشکلات، سختی‌ها آمدم، کارم به جایی رسید که داشت زندگیم متلاشی می‌شد ولی وقتی آمدم اینجا و وارد لژیون آقای مرتضی شدم هر چه گفت گفتم چشم، لباس سفید بپوش گفتم چشم و از این چشم گفتن شروع شد تا به رهایی رسیدم. مسئله بعدی که پیش می‌آید اعتیاد اختیار را از ما گرفت و وقتی اختیار از من گرفته شد دیگر نمی‌توانستم سر کارم سر وقت بروم و انجام بدهم و به مشکلات زیادی برخورد کردم وقتی که اختیار این‌ها از من گرفته شد و شب تا صبح می‌شد مواد مصرف کردن. صبح می‌خواستم بروم سر کار نمی‌توانستم وقتی اختیار از من گرفته شد اختیار جسم گرفته شد به واسطه کشیدن مواد و دیگر نمی‌توانستم زندگی را درست مدیریت کنم و به مشکل برخوردم و سختی های زیادی متحمل شدم. ولی وقتی که آمدم اینجا درمان شدم کم کم دارد یادم می‌رود که بابا من این همه مشکلات داشتم هر روز آرزو داشتم که مواد را کنار بگذارم و گفتم همه کاری و همه چیز را می‌دهم‌ فقط مواد را از من بگیرند، سیگار را از من بگیرند، الآن به راحتی آمدیم اینجا درمان شدیم ولی کم کم یادمان می‌رود برای پسگیری اختیاری که از من گرفته شده برای اینکه فرماندهی دوباره به من پس داده شود باید من چه کار کنم؟ باید حواسمان باشد اولین جایی که درمان می‌شوی کنگره ۶۰ است. همه این خدمتگزاران اینجا جمع شدند که دست یک نفر را بگیرند و به او کمک کنند که بتواند اعتیادش را درمان کنند و اگر چشم گفتن را بلد نباشد، فرمانبرداری بلد نباشد همین طوری که آقا مهندس می‌گوید اینطور آدم‌ها دچار جهالت و دچار منیت و دچار بزرگ بینی هستند، چشم گفتن بلد نیستن و به واسطه مواد کشیدن دچار جهالت و فرمانبرداری کورکورانه شده اند. من خودم دچارش شدم خیلی ها دچارش شدیم، هرچه که مواد می‌گفت گوش می‌دادیم این کار را بکن، مثل اینکه کسی جلیقه انفجاری می‌پوشد و می‌رود می‌گوید منفجر کن به بهشت میروی این یک فرمانبرداری است ولی وقتی که وارد کنگره میشود یک فرمان‌برداری آگاهانه است چون اینجا الگو داریم الگوهای زیادی نیز داریم که طرف نگاه کند به آن الگوها، مثلاً همه نوع افرادی داریم همه نوع موادی داریم که حتی قرصی بوده همه نوع موادی داشتیم اول که من آمدم یک سری افراد بودند که به درمان رسیدند. واقعاً شکرگزار آقای مهندس باشید قدردان آقای مهندس باشیم که توانسته‌اند همچین بستری برای ما فراهم کنند تا بتوانیم اینجا آموزش بگیریم از این آموزش‌ها بهره ببریم و بتوانیم در زندگیمان این آموزش‌ها را به کار ببریم. حالا فرمانده واقعی کسی می‌شود که یک مسیری را رفته و تجربه کرده است؛ مسیر را یاد گرفته تجربیات زیادی کسب کرده می‌تواند به دیگران نشان بدهد. این فرمانده خوب الآن مثل راهنماهای محترمی که اینجا هستند اینها سختی‌های مسیر را رفتند، آموزش‌های سختی دیدند و فرمانده شده‌اند. مسیر را رفتند راه را بلد هستند و می‌توانند فرماندهی کنند. هدف کنگره این است که بتواند دست یکی را بگیرد نیازمندی که می‌آید از این پله‌ها بالا کمکش کند. انشاالله قدردان این آموزش‌ها باشم. ناشکر نباشید من خودم را میگویم اگه بشود دست یکی را بگیریم کمک کنیم به یکی که بتواند به رهایی برسد به حال خوش برسد. من خودم وقتی شروع به مواد کشیدن کردم که بتوانم حال خوبی داشته باشم ولی الآن بدون اینکه مواد بکشم حالم خوب است. می‌شود به این حال خوب برسیم میشود به آن رهایی برسیم و قدردان آقای مهندس هم باید باشم. از این که به صحبت های من گوش کردید از همه شما متشکرم.

پیاده‌سازی مطلب: مسافر حسین 

ویراستار: مسافر حمید 

عکس، تنظیم و بارگذاری: مسافر حجت 

مرزبان خبری: مسافر محمد 

گروه سایت مسافران نمایندگی خمین

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .