جلسه هشتم از دوره بیست و ششم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ روزهای سهشنبه نمایندگی شیروان به استادی مسافر فرشید ، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافرمهدی با دستور جلسه " از فرمانبرداری تا فرماندهی "11شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:|
سلام دوستان! من فرشید هستم یک مسافر. ابتدا از گروه مرزبانی، ایجنت محترم و راهنمای خوبم تشکر میکنم که به بنده اجازه دادند تا در این جایگاه قرار بگیرم و آموزش بگیرم.
دستور جلسه ما از فرمانبرداری تا فرماندهی است. واقعاً حرکت زیبایی در این کلمات نهفته است. فرمانبرداری و فرماندهی در سیدی که استاد امین مشخص کردهاند، نشان میدهد که فرمانبرداری از فرماندهی اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. فرماندهی خواسته درون هر انسان است؛ یعنی هر انسان در هر جایگاهی که قرار بگیرد، فرماندهی جزو خواستههای اوست. برای رسیدن به این خواسته، باید تلاش کنیم و تنها یک راه وجود دارد آن هم فرمانبرداری است.
ما باید اول فرمانبردار خوبی باشیم تا بتوانیم یک فرمانده خوب شویم. همه ما در زمان مصرف، فرمانبردار خوبی بودیم، اما به سوی تاریکی و مواد ، فرمانده ما همان مواد مصرفی بود که به ما فرمان میداد و ما فرمانبردار آن بودیم. اما از زمانی که وارد کنگره شدیم و فرمانبرداری از تاریکی را کنار گذاشتیم.

خدا را شکر میکنیم که پاهای ما به کنگره باز شد و از ظلمت و تاریکی به سوی روشنایی و سربلندی حرکت کردیم. اما فرمان چیست؟ در اکثر مواقع به فرمان، دستور یا امر یا حکم گفته میشود. هر یک از ما با حرکت در جهت فرمان، به فرمانبرداری میرسیم، زیرا فرمانبردار در مرحله دانایی مؤثر واقع میشود و تجربه کافی را کسب کرده است.
من که تازه وارد کنگره شدهام، نباید خودم را با راهنما مقایسه کنم. آن راهنما وقت گذاشته و تک تک مسیرها را طی کرده و حالا به عنوان یک راهنما ما را هدایت میکند. این پروسه یک شبه به دست نمیآید. آقای مهندس که فرمانده همه ما هستند، نزدیک به ۳۰ سال است که کنگره را دایر کرده و میگوید: "من هنوز در حال آموختن هستم" و خودش را فرمانده نمیداند.
بنابراین، ما هنوز کارهای زیادی داریم. باید در کارگاهها و لژیونها شرکت کنیم و آموزشهای لازم را دریافت کنیم. مطمئناً به نتیجه خواهیم رسید. دستور جلسه امروز مستقیماً به وادی ششم اشاره میکند که میگوید فرماندهی ما باید عقل ما باشد.
همچنان که گفتم، در زمان اعتیاد، دو فرمانده داشتیم؛ یکی اعتیاد و دیگری عقل ما. نمیتوان به طور همزمان از دو فرمانده اطاعت کرد. اگر فرمانده ما مواد مخدر باشد، حداقل جوانیمان را از دست دادهایم و هر کدام از ما ۱۰ تا ۱۵ سال خودمان را پای مواد مخدر پیر کردهایم. باز هم خدا را شکر میکنیم که زود متوجه شدیم و این را مدیون آقای مهندس و راهنمایان عزیز هستیم. |واقعاً دست تکتک راهنمایان را میبوسم، زیرا پیگیری که این راهنمایان برای ما میکنند، برادران و اقوام نزدیکمان نمیکنند و حال ما را نمیپرسند. پس باید قدردان آنها باشیم. این سپاسگذاری تنها در گفتار نیست، بلکه باید در عمل نشان داده شود.
مرزبان خبری: مسافر صادق
تایپ: مسافر مجتبی لژیون چهارم
عکاس: مسافر مهدی لژیون پنجم
ویراستاری و ارسال: مسافر محمدرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
94