English Version
This Site Is Available In English

فرمانبرداری کلید رهایی و خدمتگزاری ارزشمند

فرمانبرداری کلید رهایی و خدمتگزاری ارزشمند

جلسه یازدهم از دوره بیست و چهارم  سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ روز‌های یکشنبه نمایندگی شیروان به استادی مسافر محمد ، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافرمحسن با دستور جلسه "فرمانبرداری تا فرماندهی " در تاریخ 9 شهریور ماه  ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:


سلام دوستان، محمد هستم، یک مسافر. ابتدا از ایجنت محترم، گروه مرزبانی و راهنمای عزیزم صمیمانه سپاسگزارم که فرصتی به من دادند تا در این جایگاه قرار بگیرم و از شما عزیزان آموزش ببینم.همچنین اخذ شال نارنجی به راهنمایان عزیز آقایان حسین هراتیان، حسین محسنی و محسن ریحانی  را به همه اعضا نمایندگی تبریک میگویم.انشاالله همیشه شاهد ارتقا وگسترش کنگره ۶۰ باشیم.
دستور جلسات کنگره ۶۰ به شکلی کاملاً هوشمندانه و مهندسی‌شده انتخاب می‌شوند. هفته گذشته، دستور جلسه “دانایی، دانایی موثر و سواد” بود که ارتباط تنگاتنگی با دستور جلسه این هفته یعنی “از فرمانبرداری تا فرماندهی” دارد.
در هفته گذشته آموختیم که ما دو نوع خواسته داریم: معقول و غیرمعقول. همچنین با مفهوم “دانایی” آشنا شدیم؛ دانایی یعنی قدرت وتوانایی تشخیص ماهیت خواسته‌ها در هر شکل و لباسی. دانایی از سه ضلع مختلف الاضلاع (تفکر، تجربه، آموزش) تشکیل شده است . زمانی که این دانایی با عمل همراه شود، به “دانایی موثر” می‌رسیم که این بار از سه ضلع متساوی‌الاضلاع (تفکر، تجربه، آموزش) بهره می‌برد. یعنی نمی‌شود در خانه نشست و فقط تفکر کرد یا فقط تفکر کرد و کتاب خواند ولی تجربه نکرد؛ هر سه ضلع باید به صورت مساوی وجود داشته باشند. نیروهای منفی یا بازدارنده (که می‌توانیم آن‌ها را “شیطان، دشمن قسم‌خورده انسان” بنامیم) دائماً در تلاش‌اند تا دانایی در ما رشد نکند و به دانایی موثر تبدیل نشود. آن‌ها همواره در حال ارتقاء خود هستند و همین مسئله باعث می‌شود که دانایی ما به دانایی موثر تبدیل نشود. مثلاً با اینکه می‌دانم مواد مخدر و سیگار چه تخریب و ضرری دارد، آن را مصرف کنم. در اینجا متوجه شدیم که دانایی لزوماً به سطح سواد نیست؛ کسی که سواد بسیار بالایی دارد، الزماً فرد دانایی نیست، نمونه‌اش پزشکی که سیگار یا مواد مخدر مصرف می‌کند.

“از فرمانبرداری تا فرماندهی”، جمله‌ای است که یک راه و مسیر را به من نشان می‌دهد؛ یعنی از یک مبدأ (فرمانبرداری) به یک مقصد یا هدف مشخص (فرماندهی).
یک انسان سالم، فرماندهی جسم خود را در اختیار دارد؛ به جسمش بگوید “شو”، می‌شود! یعنی می‌تواند سر ساعتی که می‌خواهد، بدون مصرف قرص بخوابد یا هر ساعتی که خواست، بیدار شود، یا بدون مشکل به کار و فعالیت خود برسد. اما من، با مصرف انواع آنتی‌ایکس‌ها مانند مواد مخدر، الکل، قرص و سیگار، به مرور زمان هر روز بیشتر از روز قبل، فرماندهی جسم خودم را از دست دادم. دیگر توان و انرژی انجام کارهایم را نداشتم و نیروهای تخریبی هر روز قدرتمندتر می‌شدند و فرماندهی جسم من را کاملاً در اختیار گرفته بودند. کار به جایی رسیده بود که برای مصرف بیشتر، به گروکشی و تهدید می‌رسیدند که: “اگر مصرف نکنی، روزگارت را خراب می‌کنم!”
تخریب من روز به روز شدیدتر می‌شد تا اینکه با کنگره ۶۰ آشنا شدم. در همان سی‌دی اول “وظایف رهجو”، جناب مهندس می‌فرمایند: “اگر می‌خواهی به درمان برسی، با هر مدرک و سطح سواد و موقعیت اجتماعی و شغلی و مالی که هستی، همه را باید پشت در بگذاری و فقط فرمانبردار باشی.” من هم که هیچ راه و چاره و امیدی برای درمان نداشتم، به دستورات راهنما و خدمتگزاران عمل کردم و با حرکت، راه برایم نمایان شد. اولین کاری که کنگره ۶۰ برایم کرد، این بود که فرماندهی جسمم را به مرور از نیروهای تخریبی پس گرفت و مجدداً به دست خودم داد. چه نعمتی بهتر از این سراغ دارید؟
نمونه بارز فرمانده بودن در کنگره، ایجنت محترم و راهنمایان عزیز هستند که با صبر توام با تلاش وکوشش به این جایگاه رسیده اند.همان‌طور که ایجنت محترم گفتند، نوشتن سی‌دی برای همه اعضا، حتی خودشان، الزامی است و اول خودشان شروع به فرمانبرداری می‌کنند و اعمالی مثل نوشتن سی‌دی، حضور در جلسات و داشتن نظم و انضباط، همان چیزهایی هستند که ایشان را به فرماندهی لایق تبدیل کرده است.
اگر می‌خواهم به درمان واقعی برسم، بایدمنیت که نقطه ی مقابل آموزش است را کنار بگذارم و فرمانبردار راهنمایم باشم و در مسیر درمان هر دستوری که می‌دهند را اجرایی کنم؛ از مقدار دقیق دوز مصرفی شربت OT و نوشتن سی‌دی، مشارکت و اعلام سفر کردن تا سقوط آزاد. مثلاً راهنمایم به من می‌گوید سه روز سقوط آزاد، دستور را بدون کم و کاست انجام دهم. با فرمانبرداری از راهنماست که نیروهای تخریبی را شکست می‌دهم تا جولان ندهند و بعد از مدت ۱۰ تا ۱۲ ماه به رهایی برسم.
پس در این مسیر “از فرمانبرداری تا فرماندهی”، من ابتدا باید فرمانبردار خوبی باشم و در راه و روشی که به آن ایمان دارم، تلاش و کوشش کنم و وظایفم را انجام دهم و خدمت کنم (دانایی موثر)، تا به فرماندهی لایق تبدیل شوم.

در ادامه برگزاری اولین آزمون داخلی نمایندگی:

 

مرزبان خبری : مسافر صادق
عکاس : مسافر حسین
تایپ : مسافر بهرام لژیون پنجم
ویراستاری : مسافرنظیر لژیون چهارم
ارسال : مسافر محمدرضا

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .