English Version
This Site Is Available In English

یک فرمانده باید به قدرت تشخیص لازم رسیده باشد

یک فرمانده باید به قدرت تشخیص لازم رسیده باشد

جلسه دوازهم از دوره یازدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی حافظ به استادی راهنمای تازه‌واردین همسفر فخری، نگهبانی همسفر پروین و دبیری همسفر حمیده با دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی» روز سه‌شنبه ۱۱ شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خداوند را شاکرم که توفیق داد در این جایگاه خدمت کنم از گروه تازه‌واردین بی‌نهایت سپاسگزارم که اجازه این جایگاه را به من دادند و به رسم ادب از راهنمای خودم همسفر طاهره سپاسگزارم که هر جایگاهی را که تجربه می‌کنم، مدیون زحمات او هستم، امروز تجلیل راهنمای خودم در نمایندگی رباط کریم بود، تصمیم گرفتم که فرمانبرداری کنم و این جایگاه را قبول کنم.

ابتدا چیزی که در کنگره آموختم، فرماندهی ذره ذره به دست میاید. فرمانبرداری یعنی گرفتن آموزش‌ها و اطاعت کردن، در چارچوب حرکت کردن. انسان هر لحظه باید در حال یادگیری باشد و تجربه کسب کند تا با صبوری کردن فرمانبرداری کنیم.

زمانی فرمانبرداری می‌کنیم، ابتدا می‌توانیم به نفس خود کاملا مسلط باشیم و فرمانده جسم و فکر خود را به دست بگیرم. فرماندهی یعنی انتقال  اطلاعات و تجربه به کسانی که می‌خواهند به روشنایی برسند، یک فرمانده باید یک الگوی نمونه باشد و به قدرت تشخیص کافی رسیده باشد، فرمانده زمانی می‌تواند به دیگران یاری برساند که به قدرت تشخیص رسیده باشد آن زمان می‌تواند هدایت کننده باشد و رهجو را به مقصد برساند.

ابتدا از یک تازه‌وارد چه همسفر چه مسافر خواسته می‌شود که فرمانبردار باشد؛ زیرا یک مصرف‌کننده مواد قبل از ورود به کنگره همه فرمان‌ها را از مواد می‌گیرد و زمانی که گوش به فرمان می‌شود، دیگر با سر خود عمل نمی‌کند. روز اول مشاوره می‌شویم که می‌گویند باید سر خودت را با سر راهنما عوض کنیم و اگر به مشکلی خوردی با راهنمای خود مشورت کن و در زمان تعیین شده داروی خود را مصرف کن، سی‌دی‌های خود را بنویس و هر چه راهنما گفت قبول کن.

انسان زمانی که منیت خود را زیر پا می‌گذارد و از خویش عبور می‌کند، یعنی من همسفر پذیرفتم یک مصرف‌کننده دارم و ممکن است حس من از مصرف‌کننده بسته باشد و به همین دلیل باید گوش به فرمان باشم و سی‌دی‌ها را بنویسم، در پارک حضور داشته باشم و خدمت کنم. وقتی این قوانین را رعایت کردم به فرماندهی می‌رسم.

حضور به موقع در نمایندگی بسیار مهم است. آقای مهندس حسین‌دژاکام در مراسم اهدای شال فرمودند که حضور در زمان مناسب در جلسات بسیار مهم است و حتی تذکر دادند که اگر لژیون شما بسته شد، باید فرمانبرداری کنید و دلیل نپرسید یا زمانی که دیدبان و ایجنت نمایندگی یک دستوری را می‌دهد، چشم بگویید و دلیل نپرسید.

یک راننده اگر بخداهد تبدیل به راننده حرفه‌ای شود، باید شاگرد باشد و قوانین را بیاموزد و همچنین با تمرین و صبوری در این مسیر تجربه‌هایی را کسب کنم تا اطلاعات خود را افزایش دهم. اگر مسافر گریز زد اشکال ندارد و می‌تواند مجدد سفر کند و این باعث می شود تبدیل به یک راننده حرفه‌ای شود و در مسیر نیز تعدادی را به مقصد برساند.

در هر لژیونی باید فرمان‌بردار باشیم، تفاوتی ندارد که در پارک یا ورزشبان باشیم. همه چیز ذره ذره شروع می‌شود؛ مانند سالادی که باید میل شود یا تخم‌مرغ آبپز که من ابتدا هیچ کدام از این موارد را انجام نمی‌دادم و نتیجه‌ای نیز حاصل نمی‌شد. تفاوتی ندارد، در لژیون جونز یا لژیون ویلیام‌وایت نیاز به این دارد که از ترس‌های خود عبور کنیم و فرمانبرداری کنیم تا دست در دست یکدیگر کنگره پا بر جا بماند و بسیاری از افراد به آرامش و حال خوب برسند؛ بنابراین نتیجه می‌گیریم که فرماندهی از دل فرمانبرداری بیرون میاید.


مرزبان کشیک: همسفر مریم و مسافر علی
تایپیست: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر سکینه (لژیون پنجم)
عکس و بارگزاری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر خدیجه (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی حافظ

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .