English Version
This Site Is Available In English

خداوند فرمانده کل هستی و نیستی است

خداوند فرمانده کل هستی و نیستی است

جلسه چهاردهم  از دوره چهل و هفتم از سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره 60 نمایندگی شهرری با استادی راهنمای محترم مسافر علی، نگهبانی مسافر اکبر و دبیری مسافر ابراهیم  با دستور جلسه: "از فرمانبرداری تا فرماندهی ،" چهارشنبه  12 شهریور ماه 1404 ساعت 17 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان علی هستم یک مسافر
از نگهبان جلسه سپاسگزارم که اجازه خدمت به من دادند تا از شما آموزش بگیرم، همچنین از آقا محسن عزیز، راهنمای خوبم تشکر می‌کنم.
می‌خواهم از جایگاه تازه‌واردها درمورد این دستور جلسه صحبت کنم،  همان‌طور که آقای مهندس گفته‌اند، هر کسی یک فرمانده دارد جز قدرت مطلق؛ حتی پیامبران، اگر کسی بخواهد به فرماندهی برسد باید از صفر شروع کند و به قول معروف، پایه و بنیان خوبی داشته باشد. خداوند خودش فرمانده کل هستی و نیستی است و بعد از اینکه انسان را آفرید اختیار فرماندهی جسم خودش را به او داد؛ یعنی هر وقت دوست داشته باشیم حرف بزنیم، راه برویم یا کاری انجام بدهیم، این اختیار به خودمان داده شده است.
یک سوال ساده همیشه از تازه‌واردها می‌پرسم: کسی که مورفین مصرف می‌کند، اگر ۴۸ یا ۷۲ ساعت مواد مخدر بهش نرسد، چه اتفاقی می‌افتد؟ حتی اختیار دستشویی رفتن هم ندارد.
انسان فرماندهی خودش را دارد، اما وقتی وارد کنگره می‌شویم، باید همه چیز را پشت در بگذاریم، همه ما بیرون از کنگره شاید در کار خودمان استاد یا فرمانده‌ای باشیم، ولی باید بپذیریم که وقتی وارد می‌شویم، در رابطه با علم اعتیاد هیچ نمی‌دانیم. راهنما این علم را دارد. بزرگ‌ترین مصیبت ما نادانی و جهل است. اگر نمی‌توانیم یک فرمانده خوب باشیم، علتش این است که نمی‌دانیم، پس باید بیاییم یاد بگیریم و آموزش بگیریم تا به آن چیزی که می‌خواهیم برسیم.

همه ما ناقصیم و همیشه آموزش در جمع لازم است، مخصوصاً در سفر اول، آقا محسن فراهانی همه چیز را به من می‌گفت. بزرگ‌ترین چیزی که باید بدانم، این است که "اول ندانی را بدانم"، یعنی بدانم که هیچ نمی‌دانم. وقتی این را بدانم، می‌آیم آموزش می‌گیرم و ذره‌ذره سعی می‌کنم آن چیزی که مد نظرم است، به دست بیاورم.
همه چیز ساده است، وقتی وارد کنگره می‌شویم دست خودمان است که بخواهیم به رهایی که دلمان می‌خواهد برسیم یا نه، امروز آقای مهندس خیلی زیبا در مورد وادی هفتم صحبت کردند، گفتند هر چیزی یک رمز و رازی دارد. وقتی آمده‌ایم اینجا سفر کنیم، باید رمزش را بدانیم، سر موقع طبق حرف راهنما داروی خود را مصرف کنیم و مقررات و حرمت کنگره را رعایت کنیم. هرچقدر بخواهیم، از این مسیر بهره ببریم و به حال خوش برسیم.
با اینکه همه رهایی‌ها و تولدها شبیه هم هستند، باز هم فاصله داریم. یکی در یک درس با معدل ۲۰ موفق می‌شود، یکی با دوازده، و بین این دو خیلی فاصله است. بستر برای همه یکسان است؛ مهم این است که ما چه برداشت می‌کنیم و چه استفاده‌ای از دستوری که آمده، می‌بریم.
واقعا مسیر سخت است، ولی اگر نگاه کنید مثل نظامی‌ای است که از صفر وارد می‌شود و دوره آموزشی‌اش را می‌گذراند. بعد از آن، هر مرحله‌ای که پشت سر می‌گذارد اطلاعات و دانایی‌اش افزایش پیدا می‌کند. اگر درجه بگیرد مسئولیتی به او داده می‌شود، مثل فرماندهی چند نفر، هرچه درجه بالاتر برود، دانایی و مسئولیت او هم بیشتر می‌شود. پس هر فرمانده‌ای می‌تواند از کوچک‌ترین مسئولیت شروع کند و با بالا رفتن آگاهی و تجربه، به رده‌های بالاتر برسد.

 

مرزبان کشیک: مسافرهاشم
تنظیم و ویراستار: مسافر حسین از لژیون سوم
تایپ: مسافر هاشم از لژیون ششم
مسافران نمایندگی شهرری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .